راهبرد اجتماعی عاشورا و غیبت رسالت دانشگاه
عضو هیئت علمی گروه حقوق و دانشیار تاریخ دانشگاه رازی، رییس انجمن ایرانی تاریخ اسلام استان کرمانشاه
در بخش نخست این گفتار به این امر اشاره شد که عاشورا و قیام حسینی دیگر یک قیام و یک حادثه تاریخی صرفا شیعی نیست بلکه به یک گفتمان ژرف اجتماعی، یک فرهنگ و حتی به یک سبک زندگی سیاسی و اجتماعی تبدیل شده است. به یک گفتمان ژرف و به یک نوع نگرش به زندگی، به آزادی، به عدالت، به رفتار مبارزاتی و سیاسی و به نحوه مقاومت و ایستادگی و به یک شیوه ایثار مال و جان در راه حقیقت تبدیل شده است. این گفتمان مرزهای صرف عقیدتی را در هم نوردیده است و در حقیقت آرمان و واقعیت را بهدرستی به هم پیوند داده است. بهطوری که علاوه بر تولید یک گفتمان آرمانخواهانه رویکردی واقعگرایانه برای فهم انسانیت، حریت، زندگی، مبارزه و اندیشه برای استقرار و احیاء حیات شرافتمندانه مورد نظر برای جوامع و گروههای مبارزاتی تبدیل شده است. این امر باعث شده که گفتمان و سلوک حسینی در میان اقشار مختلف اجتماعی، جوامع متعدد شیعی و غیر شیعی با همدلی همراه باشد و سنتها و آیینهای بزرگداشت این حرکت تاریخی بخاطر همدلی ذاتی، درونی، معنایی و ظاهری با آرمانهای زیبای انسانی و در حیات اجتماعی هر روز استمرار و مداومت پیدا کند.
در غیبت رسالت علماء:
در این میان فهم دستمایه اساسی این حرکت و قیام تاریخی بیش هر چیز نیازمند ادراک عمیق محتوی و مضمون این حرکت است. پرسش این بود که دانشگاهیان و عالمان چه نسبتی با مضمون و محتوای اساسی گفتمان حسینی که بر معناگرایی، بر عدالتخواهی، بر حریت، بر ایثار، بر ظلم ستیزی بر آزادگی استوار بوده است دارند. چرا چنانکه باید و شاید در مسیر این گفتمان آگاهی بخش از قدرت و فرصتی که این گفتمان تولید میکند بهره نمیبرند و در عوض اقشار مختلف اجتماعی دیگر با تکیه بر سنتها و آیینهای بزرگداشتی و ظواهر امر هر روز بر دامنه آیینها و سنتهای ظاهری میافزایند آیا ظاهرگرایی و برپایی سنن نبایستی با حضور جدی و عالمانه اهل علم با تعمیق فهم آگاهیبخش همراه باشد و در نهایت چرا در تبیین، فهم و تعریف معنای ژرف گفتمان حسینی دانشگاهیان و عالمان به نحوی غیبت دارند. به نظر میرسد بیتفاوتی به ترویج آگاهی متعهدانه و اصولی در سرشت آگاهی اجتماعی و معنایی دانشگاهیان، عالمان و غلبه دنیاگرایی اسباب عمده این غیبت برای فهم گفتمان حسینی و ایفای نقش آمرانه به معروفهای انسانی و اخلاقی و ناهیانه از منکرات اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی باشد. اصلی اساسی و اصولی که بنمایه قیام و فهم حرکت حسین بن علی(ع) از اسلام را معنا میکرد اصل امر به اجرا و ایفای معروفهای انسانی و الهی و نهی از منکرات اخلاقی، اجتماعی اقتصادی و سیاسی بوده است اجرای و ایفای این رسالت در مکتب و نگرش حسینی و در گفتمان عاشورا در اساس بر شانه های علماء و اندیشمندان نهاده شده استکه امروز رسالت اهل علم و دانایی و دانشگاهیان و اندیشمندان و علماء محسوب می شود.
حسینبنعلی(ع) در خطبه منی حدود دوسال پیش از قیام و ایستادگی عاشورا بر ضرورت ایفای این رسالت اجتماعی و سیاسی، انسانی و معنایی برای عالمان و اندیشمندان تأکید کرده و گسترش طغیان و بیعدالتی و از بین رفتن حدود و مرزهای معروف های زندگی انسانی و الهی را نتیجه غیبت عالمان و بیعملی دانشمندان، اهل آگاهی و علم میداند چرا که این طیف از جامعه هستند که بایستی با ایفای مسئولیت اجتماعی، انسانی و عالمانه خویش اسباب آگاهی و سرمایه گسترش عزت، عدالت و حریت در جامعه باشند و نسبت به آنچه که قلمرو امر به معروف و نهی از منکر است بی تفاوت نباشند. رخداد کربلا در سایه سکوت مرگبار و خاموشی اهل علم و صحابه و تابعین و غلبه چنین روحیاتی به بار آمد که چون هنگامه آزمایش فرا رسیده بود دینداری شان اندک بود وعلماء پیش نیفتادند و با وجود مشاهده اوضاع رسالت خویش را ادا نمی کردند ( شهیدی ، ۹۴-۱۰۶)
حسینبنعلی(ع) این وظیفه یعنی تولید گفتمان آگاهیبخش را بهویژه در برابر طغیانگران، جباران، ظالمان و کسانی که سنن انسانی و الهی را پایمال میکنند و حدود زندگی انسانی در معرض فساد و تباهی قرار میدهند را رسالتی اصولی، سیاسی ، اجتماعی ، فکری و فرهنگی برای دانشمندان و عالمان میداند. ایشان با توسل به آیاتی از قرآن و با تمسک به سبک زندگی دنیاگرای احبار یهود استناد میکند( قرآن کریم، مائده: ۶۳) و بیان میکند که چطور مورد مذمت بارگاه الهی قرار میگیرند که با وجود آگاهی از فساد و تباهی در جامعه لب فرو میبندند و بهخاطر منافع زودگذر زندگی و بخاطر ترس یا وحشت و یا بخاطر وابستگی و دلبستگی به حطام دنیوی و به ارباب قدرت از امر به معروف و نهی از منکر پرهیز میکنند و توجیهگر فساد و تباهی در جامعه میشوند. در گفتمان حسینی اسلام همان امر به معروف و نهی از منکر است «ان الامر بالمعروف و نهی عن المنکر دعاء الی الاسلام » ( خطبه منی). ابعاد مختلف این گفتمان به خوبی در خطبه منی تشریح شده. خطبه منی را میتوان در حقیقت مانیفست گفتمان حسینی بهویژه در حوزه رسالت علماء و اندیشمندان و دانشگاهیان برای ایفای نقش آگاهیبخشانه اجتماعی، فکری در جامعه، در مواجه با قدرتها و نیروهای جبار ، ظالم و بیمهار در عرصه اجتماعی و اخلاقی قلمداد کرد.
خطبه منی و فراخوان به ادای رسالت آگاها نه (دو سال پیش از نهضت کربلا)
از نظر حسین بنعلی(ع) غلبه جباریت ، طغیانگری ، نقض اخلاق و حدود الهی، بیعدالتی، گسترش فساد و تباهی، فقر و محرومیت نتیجه اخلاق و فرهنگ بیتفاوتی، غیبت آگاهانه و اندیشمندان در ایفای نقش آگاهیبخش، معناگرا و فقدان پایبندی به رسالت الهی و اخلاقی در قبال ایجاد آگاهی به حقوق الهی و انسانی است. لذا در آغاز خطبه خویش ضمن حمله به حاکمیت معاویهبنابیسفیان به عنوان طاغی و متعدی به حقوق اجتماعی جامعه، رسالت صحابه، تابعین و وظیفه اهل علم را ایجاد آگاهیبخشی در سرزمینها و بلاد اسلامی و در میان قبایل میداند و ادای این وظیفه را یادآور میشود و آنها را به این امر فرا میخواند تا با آگاهی، اندیشه و رسالتی که دارند اجازه ندهند که حدود الهی، اجتماع انسانی و سنتهای زیبای معنوی، اخلاقی و اجتماعی عصر نبوت مندرس گردد و فساد و تباهی بر جامعه فرمانروا شود و امور و حدود الهی از بین برود. حسینبنعلی (ع) بهشدت نگرانی خویش از این امر ابراز میدارد که «فانی اتخوف ان یدرس هذا الامر و یذهب الحق و یغلب» ( مقدمه خطبه منی) سپس به استناد آیاتی از سوره مائده که خدواند علماء، اندیشمندان و احبار یهود را مورد خطاب قرار میدهد و غفلت از وظیفه و رسالت آگاهیبخشی در جامعه را به صحابه و اهل علم و علماء جهان اسلام را در سال ۵۸ هجری قمری در منی یاد آور میشود که رسالت اهل علم ایجاد آگاهی برای پرهیز از منکر و تشویق به معروف است چرا که آگاهیدادن جامعه به این امور وظیفه و رسالت اهل دانایی، آگاهان و اندیشمندان جامعه است که بهواسطه داشتن آگاهی و دانایی مسئولیت چنین وظیفه خطیری را برعهده دارند و غفلت از این رسالت باعث ظهور فساد، تباهی، منکر ات، ظلم و ستم در ساختار اجتماعی و فکری جامعه میشود و اما ادای این وظیفه و فریضه در حقیقت دعوت به اسلام است و باعث استقامت امور میشود. در حقیقت آنچه که در این خطبه آمده بیشتر رسالت تبیین وظایف اهل علم به معنی امروز جامعه دانشگاهی است که وظیفه ایجاد آگاهی و تقویت اساس مسئولیت اجتماعی را برعهده دارند چنانکه در بخشی از این خطبه چنین آمده است که:
«اعْتَبِرُوا أَیُّهَا النَّاسُ بِمَا وَعَظَ اللَّهُ بِهِ أَوْلِیَاءَهُ مِنْ سُوءِ ثَنَائِهِ عَلَى الْأَحْبَارِ إِذْ یَقُولُ لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ قَالَ لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ إِلَى قَوْلِهِ لَبِئْسَ ما کانُوا یَفْعَلُونَ وَ إِنَّمَا عَابَ اللَّهُ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ لِأَنَّهُمْ کَانُوا یَرَوْنَ مِنَ الظَّلَمَهِ الَّذِینَ بَیْنَ أَظْهُرِهِمُ الْمُنْکَرَ وَ الْفَسَادَ فَلَا یَنْهَوْنَهُمْ عَنْ ذَلِکَ رَغْبَهً فِیمَا کَانُوا یَنَالُونَ مِنْهُمْ وَ رَهْبَهً مِمَّا یَحْذَرُونَ وَ اللَّهُ یَقُولُ- فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ وَ قَالَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَبَدَأَ اللَّهُ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ فَرِیضَهً مِنْهُ لِعِلْمِهِ بِأَنَّهَا إِذَا أُدِّیَتْ وَ أُقِیمَتِ اسْتَقَامَتِ الْفَرَائِضُ کُلُّهَا هَیِّنُهَا وَ صَعْبُهَا وَ ذَلِکَ أَنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ دُعَاءٌ إِلَى الْإِسْلَامِ مَعَ رَدِّ الْمَظَالِمِ وَ مُخَالَفَهِ الظَّالِمِ وَ قِسْمَهِ الْفَیْءِ وَ الْغَنَائِمِ وَ أَخْذِ الصَّدَقَاتِ مِنْ مَوَاضِعِهَا وَ وَضْعِهَا فِی حَقِّهَا» (تحف العقول عن آل الرسول: ۳۶۷)
تحقق عدالت نتیجه آگاهی عالمانه
در این بخش از خطبه حسینبنعلی (ع) دعوت آگاهیبخش به امر به معروف و نهی از منکر را همان اساس کلیت اسلام قلمداد کرده است و یادآور شده که تنها با عمل به آن است که شرایط لازم برای اجرای مهمترین مسائل جامعه اسلامی فراهم خواهد آمد و عدالت می تواند تحقق عینی پیدا کند. مسائلی مانند:
۱-رد مظالم
۲-مخالفت با ظلم و ظالم
۳-تقسیم بیتالمال به عدل
۴-تقسیم غنائم بهطرز درست
۵-دریافت مالیاتها ، صدقات و کمکهای مومنانه از راههای صحیح آن .
۶-تقسیم و مصرف این اموال در جای درستش
این مصادیق از مصادیق جدی اعمال عدالت و اجرای قانون و عمل به شریعت اسلام و احیاء سنت نبوی است چنانکه در این بخش از متن خطبه منی آمده است استقرار این امور را نتیجه ادای رسالت آگاهی بخش اهل علم میداند که با آگاهی و دانایی برای ادای این رسالت و دعوت به انجام این امور و جلوگیری از تعدی و تجاوز به این امور تلاش میکنند و با استقرار این امور از ظلم و ستم فساد در جامعه جلو گیری میشود. در عین حال تأکید دارد بر اینکه سکوت در برابر تباهی و فساد ناشی از ترس وحشت از اصحاب قدرت و یا ترس برای از دست دادن جا، قدرت، مقام و اموال میداند که در نتیجه به وقوع فجایع و فساد در جامعه منجر میشود. بنا بر این دانشمندان و علماء بجای ترس از دستدادن تعلقات به ایمان، توکل و ترس از خدواند فرا میخواند .در بخش دیگری از متن این خطبه به تبیین این رسالت برای اهل علم میپردازد و بیان میکند که چرا اهل علم بایستی به ادای فریضه دعوت اسلام که همان دعوت به امر به معروف نهی از منکر است بپردازند. حسینبنعلی(ع) شناخت معارف و منکرات را نیازمند آگاهی عمیق و ژرفی میداند که مختص خواص، دانایان و اندیشمندان است همانطور که خداوند ظهور تباهی و فساد و ظلم در میان جامعه یهود را نتیجه سکوت اهل علم و دانشمندان و احبار آن جامعه دانسته است. حضرت اباعبدالله ظهور تباهی و فساد و ظلم و رواج منکرات را نتیجه سکوت اهل علم و علمای جامعه اسلامی میداند و در خطبه منا بر آنها نهیب میزند و آنها را دارای مسئولیت اجتماعی، سیاسی، فکری، فرهنگی و اخلاقی جامعه میداند. آنها را اهل عصابه، مشهور و برجسته و شناخته شده میداند که مورد توجه مردمند و بدین واسطه مردم توقع دارند که پیشتاز مسئولیتپذیری در جامعه باشند. آنگاه به آسیبشناسی وظیفه و رسالت اهل علم میپردازد که اینکه: بر اساس این قابلیتها و تواناییها نقش اهل علم برای قیام بهحق و مسئولیتپذیری سنگینتری دارند و نسبت به دیگر آحاد جامعه وظیفه و رسالت بیشتری دارند. آنگاه در فراز دیگری از خطبه منی علل مسئولیت عالمانه علماء جامعه را بر میشمارد و آنها را نهیب میزند و به بیداری و ادای وظیفه خطیر آگاهیبخشی و مسئولیتپذیری در جامعه فرا میخواند و علل و عوامل داشتن چنین رسالتی در جامعه را به آنان گوشزد میکند که ای گروه دانشمندان و عالمان و ای اهل علم و دانایی :
« ثُمَّ أَنْتُمْ أَیَّتُهَا الْعِصَابَهُ عِصَابَهٌ بِالْعِلْمِ مَشْهُورَهٌ وَ بِالْخَیْرِ مَذْکُورَهٌ وَ بِالنَّصِیحَهِ مَعْرُوفَهٌ وَ بِاللَّهِ فِی أَنْفُسِ النَّاسِ مَهَابَهٌ یَهَابُکُمُ الشَّرِیفُ وَ یُکْرِمُکُمُ الضَّعِیفُ وَ یُؤْثِرُکُمْ مَنْ لَا فَضْلَ لَکُمْ عَلَیْهِ وَ لَا یَدَ لَکُمْ عِنْدَهُ تَشْفَعُونَ فِی الْحَوَائِجِ إِذَا امْتَنَعَتْ مِنْ طُلَّابِهَا وَ تَمْشُونَ فِی الطَّرِیقِ بِهَیْبَهِ الْمُلُوکِ وَ کَرَامَهِ الْأَکَابِرِ أَ لَیْسَ کُلُّ ذَلِکَ إِنَّمَا نِلْتُمُوهُ بِمَا یُرْجَى عِنْدَکُمْ مِنَ الْقِیَامِ بِحَقِّ اللَّهِ وَ إِنْ کُنْتُمْ عَنْ أَکْثَرِ حَقِّهِ تَقْصُرُونَ فَاسْتَخْفَفْتُمْ بِحَقِّ الْأَئِمَّهِ فَأَمَّا حَقَّ الضُّعَفَاءِ فَضَیَّعْتُمْ وَ أَمَّا حَقَّکُمْ بِزَعْمِکُمْ فَطَلَبْتُمْ فَلَا مَالًا بَذَلْتُمُوهُ وَ لَا نَفْساً خَاطَرْتُمْ بِهَا لِلَّذِی خَلَقَهَا وَ لَا عَشِیرَهً عَادَیْتُمُوهَا فِی ذَاتِ اللَّهِ أَنْتُمْ تَتَمَنَّوْنَ عَلَى اللَّهِ جَنَّتَهُ وَ مُجَاوَرَهَ رُسُلِهِ وَ أَمَاناً مِنْ عَذَابِهِ لَقَدْ خَشِیتُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الْمُتَمَنُّونَ عَلَى اللَّهِ أَنْ تَحُلَّ بِکُمْ نَقِمَهٌ مِنْ نَقِمَاتِهِ لِأَنَّکُمْ بَلَغْتُمْ مِنْ کَرَامَهِ اللَّهِ مَنْزِلَهً فُضِّلْتُمْ بِهَا وَ مَنْ یُعْرَفُ بِاللَّهِ لَا تُکْرِمُونَ وَ أَنْتُمْ بِاللَّهِ فِی عِبَادِهِ تُکْرَمُونَ وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَهً فَلَا تَفْزَعُونَ وَ أَنْتُمْ لِبَعْضِ ذِمَمِ آبَائِکُمْ تَفْزَعُونَ وَ ذِمَّهُ رَسُولِ اللَّهِ ص مَحْقُورَهٌ وَ الْعُمْیُ وَ الْبُکْمُ وَ الزَّمْنَى فِی الْمَدَائِنِ مُهْمَلَهٌ لَا تُرْحَمُونَ وَ لَا فِی مَنْزِلَتِکُمْ تَعْمَلُونَ وَ لَا مَنْ عَمِلَ فِیهَا تُعِینُونَ وَ بِالْإِدْهَانِ وَ الْمُصَانَعَهِ عِنْدَ الظَّلَمَهِ تَأْمَنُونَ کُلُّ ذَلِکَ مِمَّا أَمَرَکُمُ اللَّهُ بِهِ مِنَ النَّهْیِ وَ التَّنَاهِی وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ» (تحف العقول عن آل الرسول : -۳۶۹ ۳۶۸ )
مؤلفه های اساسی مسئولیتپذیری و رسالت آگاهیبخش علماء
۱-هرآنچه که اهل علم دارند نتیجه اعتناء و اعطای الهی است . مسئولیتپذیری آنها پاسخ شایسته به این عطاء و نعمت است
۲-اهل علم اهل شکوه و مهابتاند و بایستی از شکوهمندی خود برای اصلاح امور بهره ببرند
۳- اهل علم برای هدایت بهسوی استقرار خیر و خوبی ارجح اند .
۴- دانایان و علماء کسانی هستند که به نصیحتکردن دیگران اولیتراند.
۵-بایستی آمر به معروف باشند چرا که قدرت شناخت معارف را دارند.
۶-بایستی ناهی از منکر باشند چونکه به منکرات موجود در جامعه را میبینند و میشناسند.
۷-کسانی هستند که اهل فضلاند و بایستی به استقرار فضائل کمک کنند.
۸-کسانی هستند که در نزد مردم دارای اعتباراند و بایستی از اعتبار خود برای اصلاح امور استفاده کنند.
۹-کسانی هستند که در نزد مردم دارای کرامت دارند.
۱۰-کسانی هستند که ضعفاء بهواسطه ضعفشان به آنها رجوع میکنند.
۱۱-کسانی هستند اقوایا از آنان بواسطه قدرت علمشان از آنان حساب میبرند.
۱۲-اهل علم دارای هیبت ملوک و پادشاهان هستند و این هیبت به آنان قدرت بخشیده است.
۱۳-اهل علم دارای سلطه و سلطنت داناییاند و بایستی برای استقرار سلطه آگاهی و علم تلاش کنند.
فرجام رخوت و مسئولیت گریزی
در صورت تخطی از این اصول و بیتوجهی به چنین قابلیتهایی جامعه آسیب میبیند و دچار سکوت، رخوت، بیتفاوتی و بیمبالاتی میشود و در میان این سکوت زمینههای سقوط اجتماعی، اخلاقی و فکری جامعه فراهم میآید و در نتیجه به استقرار ستم، ظلم، بیعدالتی، فساد و تباهی در جامعه منجر میشود و در سایه سهمگین چنین سکوت و رخوتی فجایعی حقیقت میپژمرد و ذبح میشود و حوادثی مثل عاشورا به راحتی در جامعه رخ میدهد.گفتمان حسینی و عاشورا دارای این پیام است که در روزگار تأسیس دولت اموی در سایه سکوت و بیتفاوت و گسترش روح فرهنگ ارجاء و مسئولیتناپذیری زمینه وقوع حادثه عاشورا ایجاد شده است. اهل علم وظایف و رسالت خویش را ادا نکرده چنانکه مالی در این راه خرج نکردند. نفسی را به خطر نیانداختند. عشیره و عصابهای را بسیج نکردند و در اکثر امور اهل تخفیف و اهل تقصیرشدند. در حالیکه همه شکوه ، قدرت، علم و دانایی خود را از خداوند گرفته بودند و بهخاطر این در چشم مردم بزرگی پیدا کرده بوند و جایگاه رفیع یافته اما بهجای اینکه فقط از خدا بترسند بهواسطه وابستگیها و دلبستگیها و اشتغالاتشان به امور دنیوی و پیوستگیشان به قدرت دنیا از ادای رسالت خویش در عرصه عمل باز ماندند. این امر باعث شد که جامعه در دست دغلبازان، دنیاگرایان و فریبکاران قرار گیرد و اهل علم هم به همین واسطه شوکتشان فرو ریخته و در تمایلات و رفاهیات دنیوی غرق شدند و در اندیشه حطام دنیوی اسیر شدند. ترس از سطان وجود آنها را فرا گرفت و از میدان حقیقت و مبارزه گریزان شدند. دلبستگیهای دنیا آنها را برده وار بدنبال خویش کشانید و فقط برای دستیابی به آنها تلاش کردند و غم نان و آب آنچنان آنها را بیچاره و بیمقدار ساخت که سودایی جز دست یابی به آنها نمیدیدند در نتیجه شکوه، مهابت علم و آگاهی را ندیدند و قدردان عطای الهی نشدند و بردگی تن و رخوت وجودشان را فرا گرفت. نه منبری را برای حق بر پا می دارند و نه به دفاع از مظلومی پرداختند و نه اسبی در مسیر حق جهانیدند و نه برای ایمنی بندگان ستم زده دست بهکار شدند و نه در اجرای احکام و قوانین الهی عمل کردندچنانکه مینگریم آنچه اسباب واقعه کربلا را به وجود آورده از نظر حسینبنعلی غیبت رسالت اهل علم و آگاهی بوده است. حضور اهل علم در گفتمان حسینی (ع )اسباب احیاء اسلام و دعوت به حق ،عدالت ،حریت است. امر به معروف و نهی از منکر همان اسلام است تنها با حضور آگاهانه و مسئولیت اجتماعی علماء و پایبندی آنها به این اصل است که عدالت محقق میشود و غیبت آگاهی و مسئولیتگریزی علماء با عث فاجعه و مصیبت برای جامعه اسلامی و اسباب ناآگاهی جامعه، رواج رخوت، فساد ، تباهی و بی عدالتی میشود.
منابع :
۱-قر آن کریم
۲-هلالی سلیم بن قیس، اسرارخاندان محمد، مترجم مهدی صباغی، انتشارات ارمغان یوسف ،قم ،چاپ پنجم، ۱۳۸۷.
۳-حرانی، ابو محمد، تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه: محمد مهدی سازندگی، انتشارات نوید اسلام ،قم، ۱۳۸۸.
۴-طبرسی، علیبنابیطالب، الاحتجاج، مجلد اول، مترجم بهزاد جعفری، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۱.
۵-نجمی، محمدصادق، تحقیقوترجمه: خطبه منی حسینبنعلی (ع)، آستان قدس، چاپ دوم، مشهد، ۱۳۷۵ .
۶-شهیدی، سید جعفر ، پس از پنجاه سال، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سیوهشتم ، ۱۳۸۶.
دیدگاه ها (0)