نخستین نمایشگاه عکس مستند انقلاب اسلامی در کرمانشاه برگزار شد
سحر رنجبر | مردی میانسال به نظر میرسید، با دقت تمام به عکسها نگاه میکرد و سیگار میکشید. دود سیگارش با آه در هم میآمیخت و به تابلوها برخورد میکرد. نمایشگاه را که دو بار با دقت و حوصله نگاه کرد؛ رفت، اما دوباره برگشت و از تکتک عکسها، عکس گرفت. جلو رفتم و بااحتیاط دلیل دقت کردن به عکسها و بازگشتش را پرسیدم، گفت: «دنبال برادر کوچکم در عکسها میگردم. او شانزده سالش بود که از روستای محل زندگیمان به کرمانشاه آمد تا کار کند که انقلاب شد و ما بارها به او گفتیم برگردد. اما میگفت تا ماشین نخرم برنمیگردم. بعدها جزو انقلابیها شد، نفهمیدیم ساواک چه بلایی سرش آورد، او را در همان روزها گم کردیم و دیگر هیچ خبری از او نیامد.»
عکس از ابزارهای مهم تاریخنگاری است که به مثابه یک شاهد میتواند حقایق زیادی را برای آیندگان بازگو کند. ما آیندگانِ روزهای پرالتهابی هستیم که اکنون بعد از گذشت ۴۳ سال از گذارشان، توانستهایم مادرها و مادربزرگها، پدرها و پدربزرگهایمان را در عکسهایی ببینیم که تازه منتشر شدهاند. خیابانها و کوچههایی که اکنون شکل دیگری به خود گرفتهاند اما شاهدی دارند تا بگوید چه بر آنها گذشته است. افراد بسیاری سالها بعد خود را در این عکسها پیدا کردند و برای خاطرهبازی، از عکاس تقاضا کردند تا نسخهای از آن را برایشان بفرستد و چه چیزی شگفتانگیزتر از آوردن خاطرات گذشته در زمان حال، توسط عکاسی که سعی کرده لحظاتی را ثبت کند که بنابر ماهیت لحظهبودنشان، تکرارناشدنی بودند.
نخستین نمایشگاه عکس مستند انقلاب اسلامی کرمانشاه به مناسبت دهه فجر و به همت معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه رازی در دانشکده ادبیات و علوم انسانی این دانشگاه، با حضور مسئولان دانشگاهی، ارتش، نیروی انتظامی و … در شانزدهم بهمن ماه افتتاح شد. این نمایشگاه که شامل ۶۰ عکس انتخابی از مجموعه عکسهای «غلامحسین محبی» در زمستان سال ۱۳۵۷ بود، بعد از افتتاحیه به مدت یک روز در دانشکده ادبیات و دو روز مقابل دانشکده علوم اجتماعی به نمایش عموم درآمد. بعد از آن تا ۲۱ بهمن، مجموعه عکسها به فرهنگسرای شهرداری واقع در پارک درخشان منتقل شد و ۲۲ بهمن مقابل مسجد جامع کرمانشاه به نمایش عموم درآمد. محبی عکاس، مستندساز، تهیهکننده، کارگردان و مدرس عکاسی است که یک عکس را گویاتر از هزار نامه میداند و معتقد است که عکس و عکاسی، در یک ساختار رسانهای، قرار گرفته است که مهمترین هدفش ساخت معنا و یا همان فرهنگ برای عاملینش است. محبی میگوید: «در سن ۲۲ سالگی قبل از انقلاب هم از خیابان، محلات، بناهای تاریخی، مردم و … عکاسی میکردم. در اثر آزمون و خطا، مبانی عکاسی را با تلاش و علاقمندی به طریق خودجوش و بعدها از استادهای عکاسی در مدرسه عالی رادیو و تلویزیون آن زمان، به صورت عملی یاد گرفتم.» او عکاسی است که برای ثبت آن روزها، با یک دست عکاسی میکرد و با دست دیگرش فیلم میگرفت و هم از نیروهای انقلابی کتک میخورد، هم از مأمورین. او در ادامه میگوید: «در دوران انقلاب شروع به عکاسی خیابانی کردم، روزهای سختی بود و از هر دو طرف مورد اعتراض و حمله قرار میگرفتم، اما شیوهای برای عکاسی از اتفاقات انقلاب در کرمانشاه پیدا کردم که کمتر دیده شوم. انگیزه خاصی از عکاسی از مردم نداشتم، فقط صحنهها را ثبت میکردم و از هیجانهای آن لذت میبردم. پولی برای چاپ و ظهور فیلم و عکسها نداشتم. بالاخره با پرسیدن از عکاسهای آتلیه، روش ظهور و چاپ را یاد گرفتم و شبها درحمام خانه، فیلمها را ظاهر میکردم. از انتشار عکسها میترسیدم تا اینکه با پیروزی انقلاب آنها را به عکاسی دادم که برایم چاپ کرد.» مجموعه به نمایش درآمده شامل عکسهای دیدهنشده از شادی مردم کرمانشاه از خروج شاه و ورود امام خمینی (ره) به کشور، همبستگی کرمانشاهیان و ارتش در روزهای انقلاب، حضور زنان کرمانشاهی در عرصه مبارزات با طاغوت و تظاهرات مردم کرمانشاه در روزهای انقلاب اسلامی بود که محبی مجموعه کامل آنها را به دانشگاه رازی اهدا کرده است و بعد از پایان نمایشگاه در مرکز اسناد دانشگاه رازی نگهداری میشود.
افراد بسیاری به دیدن عکسها آمدند. با تیپهای شخصیتی مختلف، استاد دانشگاه، رفتگر، کارمند، زبالهگرد، عکاس، پیر، جوان و … و با خاطرهها و بغضها و شادهای متفاوت. یکی از کارمندان دانشگاه رازی خودش را در عکسها پیدا کرد، پسربچهای با ژاکت کاموایی که رویش را از عکاس برگرانده بود. او میگفت: «تا همین چند سال گذشته این ژاکت را برای مرور خاطرات کودکیام نگه داشته بودم». به سمت مرد دیگری که با اشتیاق عکسها را میدید رفتم و بعد از اینکه سر صحبت را با او باز کردم متوجه شدم؛ خودش کرمانشاهی نیست اما همسرش اهل همین شهر بود و از دیدن عکسهای کرمانشاه آن دوران ذوق میکردند. میگفت: «خیلیها از من میپرسند چرا انقلاب کردید؟ همیشه میگویم اگر شما هم در آن زمان و با آن شرایط جای ما بودید انقلاب میکردید.» او گلایههای زیادی داشت و از بیمهری نسبت به انقلاب حرف میزد. پسر جوان دیگری هم با دقت زیادی به عکسها خیره شده بود، موقع صحبت کردن با او از اشتیاقش نسبت به عکاسی، من هم به ذوق آمدم. میگفت: «عشقم عکاسی است اما سالهاست نتوانستهام دوربینی بخرم که عکاسی کنم. با یکی از دوستانم قرار دارم و چندبار به من تلفن کرده اما نتوانستم از این نمایشگاه بگذرم. وقتی دیدم اینجا عکس گذاشتید سریع به این سمت آمدم تا عکسها را ببینم.» افراد زیادی آمدند و رفتند، خاطرهبازی کردند، با عکسها سلفی گرفتند، با عکاس آنها گفتوگو کردند، اشک در چشمانشان حلقه بست، برای نبود آدمهای آن روزها در امروز آه کشیدند، با دیدن شادیها لبخند زدند و لحظههایی را فارغ از دلمشغولیهای روزمره به سیاه و سفیدهایی خیره ماندند که ۴۳ سال از لحظه وقوع آنها گذشته است. اما تأمل برانگیزترین صحنه، خیره شدن زبالهگردی بود که با کیسههای زباله روی دوشش، به عکسها خیره شده بود و همه نمایشگاه را کامل دید و بی آنکه حرفی بزند در سکوت رفت.
اما چرا بعد از گذشت ۴۳ سال، اکنون این عکسها به نمایش درآمده است؟
محبی عکسهای زیادی از روزهای انقلاب در کرمانشاه دارد و آنها را سندی بر تاریخ این شهر میداند اما درخواستهای مکررش از مسئولین برای حفظ آنها در این سالها نتیجهای نداشتهاست. او میگوید: «از چندین مدیر استان خواستهام تا در چاپ و حفظ این عکسها و حتی تبدیلشان به کتاب مشارکت کنند اما در طی این سالها اتفاقی نیفتادهاست.» محبی نگاتیو مجموعه عکسهای انقلاب را به این دلیل که با گذشت زمان آسیب میبینند؛ با هزینه شخصی خود به صورت دیجیتال درآورده است، در حالیکه قبلاً برای این کار از مسئولین فرهنگی درخواست همکاری کردهبود.
او علاوهبر عکسهای انقلاب، مجموعههایی شامل عکسهای پیش از انقلاب، عشایر کوچنشین، دوران دفاع مقدس و … از کرمانشاه دارد که تعدادی از عکسهای دفاع مقدس او، توسط انجمن دفاع مقدس تهران در کتاب «دلاوران جبهه غرب» به چاپ رسیدهاست. محبی میگوید: «درسال ۶۲ به ادارات مختلفی عکسهای انقلاب را نشان دادم تا برای برگزاری نمایشگاه حمایت کنند اما با بیتفاوتی برخورد کردند، چون برای برگزاری دهه فجر عکسهای مختلفی از تظاهرت تهران میآمد و نیازی نمیدیدند برای عکسهای دوران انقلاب درکرمانشاه هزینه کنند و حتی به عکسهای دفاع مقدس هم نگاه نمیکردند. نگاتیوها در خانه تا سال ۱۳۹۵ بایگانی شد و قرار شد کتابی ازعکسهای عملیاتهای جبهه غرب به مناسبتی تهیه شود. نمیدانم انجمن عکاسان دفاع مقدس ازکجا متوجه مجموعه من شدند، به تهران دعوت شدم، نگاتیوها را دیدند و خیلی خوشان آمد. تمامی عکاسان دفاع مقدس را میشناختم و حضوری با آنها آشنا شدم. با تعجب میپرسیدند تا این مدت شما کجا بودید و تمام نگاتیوهای انقلاب و جنگ را در آرشیوی بسیار مدرن و اصولی ثبت و نگهداری کردند. ۲۰ قطعه ازعکسهای من در کتابی مرجع و بسیار نفیس به اسم «دلاوران جبهه غرب» در انتشارات انجمن عکاسان دفاع مقدس در سال ۱۳۹۶ چاپ شد.»
محبی از مسئولان کرمانشاهی گلایه دارد و میگوید: «فرهنگ و ارشاد اسلامی کرمانشاه تنها کاری که در این سالها کردهاند این بوده که روابط عمومیهایشان را در سالروز پیروزی انقلاب، سراغ من میفرستند تا چند قطعه عکس برای نمایش به آنها بدهم که من این پراکندهکاریها را نمیپذیرم.»
او معتقد است وجود دوربینهای کوچک و بزرگ دیجیتالی، حتی بر روی گوشیهای تلفن همراه، سادهتر شدن و بالاتر رفتن سرعت فرآیند گرفتن عکس، کمتر شدن هزینه تولید عکس، آسانتر شدن دیدن و انتقال عکس، وجود رایانههای خانگی و همچنین شبکه جهانی اینترنت، راه را برای تولید و تکثیر بینهایت عکس و ایجاد جهانی از تصاویر هموار کرده است. جهانی که تصاویرش از همه طرف به سوی انسان یورش میبرند و او را تحت تأثیر قرار میدهند؛ تصاویری که آنها را مثل عنصری از آب و هوا میپذیریم. او میگوید: «با کمی مبالغه میتوان گفت که هیچ شخصی از هیچ قشری نیست که در دنیای دیجیتال اکنون، دوربین نداشته باشد، عکس نگیرد و انباشت نکند. هیچ مکانی و وب سایتی در اینترنت نیست که عکس نداشته باشد. عکس نقش بزرگی در رسانهها دارد و خانهای نیست که در آن عکس نباشد. در و دیوار شهر عکسهای تبلیغاتی زیادی را حمل میکنند که در جهت فرهنگسازیهای خاص خودشانند.»
دیدگاه ها (0)