تأملی بر هویت فرهنگی انقلاب اسلامی
عضو هیئت علمی گروه حقوق و دانشیار تاریخ دانشگاه رازی، رییس انجمن ایرانی تاریخ اسلام استان کرمانشاه
این نوشتار کوتاه با نگاه فرهنگی در سه مبحث: ماهیت و بنیادهای فرهنگی انقلاب اسلامی، چالشها و دغدغههای پیش روی فرهنگ انقلاب و انقلاب فرهنگی و رسالت و مأموریت فرهنگی آموزش عالی در پایداری و توازن فرهنگی جامعه را مورد بحث قرار داده است.
فرهنگ انقلاب و انقلاب فرهنگی(بخش اول): انقلاب اسلامی و ارزش رهیافت فرهنگی
انقلاب اسلامی ایران طی یک فرآیند تاریخی و در دنیای دو قطبی، سکولار و گریزان از دین و معنویت، به نام دین و به نام خدا و بر اساس ارزشها و معیارهای معنوی و فرهنگ دینی رخ داد. دنیایی که یکسو ی آن در ماتریالیسم تاریخی و نا خداگرایی غرق شده بود و در خوشبینانهترین حالاتش دین و معنویت را افیون تودهها میدانست و در یک قطب و یکسوی دیگر، جهان دو قطبی آن روزگار، دین و تعلقات معنوی آنچنان به پستوی کلیسا و دنیای تنهایی، درونی و فردی انسان رانده شده بودکه هیچ نقش و ارزشی در سرنوشت سیاسی و اجتماعی جامعه بازی نمیکرد. دین و مذهب در هر دو سوی این جهان دو قطبی از صحنه اجتماع و سیاست و قدرت بیرون رانده شده بود، در چنین شرایطی که تئوریهای رایج در باره نقش معنویت، دین و مذهب قدرت و اثربخشی دین را در این عرصهها پایانیافته تلقی میکرد و مرگ دین و دینداری را اعلام کرده و خدا را مرده انگاشته بودند، انقلابی در جهان ایرانی و اسلام شیعی رخ داد که نه تنها جهانیان بلکه بزرگترین اندیشمندان، جامعهشناسان و فیلسوفان را به بهت و حیرت وا داشته بود که ایرانیان چه رویائی در سر دارند (۱). بنابراین آخرین انقلاب بزرگ قرن بیستم در جهان به عنوان پدیدهای شگفت و پیچیده در عرصه انقلابات آخرین دست آوردهای علمای علوم اجتماعی را در عرصه نظری به چالشی بلند مدت فراخوانده است. در تحلیل و بررسی انقلاب اسلامی بر دیدگاهها و نظریات مختلفی تاکید شده که به طرح و اتخاذ رویکردهای متفاوتی در مطالعات انقلابهای اجتماعی و مطالعات انقلاب اسلامی منجر شده است. این دیدگاهها عموماً بر ابعاد سیاسی، جامعهشناختی، اقتصادی، اجتماعی، روانشناختی، فرهنگی و دینی انقلاب اسلامی تأکید کردهاند. لیکن برجستهترین مفهوم و خصلتی که انقلاب اسلامی را نسبت به انقلابات اجتماعی جهان متمایز میکند واژه فرهنگ و انقلاب فرهنگی است. در نتیجه یکی از مهمترین رویکردها و رهیافتهای مطالعاتی انقلاب اسلامی تبیین و ارزیابی انقلاب اسلامی با رهیافت فرهنگی و معنوی انقلاب بوده است. این رهیافت، از کا رآمدی و انطباق مناسبی به عنوان چارچوبی مناسب برای فهم تحولات و منطق درونی انقلاب اسلامی بر خوردار است. بسیاری از مورخان و جامعهشناسان انقلاب اسلامی با این رهیافت بر عوامل و مؤلفههای فرهنگی در فراهم آوردن، شکلگیری و تکوین انقلاب اسلامی تأکید دارند و دیدگاهها و نظراتی را بیان میکنند که روند تحولات و جریان مبارزات تاریخی ملت ایران با حاکمیت پهلوی را بر اساس فرهنگ معنوی و دینی جامعه ایرانی و مظاهر اسلامی مورد مطالعه قرار میدهند و بر نقشی بیبدیل و جایگاه رهبری دینی تکیه کرده و بر اهمیت نقش نهاد های فرهنگی و کانونهای دینی نظیر مدارس و حوزههای علمیه، مساجد و مراکز فرهنگی و همچنین بر قدرت گفتمان تفکر انقلابی تشیع و اسلام سیاسی مبارزهجو و در نهایت بر نقش مسلط و محور عناصر دینی، مذهبی، معنوی و بهطور کلی بر مؤلفههای فرهنگی در تحلیل ماهیت انقلاب اسلامی ایران تاکید دارند .محققان، مورخان، جامعهشناسان و نظریهپردازان متعددی در بررسیهای تاریخی و جامعهشناختی از ماهیت انقلاب اسلامی عمدتاً بر یک یا چند عامل از عوامل مهم فرهنگی در تکوین و شکلگیری انقلاب اسلامی تأکید جدی کردهاند (۲).
مطالعات تاریخ فرهنگی و نظریات فرهنگشناسان نشان میدهد که فرهنگ به عنوان یکی از ساحات چندگانه جامعه، عموماً دارای قدرتی ماندگار و پایدار در جوامع بشری میباشد، دارای انرژی، روح و معنای نیرومندی است، همواره منبعی سرشار برای خلاقیت، نوآوری و تحرک بهشمار میآید و قادر است که راهبردها و راهکارهای مطلوبی برای پاسخ به شرایط نامطلوب و بحرانهای اجتماعی جوامع فراهم سازد. فرهنگ بهخاطر پایداری و خصلت دیرپایش و بخاطر بهرهمندی از سیالیت خاص خود در درون زوایای مختلف جوامع انسانی اثری مناسب در پایداری مناسبات اجتماعی و در انسجامبخشی و تداوم ماهیت درونی جوامع و همچنین در جهتدادن مناسب به تحولات و تغییرات اجتماعی و در پیشینه و هویت تاریخی جوامع و در شکلگیری و تکوین تمدنهای بشری برخورداربوده است. در دوران نوین نیز در حوزه مطالعات اجتماعی، مجموعه فرهنگ، مؤلفهها و عناصر فرهنگی را عاملی بسیار مهم و تأثیرگذار در توسعه متوازن، پایدار و در ساحتهای مختلف جوامع اعم از سیاسی، اجتماعی و اقتصادی میدانند که خمیرمایه بسیاری از تحولات اجتماعی و تاریخی جوامع امروزی را تشکیل میدهد و اثربخشی مهم و نیرومندی در ساختار اجتماعات انسانی دارد. بهنحوی که آن را میتوان نیرو محرکه و قدرت نرم تغییرات اجتماعی جوامع بهشمار آورد. در میان رهیافتهای مطالعاتی انقلاب ایران، یکی از رویکردها و رهیافتها، تبیین و ارزیابی انقلاب اسلامی بر اساس رهیافت و رویکرد فرهنگی و دینی است. بر اساس منطق تحولات انقلاب اسلامی، شواهد و مدارک تاریخی و با شناخت مؤلفههای اثربخش در انقلاب و با توجه به پیشینه مطالعاتی انقلاب اسلامی در طول چهل سال و اندی پس از وقوع انقلاب اسلامی این رهیافت از قدرت تبیین والایی برای توصیف، تفسیر و تحلیل تاریخی انقلاب اسلامی ایران برخوردار بوده است. بر همین اساس، انقلاب اسلامی غیر از اینکه توانسته امواج و شعاع فرهنگی پرقدرتی در منطقه و جهان معاصر ایجاد کند، نهادهای نیرومندی را در حوزه فرهنگی انقلاب به میدان آورده است و تغییرات و تحولات گستردهای در چهره فرهنگی جامعه ایران و جهان معاصر ایجاد کرده است. علیرغم این ویژگی برجسته هنوز ما به یک مطالعه جدی نیازمندیم تا با کنکاش دقیق و بررسی شواهد لازم و مطالعه در نمادها و نمودهای فرهنگی، میزان تغییر در ارزشها و جابجا شدن اولویتهای فرهنگی فرهنگ انقلاب را مورد ارزیابی قرار دهد. ارائه تبیین فرهنگی واقعبینانه و آشکارسازی و سنجش قدرت و آثار چنین رویکرد و رهیافتی میزان توفیق قدرت فرهنگی انقلاب اسلامی را در جامع جهانی و جامعه ایرانی را نشان خواهد داد. انقلاب اسلامی در حوزههای بنیادین خود بهطور خاص برآمده از اصول عمیق اسلام شیعی و رویکرد معناگرای اسلامی بوده است. ماهیت انقلاب اسلامی از یک سو بهطور ژرف ریشه در عناصر و مؤلفههای نیرومند فرهنگ ایرانی و اسلام شیعی دارد و از سوی دیگر پیوندی ناگسستنی با ارزشهای بنیادین و معنوی مشترک انسانی و جهان بشری دارد .حال سنجش اینکه ارزشهای فرهنگ انقلاب در عصر تکوین و شکلگیری انقلاب اسلامی که هویت و ماهیت فرهنگی انقلاب بر اساس آن استوار بوده با آنچه از عناصر و مؤلفههای فرهنگی که امروز در عصر پساانقلاب با آن مواجه هستیم چه نسبتی دارد یکی از پرسشها و چالشهای اساسی است که در جامعه امروزی ما مطرح است. نکته دیگر اینکه جامعه ما دردهه پنجم از تاریخ خویش در حال رویارویی و مواجه شدن با تغییرات فرهنگی دیگری شده که با ارزشهای فرهنگی انقلاب اسلامی متفاوت است این امر امروز پرسش دیگری را فرا روی ما قرار میدهد که آیا مؤلفهها و ارزشهای فرهنگی انقلاب اسلامی با نوعی استمرار و توسعه یافتگی همراه بوده و به تقویت فرهنگ و پایداری ارزشهای بنیادین انقلاب اسلامی منجر شده است، یا اینکه ما به سمت و سوی ظهور نوعی تغییرات و شکافهای فرهنگی در عصر پساانقلاب روبرو هستیم؟ آیا تغییرات فرهنگی در عصر پساانقلاب به تعالی و توسعه فرهنگ انقلاب و انقلاب فرهنگی مواجه شده است یا آهنگ تغییرات فرهنگی مخرب و ضد فرهنگ در چالش با معیارها و مؤلفههای فرهنگ انقلاب در حال پدیدار شدن است؟
بهنظر میرسدآن جنبه از ارزشهای غربی که محصول سرمایهداری مدرن و نوآوری های فرهنگی در نظام جهانی فرهنگ و فرهنگ نظام بینالملل بوده با تغییرات و نوآوریهایی که در فرهنگ از طریق ابزارها و عناصری نظیر محصولات فرهنگی در هردو حوزه سخت و نرم نظیر فنون و تکنولوژیهای خلاق و در حال تکامل در عرصه صنعت فرهنگی و پشتیبانی فنآورانه فرهنگی در عرصه نرم در چهره نمادها و نمودهای حوزه فرهنگی و در تولیدات فرهنگی نظیر فیلم، انیمیشن، سینما، تئاتر و موسیقی، پوشش، سبک و سیاق زندگی، هنر و معماری، عادات، رسوم و فرهنگ عمومی تغییراتی ایجاد کرده است. بدینصورت قدرت و نفوذ مجموعه بسیار فراگیر و در عین حال هژمون نظام و نظم جهانی فرهنگ جامعه ما را از نظر فرهنگی تحت تاثیر قرارداده است. با توجه به موقعیت و حاکمیت چنین وضعیتی در ماهیت فرهنگ جهانی و تعارضات پرقدرتی که با ماهیت و هویت ارزشهای معناگرای فرهنگ انقلاب اسلامی دارد. بنابراین ما اکنون با مسائل متفاوت و متعارضی در عصر پساانقلاب مواجهایم چرا که علیرغم پایداری و قدرت نیرومند عناصر اصیل فرهنگی جامعه ایرانی و فرهنگ انقلاب اسلامی و جهان شیعی، رویکردهای پنهان و آشکار متفاوت فرهنگی متاثر از این نظم جهانی فرهنگ ابتدا بصورت ناملموس و بهدور از حیطه و عرصه عمومی، لایههای از تفکر و مدیریت و برنامهریزی جامعه ما را تحت تاثیر قرارداده و سپس عرصههای عمومی جامعه ما را با ظهور شبکههای اجتماعی و اطلاعات پیچیده شبکهای در نظام اطلاعرسانی، میدان و عرصه عمومی فرهنگ در جامعه ما را بهشدت تحت تأثیر قرارداده است. بدین صورت دغدغههای جدی فرهنگی متعددی را در ساحت فرهنگی جامعه ما پدید آورده است. امری که اندیشه و سیاستگذاریهای فرهنگی را با وقوع برخی دگرگونیها در حوزه اجتماعی و فرهنگ عمومی در جامعه ما و در مقایسه با ارزشهای بر آمده از فرهنگ انقلاب اسلامی با چالشهایی مواجه ساخته است. بهطوری که دغدغههای فرهنگی خاصی را در رأس نظام فرهنگی و در اندیشه رهبری و مدیران نهادهای فرهنگی و تربیتی و دلسوزان نظام معنوی و فرهنگی انقلاب اسلامی ایجاد کرده است. این دغدغهها در واقع خطوط کلی سیاستگذاری فرهنگی نظام و انقلاب اسلامی در زمان اکنون و جهتگیریها و افقهای آینده در حوزههای فرهنگی انقلاب اسلامی را مشخص میسازد و در این میان بهویژه رسالت سنگین نهاد علم و جامعه دانشگاهی را در قوام بخشیدن به ارزشهای فرهنگی جامعه ایرانی و انقلاب اسلامی را ترسیم میکند، در مبحث بعدی دغدغههای اساسی عرصه فرهنگ بر آمده از انقلاب و رسالت نهاد علم و جامعه دانشگاهی مورد توجه قرار میدهد تا سودای فرهنگی انقلاب در خلق تمدن را روشن سازد.
این مبحث ادامه دارد …
دیدگاه ها (0)