تیتر یک » مقالات و یادداشت‌ها
کد خبر : 5392
یکشنبه - ۲۴ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۳:۵۱

تأملی بر هویت فرهنگی انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی و ارزش رهیافت فرهنگی

 

این نوشتار کوتاه با نگاه فرهنگی در سه مبحث:  ماهیت و بنیادهای فرهنگی انقلاب اسلامی، چالش‌ها و دغدغه‌های پیش روی فرهنگ انقلاب و انقلاب فرهنگی و رسالت و مأموریت فرهنگی آموزش عالی در پایداری و توازن فرهنگی جامعه را مورد بحث قرار داده است.

 

فرهنگ انقلاب و انقلاب فرهنگی(بخش اول):  انقلاب اسلامی و ارزش رهیافت فرهنگی

انقلاب اسلامی ایران  طی یک فرآیند تاریخی و در دنیای دو قطبی، سکولار و گریزان از دین و معنویت، به نام دین و به نام خدا  و بر اساس ارزش‌ها و معیارهای معنوی و فرهنگ دینی  رخ داد. دنیایی که یک‌سو ی آن  در ماتریالیسم تاریخی  و نا خداگرایی  غرق شده بود و در خوشبینانه‌ترین حالاتش دین  و معنویت را افیون توده‌ها می‌دانست و در یک قطب و یک‌سوی دیگر، جهان دو قطبی آن روزگار، دین  و تعلقات  معنوی آنچنان  به پستوی کلیسا و دنیای تنهایی، درونی  و فردی انسان رانده شده  بودکه هیچ نقش و ارزشی  در سرنوشت سیاسی و اجتماعی جامعه بازی نمی‌کرد. دین و مذهب در هر دو سوی این جهان دو قطبی از صحنه اجتماع و سیاست و قدرت بیرون رانده شده بود، در چنین شرایطی که تئوری‌های رایج در باره نقش معنویت، دین و مذهب قدرت و اثربخشی دین را در این عرصه‌ها پایان‌یافته تلقی می‌کرد و مرگ دین و دین‌داری را اعلام کرده و خدا را مرده انگاشته بودند، انقلابی در جهان ایرانی و اسلام شیعی رخ داد که نه تنها جهانیان بلکه  بزرگ‌ترین اندیشمندان، جامعه‌شناسان و فیلسوفان را به بهت و حیرت وا داشته بود که ایرانیان چه رویائی در سر دارند (۱). بنابراین آخرین انقلاب بزرگ قرن بیستم  در جهان به عنوان پدیده‌ای شگفت و پیچیده  در عرصه انقلابات آخرین دست آوردهای علمای علوم اجتماعی را در عرصه نظری به چالشی بلند مدت فراخوانده است. در  تحلیل  و بررسی انقلاب اسلامی بر دیدگاه‌ها و نظریات مختلفی تاکید شده که به طرح و اتخاذ  رویکردهای متفاوتی در مطالعات انقلاب‌های اجتماعی و مطالعات انقلاب اسلامی  منجر شده است. این دیدگاه‌ها عموماً بر ابعاد سیاسی، جامعه‌شناختی،  اقتصادی، اجتماعی، روان‌شناختی‌، فرهنگی و دینی  انقلاب اسلامی تأکید کرده‌اند.  لیکن برجسته‌ترین مفهوم  و خصلتی که  انقلاب اسلامی را نسبت به انقلابات اجتماعی جهان متمایز می‌کند واژه فرهنگ و انقلاب فرهنگی است. در نتیجه  یکی از مهم‌ترین رویکردها و رهیافت‌های مطالعاتی انقلاب اسلامی تبیین و ارزیابی انقلاب اسلامی  با رهیافت فرهنگی و معنوی  انقلاب بوده است. این رهیافت، از کا رآمدی و انطباق مناسبی به عنوان چارچوبی مناسب برای فهم تحولات و منطق درونی انقلاب  اسلامی بر خوردار است. بسیاری از مورخان و جامعه‌شناسان انقلاب اسلامی  با این رهیافت بر عوامل و مؤلفه‌های فرهنگی در فراهم آوردن، شکل‌گیری و تکوین انقلاب اسلامی تأکید دارند و  دیدگاه‌ها و نظراتی را  بیان می‌کنند که روند تحولات و جریان مبارزات تاریخی ملت ایران  با حاکمیت پهلوی را بر اساس فرهنگ معنوی و دینی جامعه ایرانی و مظاهر اسلامی مورد مطالعه قرار می‌دهند و بر نقشی بی‌بدیل  و جایگاه رهبری دینی تکیه کرده و بر اهمیت نقش نهاد های فرهنگی و کانون‌های دینی نظیر  مدارس و حوزه‌های علمیه،  مساجد  و مراکز فرهنگی و همچنین  بر قدرت گفتمان تفکر انقلابی تشیع و اسلام سیاسی مبارزه‌جو و در نهایت  بر نقش مسلط  و محور عناصر دینی، مذهبی، معنوی و به‌طور کلی بر مؤلفه‌های فرهنگی در تحلیل ماهیت  انقلاب اسلامی ایران تاکید دارند .محققان، مورخان، جامعه‌‌شناسان و نظریه‌پردازان متعددی در بررسی‌های تاریخی و جامعه‌شناختی از ماهیت انقلاب اسلامی عمدتاً  بر یک یا چند عامل از عوامل مهم فرهنگی در تکوین و شکل‌گیری انقلاب اسلامی تأکید جدی کرده‌اند (۲).

 مطالعات  تاریخ فرهنگی و نظریات فرهنگ‌شناسان نشان می‌دهد که فرهنگ  به عنوان یکی از ساحات چندگانه جامعه،  عموماً دارای قدرتی ماندگار و پایدار در جوامع بشری می‌باشد، دارای انرژی،  روح و معنای نیرومندی است، همواره منبعی سرشار برای خلاقیت، نوآوری و تحرک  به‌شمار می‌آید  و قادر است که راهبردها و راهکارهای مطلوبی برای پاسخ به شرایط نامطلوب و بحران‌های اجتماعی  جوامع فراهم سازد. فرهنگ به‌خاطر پایداری و خصلت دیرپایش  و بخاطر  بهره‌مندی از سیالیت خاص خود  در درون زوایای مختلف جوامع  انسانی اثری مناسب در پایداری مناسبات اجتماعی و در انسجام‌بخشی  و تداوم ماهیت درونی جوامع و همچنین در جهت‌دادن  مناسب به تحولات و تغییرات اجتماعی  و در پیشینه و هویت  تاریخی جوامع و در  شکل‌گیری و تکوین تمدن‌های بشری برخورداربوده  است. در دوران نوین نیز در حوزه  مطالعات اجتماعی،  مجموعه فرهنگ، مؤلفه‌ها و عناصر فرهنگی را عاملی بسیار مهم و تأثیرگذار در توسعه متوازن، پایدار و  در ساحت‌‌های مختلف جوامع اعم از سیاسی، اجتماعی و اقتصادی می‌دانند که خمیرمایه  بسیاری از تحولات اجتماعی و تاریخی جوامع امروزی را تشکیل می‌دهد و اثربخشی مهم و نیرومندی در ساختار اجتماعات  انسانی دارد. به‌نحوی که آن را می‌توان نیرو محرکه و قدرت  نرم تغییرات اجتماعی جوامع به‌شمار آورد. در میان  رهیافت‌های مطالعاتی انقلاب ایران، یکی از رویکردها و رهیافت‌ها،  تبیین و ارزیابی انقلاب اسلامی بر اساس  رهیافت و رویکرد فرهنگی و دینی است. بر اساس منطق تحولات انقلاب اسلامی، شواهد و مدارک  تاریخی  و با شناخت مؤلفه‌های اثربخش در انقلاب  و با توجه به پیشینه مطالعاتی انقلاب اسلامی در طول چهل سال‌ و اندی  پس از وقوع انقلاب اسلامی این رهیافت از قدرت تبیین والایی برای توصیف،  تفسیر و تحلیل تاریخی انقلاب اسلامی ایران برخوردار بوده است. بر همین اساس، انقلاب اسلامی غیر از اینکه توانسته امواج و شعاع فرهنگی پرقدرتی در منطقه و جهان معاصر ایجاد کند، نهادهای نیرومندی را  در حوزه فرهنگی انقلاب به میدان آورده است و تغییرات و تحولات گسترده‌ای در چهره فرهنگی جامعه ایران و جهان معاصر ایجاد کرده است. علی‌رغم این ویژگی برجسته هنوز ما  به یک مطالعه جدی نیازمندیم تا با کنکاش دقیق و بررسی شواهد لازم و مطالعه در نمادها و نمودهای فرهنگی، میزان تغییر در ارزش‌ها و جابجا شدن اولویت‌های فرهنگی فرهنگ انقلاب را مورد ارزیابی قرار دهد.  ارائه تبیین  فرهنگی واقع‌بینانه و آشکار‌سازی و سنجش قدرت و آثار چنین رویکرد و رهیافتی میزان توفیق قدرت فرهنگی انقلاب اسلامی را در جامع جهانی و جامعه ایرانی را  نشان خواهد داد.  انقلاب اسلامی  در حوز‌ه‌های بنیادین  خود به‌طور خاص  برآمده از اصول عمیق اسلام شیعی  و رویکرد معنا‌گرای اسلامی بوده است. ماهیت انقلاب اسلامی از یک سو به‌طور ژرف ریشه در عناصر و مؤلفه‌های نیرومند فرهنگ ایرانی و اسلام شیعی دارد و از سوی دیگر پیوندی  نا‌گسستنی با ارزش‌های بنیادین و معنوی  مشترک انسانی و جهان بشری دارد .حال سنجش اینکه ارزش‌های فرهنگ  انقلاب  در عصر تکوین و شکل‌گیری انقلاب اسلامی که هویت و ماهیت فرهنگی انقلاب بر اساس آن استوار بوده با  آنچه از عناصر و مؤلفه‌های فرهنگی که امروز در عصر پساانقلاب با آن مواجه هستیم چه نسبتی دارد یکی از پرسش‌ها و چالش‌های اساسی است که در جامعه امروزی ما مطرح است. نکته دیگر این‌که جامعه ما دردهه پنجم از تاریخ خویش در حال رویارویی و مواجه شدن با تغییرات فرهنگی دیگری شده که با ارز‌ش‌های فرهنگی انقلاب اسلامی متفاوت است این امر امروز  پرسش دیگری را فرا روی ما قرار می‌دهد که آیا مؤلفه‌ها و ارزش‌های فرهنگی انقلاب اسلامی با نوعی استمرار و توسعه یافتگی همراه بوده و به تقویت  فرهنگ و پایداری ارزش‌های بنیادین انقلاب اسلامی منجر شده است،  یا اینکه ما به سمت و سوی ظهور نوعی تغییرات و شکاف‌های  فرهنگی در عصر پسا‌انقلاب روبرو هستیم؟ آیا تغییرات فرهنگی در عصر پساانقلاب به تعالی و توسعه فرهنگ انقلاب و انقلاب فرهنگی مواجه شده است یا آهنگ تغییرات فرهنگی مخرب و ضد فرهنگ در چالش با  معیارها و مؤلفه‌های فرهنگ انقلاب در حال پدیدار شدن است؟

به‌نظر می‌رسدآن جنبه از ارزش‌های غربی که محصول سرمایه‌داری مدرن و نوآوری های فرهنگی در نظام جهانی فرهنگ و فرهنگ نظام بین‌الملل  بوده با تغییرات و نوآور‌ی‌هایی که در فرهنگ از طریق ابزارها و عناصری نظیر محصولات فرهنگی در هردو حوزه سخت و نرم نظیر فنون و تکنولوژی‌های خلاق و در حال تکامل در عرصه صنعت فرهنگی و پشتیبانی فن‌آورانه فرهنگی در عرصه نرم در چهره نمادها و نمودهای حوزه  فرهنگی و در تولیدات فرهنگی نظیر فیلم‌، انیمیشن‌، سینما، تئاتر و موسیقی، پوشش،  سبک و سیاق زندگی، هنر و معماری،  عادات، رسوم و فرهنگ  عمومی تغییراتی ایجاد کرده است. بدین‌صورت  قدرت و نفوذ مجموعه بسیار فراگیر و در عین حال هژمون نظام و نظم جهانی فرهنگ جامعه ما را  از نظر فرهنگی تحت تاثیر قرارداده است. با توجه به موقعیت و حاکمیت  چنین وضعیتی  در ماهیت  فرهنگ جهانی  و تعارضات پرقدرتی که  با ماهیت و هویت ارزش‌های معناگرای فرهنگ انقلاب اسلامی دارد. بنابراین ما اکنون با مسائل متفاوت  و متعارضی  در عصر پساانقلاب مواجه‌ایم چرا که علی‌رغم پایداری و قدرت نیرومند عناصر اصیل  فرهنگی جامعه ایرانی  و فرهنگ انقلاب اسلامی و جهان شیعی،  رویکردهای پنهان  و آشکار  متفاوت فرهنگی متاثر از این نظم جهانی فرهنگ  ابتدا بصورت ناملموس و به‌دور از حیطه و عرصه عمومی، لایه‌های از تفکر و مدیریت و برنامه‌ریزی جامعه ما را تحت تاثیر قرارداده  و سپس عرصه‌های عمومی جامعه ما را با ظهور شبکه‌های اجتماعی و اطلاعات پیچیده شبکه‌ای در نظام اطلاع‌رسانی، میدان و عرصه عمومی فرهنگ در جامعه ما را به‌شدت تحت تأثیر قرارداده است. بدین صورت دغدغه‌های جدی فرهنگی متعددی را در ساحت فرهنگی جامعه ما  پدید آورده است. امری که اندیشه و سیاست‌گذاری‌های فرهنگی را با  وقوع برخی  دگرگونی‌ها  در حوزه اجتماعی و فرهنگ عمومی در جامعه ما و  در مقایسه با  ارزش‌های بر آمده از فرهنگ انقلاب اسلامی با چالش‌هایی مواجه ساخته است. به‌طوری که دغدغه‌های  فرهنگی خاصی را  در رأس نظام فرهنگی و در اندیشه رهبری و مدیران نهادهای فرهنگی و تربیتی و دلسوزان نظام معنوی و فرهنگی انقلاب اسلامی ایجاد کرده است.  این دغدغه‌ها در واقع خطوط کلی  سیاست‌گذاری فرهنگی نظام و انقلاب اسلامی در زمان اکنون و جهت‌گیری‌ها و افق‌های آینده در حوزه‌های فرهنگی  انقلاب  اسلامی را مشخص می‌سازد و  در این میان به‌ویژه رسالت سنگین نهاد علم و جامعه دانشگاهی را در قوام بخشیدن به ارزش‌های فرهنگی جامعه ایرانی و انقلاب اسلامی  را ترسیم می‌کند، در مبحث بعدی دغدغه‌های اساسی  عرصه فرهنگ  بر آمده از انقلاب و رسالت نهاد علم و جامعه دانشگاهی مورد توجه قرار می‌دهد تا سودای فرهنگی انقلاب در خلق تمدن را روشن سازد.

 این مبحث ادامه دارد …