پنجمین نشست کتابخوانی معاونت فرهنگی و اجتماعی برگزار شد
الهام کرمی | پنجمین نشست از سلسلهنشستهای کتابخوانی معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه رازی، روز سهشنبه ۲ مردادماه سال جاری بهصورت مجازی برگزار شد. در این نشست، کتاب «مقتل اصحاب الحسین (ع)» نوشته «محمد سماوی» توسط دکتر «محمدابراهیم مالمیر» عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه رازی معرفی شد و مورد نقد قرار گرفت. متن این جلسه در ادامه آمدهاست.
اهمیت شناخت وجوه معرفتی امام حسین (ع)
دکتر مالمیر در ابتدا ضمن تسلیت شهادت امام حسین (ع) و یارانش و با ابراز تأسف از اینکه به وجوه معرفتی و عرفانی ایشان کمتر پرداخته شدهاست؛ گفت: «در این زمینه معمولاً مراسم مقطعی در ایام محرم برگزار میشود و مطالبی که در مداحیها بیان میشود قاعدتاً مشحون از تحریفها و حرفهایی است که هیچ سندیتی ندارد و تنها برای تحریک احساسات مردم است. مثلاً، شهید مطهری به یکی از تحریفهای عاشورا که مربوط به قصه پیرزن، حضرت عباس (ع) و نجاتدادنش از کشتی است اشاره کرده و جویای سند و منبعی برای این قصه میشود. یکی از علما در جواب او چنین میگوید که در جایی، منبریها پشتسر هم منبر میرفتند تا نوبت به من رسید. دیدم که دیگر مطلبی نمانده است که بتوانم به کمک آن مردم را دوباره بگریانم، این طور شد که من این قصه را گفتم. هنگام غروب سر راهم برای خواندن نماز به مسجد رفتم دیدم که منبری آن مسجد همین داستانی را که من امروز بعدازظهر از خودم ساخته بودم را دارد برای مردم میگوید و آنها هم گریه میکنند.»
دکتر مالمیر با اشاره به حدیث «اِنَّ الحُسین مِصباحُ الهُدی وَ سَفینَهُ النِّجاه» افزود: «در مباحث معرفتشناختی منظور از اینکه میگوییم امام حسین (ع) «چراغ هدی» و «سفینه نجات» است، که واژه «هدی» بهاشتباه «هدایت» ترجمه میشود، چیست؟ در مبانی مبتنیبر اندیشه فعالیت به تجلی، اسم الهادی خدا سه تجلی دارد: «اهتداء»، «هدایت» و «هدی»، یعنی«اهتداء» مقدمه، «هدایت» حد وسط و«هدی» غایت است. «اهتداء» راهی است که خدا معرفی کردهاست: «فَمَنِ اهتَدَی فَإِنَّمَا یَهتَدِی لِنَفسِهِ» (یونس: ۱۰۸) که غایت «اهتداء» و «هدایت»، «هدی» میشود که «هدی» مقام جامعیت مراتب «اهتداء» و «هدایت» است. «هدی» دارای مراتب «تکوینی»، «توفیقی»، «تبیینی» و «توقیفی» است. هدی «تکوینی» و «توفیقی» مختص ذات اقدس اله است و هدی «تبیینی» و «توقیفی» مخصوص انسان کامل است. اما، وقتی میگوییم: امام حسین (ع) چراغ هدی یعنی غایت اهتداء و هدایت است، یعنی چه؟ قرآن میفرماید: «ذَلِکَ الکِتَابُ لَا رَیبَ فِیهِ هُدًی لِّلمُتَّقِینَ» (بقره: ۲) قرآن هدی است؛ پس، مصباح الهدی یعنی مصباح قرآن. اصلاً حقیقت قرآن در امام حسین (ع) ظهور پیدا کردهاست و وقتی میگوییم ایام شهادت امام حسین (ع) یعنی ایام شهادت قرآن، ایام شهادت مصباح الهدی یا ایام شهادت سفینه النجاه. اما منظور از کشتی نجات چیست؟ ما دو نوع سلوک «بری» و «بحری» داریم. «سلوک بری» پی سپاردن در طریق حصول معرفت از راه استدلال، برهان و عقل است و «سلوک بحری» حصول معرفت از راه کشف و شهود و قلب بهعنوان «بیت الله» و تمام امور ریاضت، محادثه، مجامله و مانند آن است که حافظ میگوید: «چو عاشق میشدم گفتم که بردم گوهر مقصود/ ندانستم که این دریا چه موج خونفشان دارد» یعنی این طریق عشق، طریق بحری است. از وجه دیگر، به اعتبار «حدیث سفینه» که «مَثَلُ أهلِ بَیتی کَسَفینَهِ نوحٍ مَن رَکِبَهَا نَجا و مَن تَخَلَّفَ عَنها غَرِقَ» مثال اهل بیت من مثال سفینه نوح است و به اعتبار این حدیث، این نوع سلوک، «سلوک بحری» یعنی سلوک با ولایت است و «سلوک بری» سلوک بیولایت میشود. تمام عرفایی که از راه بدون ولایت اهل بیت (ع)به مراتبی رسیدهاند، «سلوک بری» داشتهاند، اما ارباب معرفت، کُمَّلین عرفایی که اهل ولایت بودند، «سلوک بحری» داشتهاند و اهل سفینه النجاه بودند، پس جایگاه امام حسین (ع) در «سلوک بحری» برای ما تبیین نشدهاست و ایشان در شناساندن هم مظلوم واقع شدهاست.»
درباره نویسنده
دکتر مالمیر پس از توضیح مختصری درباره اهمیت شناخت وجوه معرفتی امام حسین (ع) به معرفی نویسنده پرداخت و گفت: «شیخ محمدبنشیخ طاهربنحبیببنحسینبنمحسنبنترکی الفضلی منسوب به «آل فضل» و معروف به «السماوی» عالم برجسته، شاعر و مورخ ادبی و دینی است که طبق زندگینامه خودنوشتش در سال ۱۲۹۳ ق. در شهر السماوه متولد شدهاست. ایشان تا ۱۰ سالگی در سماوه تحت حضانت مادی و معنوی و تربیت علمی و اخلاقی پدرش زندگی میکند و به تحصیل مقدمات علم میپردازد. در ۱۰ سالگی با ازدستدادن پدرش برای ادامه تحصیل به نجف میرود، اما در آنجا مریض میشود و به شهر خودش برمیگردد. در سال ۱۳۰۴ دوباره به نجف میرود و نزد بیش از ۵۰ تن از علمای برجسته نجف کسب علم و دانش میکند. او فنون شعری، ادبی، تاریخ ادب عرب و تاریخ را نزد استاد برجستهای به نام «سید ابراهیم الطباطبایی» از بزرگان شعر در نجف میآموزد. ایشان از «الشیخ علیبنالشیخ باقر جواهری»، «السید محمد الهندی» و «السید حسن الصدر الکاظمی» اجازه اجتهاد و روایت میگیرد و چون خودش در علم اصول و فقه کتاب دارد به علّامه «السید محمدصادق بحرالعلوم» و دکتر «حسین علی محفوظ» اجازه اجتهاد و روایت میدهد و این دو بزرگوار از ایشان نقل روایت بهاجازه میکنند. سماوی تا سال ۱۳۲۲ ق. در نجف میماند و پس از بازگشت به موطن خود تا سال ۱۳۳۰ آنجا زندگی میکند. او در سال ۱۳۳۰ از بغداد دعوت میشود و عضو مجلس الولایه «أنجمن الولایه» میشود. سماوی در نجف و بغداد مدتی بهعنوان قاضی فعالیت دارد و در بغداد به پاسخگویی سؤالات شرعی، عبادی و فقهی میپردازد. ایشان پس از استعفا از کار قضا به کار کتابت، تحقیق، تألیف و استنساخ کتابها میپردازد، مدتی هم عضو هیئت تحریریه «مجله الزوراء» میشود. او کتابخانهای بسیار بزرگ و آن زمان بالغ بر هزار جلد کتاب چاپی و هزار جلد کتاب نسخه خطی داشتهاست که بیش از ۲۰۰ جلد از این نسخههای خطی را خودش مینویسد و مرجع قیمتگذاری نسخ خطی نفیس عراق و سایر بلاد هم بودهاست. تمام آثار ایشان در کتابخانه امیرالمؤمنین (ع) در نجف موجود است. ایشان سال ۱۳۷۰ ق. از دنیا میرود.»
دیگر آثار نویسنده
در ادامه، دکتر مالمیر با بیان اینکه نویسنده دارای مجموعه آثار ارزشمندی است که بیش از ۱۰ جلد از آن چاپ شده گفت: «گذشتهاز کتاب «إبصار العین» میتوان به آثاری مانند «شجره الریاض فی مدح النبی العیاض»، «ثمره الشجره فی مداح العتره المطهره»، «الکواکب السماویه فی شرح القصیده الفرزدقیه»، «ظرافه الأحلام فیمن رأی أحد المعصومین فی المنام» و کتاب بسیار گرانسنگ ایشان به نام «الطلیعه فی الشعراء الشیعه» که «کامل سلمان الجبوری» این کتاب را در دو جلد تصحیح کرده و در سال ۱۴۲۲ در بیروت چاپ شدهاست، اشاره کرد. علاوهبراین، مرحوم سماوی بیش از ۲۳ کتاب نسخه خطی دارد که برای نمونه میتوان از «اجتماع الشمل بعلم الرمل» نام برد. نویسنده در علم «اُسطرلاب»، «رمل»، «جفر» و «علوم غریبه» تخصص بسیاری داشتهاست. مورد دیگر، «اجمل الآداب فی نظم کتاب ابن داب فی فضائل امیرالمؤمنین (ع)» است که دارای ۲۰۰ بیت است، همچنین «البلغه فی البلاغه» از دیگر آثار خطی ایشان است.»
چاپ و ترجمه کتاب
دکتر مالمیر با بیان اینکه کتاب «إبصار العین فی أنصار الحسین (ع)» نخستین بار در سال ۱۳۴۱ ق. در «مطبعه حیدریه» در نجف چاپ شدهاست، گفت: «چاپخانه حیدریه متعلق به خانواده «کُتُبی» است؛ این خاندان نسل در نسل یعنی «محمدصادق»، «محمدکاظم» و «محمدصادق» به کتبی معروف بودند -در عراق به کسانی که اهل چاپ کتاب، گراور و استنساخ بودند کتبی میگویند- خانواده کتبی به قم منتقل میشوند و الان هم در قم فعالیت دارند. «محمدصادق» کتبی این کتاب را با یک مقدمه عالمانه مفصل با بیان زندگینامه و آثار ایشان در سال ۱۳۸۱ ق. اُفست میکند. باتوجهبه دشواری تلفظ اسامی بهکاررفته در این کتاب، خودِ مرحوم سماوی به هر جزء تعلیقهایی میزند و درباره وزن و اعراب آنها توضیحاتی میدهد که محمدصادق کتبی در چاپ دوم آنها را در پاورقی ذکر میکند. درباره چاپ دیگر این کتاب باید گفت که «محمدجعفر طبسی» مدعی شده که این کتاب را تصحیح کردهاست، اما من معتقدم این همان کتاب «محمدصادق کتبی» است و ایشان درباره آن کار خاصی انجام ندادهاست.»
ایشان با اشاره به ترجمههای موجود از «إبصار العین» افزود: «این کتاب دو ترجمه دارد؛ یکی ترجمه «حجتالاسلام محمد صفری» است که انتشارات «یاسین نور» در سال ۱۳۹۱ در ۲۴۲ صفحه آن را به چاپ رساندهاست که به نظر بنده مترجم در عنوان ترجمهشده کتاب یعنی «مقتل اصحاب الحسین (ع)» باید بهجای واژه «اصحاب» از «انصار» استفاده میکرد. «عباس جلالی» هم این کتاب را با عنوان «سلحشوران طف» ترجمه کرده و انتشارات زائر در سال ۱۳۸۸ ش. آن را چاپ کردهاست. ترجمه ایشان نسبتاً خوب است، ولی وقتی ترجمه را با متن کتاب «إبصار الحسین» تطبیق میدهیم متوجه اشتباههای فاحش و بدفهمی مترجم میشویم. مثلاً در قضیه طفلان (محمد و عون) حضرت زینب (س)، مترجم واژه «فرجعا» را به محمد و عون نسبت میدهد که اشتباه است، درصورتیکه منظور دو برادرِ جعفربنعبدالله هستند که جعفربنعبدالله آنها را برای گرفتن اماننامه نزد «ابنسعد» فرستادهاست.»
او ادامه داد: «کتاب «إبصار العین» در نرمافزار «مکتبه اهل بیت (ع)» -بزرگترین نرمافزار کتابخانه در جهان اسلام- موجود است که در زمینههای مختلف مانند فقه شیعه، فقه زیدیه و فقه اهل سنت کتابهایی دارد و ورژن جدید این نرمافزار دربردارنده بیش از ۲۰ هزار عنوان کتاب است. همچنین نرمافزار «مقتل الحسین (ع)» که «مؤسسه نور» آن را تولید کردهاست، کتابخانهاش دارای بزرگترین گنجینه مقتل به همراه متن و ترجمهشان است، برایمثال میتوان به «مقتل الحسین ابیمخنف» و «مقتل الحسین ابوالفرج اصفهانی» اشاره کرد.»
ساختار و محتوای کتاب
در ادامه دکتر مالمیر درباره ساختار کتاب توضیح مختصری داد و گفت: «مرحوم سماوی در ابتدای کتاب مقدمهای را که از کتاب آقای کتبی برگرفتهاست، بیان میکند، بعد متن مفصلی را درباره امام حسین (ع) و احادیثی که درباره ایشان در کتابهای شیعه و اهل سنت آمدهاست، ذکر میکند. سپس، نویسنده کتاب را به ۱۷ مقصد تقسیم کرده و در هر مقصد درمورد یک قبیله سخن میگوید و در پایان کتاب نیز خاتمهای به آن اضافه میکند. ایشان همچنین در بخش احوالات مثلاً احوال امام حسین (ع) تلفظ صحیح کلمات و واژگان دشوار را در ذیل عنوان «ضبط الغریب» آورده است.»
دکتر مالمیر با پرداختن به محتوای کتاب ادامه داد: «نویسنده در این کتاب ۱۱۲ نفر از یاران آن حضرت را در واقعه عاشورا معرفی کردهاست که تعدادی از آنها مانند «قِیسبن مُسَهَّر» قبل و «دو طفلان مسلم» بعد از واقعه کربلا به شهادت رسیدهاند. ایشان در مقصد اول به شهدای «آل ابیطالب» پرداختهاست، برای مثال علیبنالحسین (ع) و عبداللهبنالحسین (ع) را معرفی میکند که منظور از عبداللهبنالحسین (ع)، حضرت علیاصغر (ع) است. ایشان درباره حضرت علیاصغر (ع) نکته ظریفی میگوید که وقتی همه به شهادت رسیدند، امام حسین (ع) میخواست خودش به میدان برود، از حضرت زینب (س) تقاضا میکند که حضرت علیاصغر (ع) را نزدش بیاورد تا او را ببوسد، وقتی امام حسین (ع) ایشان را برای بوسیدن بلند میکند، حرمله یا کس دیگری با تیر سهشعبه گلویش را میشکافد. پس، این قضیه، قضیه خداحافظی بودهاست و نه چیزهای دیگری که در مداحیها گفتهمیشود.»
او افزود: «در این مقصد همچنین از چهار فرزند حضرت علی (ع)، یعنی حضرت عباس، عبدالله، عثمان و جعفر که باهم برادرند و در کربلا یار امام حسین (ع) بودند نام میبردکه در این واقعه به شهادت میرسند، چون حضرت عباس (ع) سقا بوده و ویژگیهای خاصی داشته، مطرحتر است. خودِ مرحوم سماوی یک اشتباه کرده که در ترجمه هم همان اشتباه انجام شدهاست و آن این است که این عثمان کوچکتر از جعفر است، ولی ایشان ترتیبشان را اشتباه آورده، یعنی جعفر را بعد از عثمان ذکر کردهاست. مورد دیگری که در مقصد اول میتوان به آن اشاره کرد؛ عون و محمد پسران جعفربنعبدالله، شوهر حضرت زینب (س)، بودند که طبق «إبصار العین» یکی از آنها پسر حضرت زینب (س) بوده است، اما هر دوی آنها در کربلا به شهادت میرسند. پس، نویسنده در مقصد اول به آلابیطالب که در کربلا به شهادت رسیدند، میپردازد.»
ایشان ادامه داد: «بعد از مقصد اول، مرحوم سماوی قبیله به قبیله و نه فرد به فرد شهدا را مطرح میکند، مثلاً مقصد ثانی درباره «بنیاسدبنخزیمه و موالیشان» است و یکییکی زندگینامهشان را مطرح میکند. در این مقصد، از «حبیببنمظاهر»، «مسلمبنعوسجه» و «قیسبنمسهر» نام میبرد که مثلاً «قیسبنمسهر» قبل از واقعه عاشورا شهید شدهاست. باید دانست که آدرسهایی مثل «ابنحجر فی الإصابه» به محمد سماوی متعلق نیستند، یعنی محمدصادق کتبی اینها را مستند کرده و ایشان هم عیناً آنها را در اینجا بیان کردهاست. در مقصد ثالث نیز «آل همدان و موالیشان» را معرفی میکند و در مقصدهای بعدی هم به معرفی قبیلههای دیگر میپردازد.»
دکتر مالمیر همچنین با اشاره به این نکته که مرحوم سماوی به علم «انساب» (تبارشناسی) هم مسلط بوده و نسخههای خطی بسیار خوبی نیز در اختیارش بودهاست، گفت: «نویسنده از «تذکره ابیمخنف» خیلی گزارش میدهد، اما نقل به مضمون است. یعنی از «مقاتلالطالبیین»، «ارشاد شیخ مفید»، «تاریخ طبری» و بیشتر از «مقتل ابومخنف» استفاده میکند. متأسفانه درباره کتاب «وقعه الطف» که متعلق به «ابومخنف» است، گندهگوییهایی وجود دارد. مثلاً مترجمش میگوید که این کتاب گم شده بوده که بعد «محمدهادی یوسفی غروی» از چهار کتاب «مقاتل الطالبیین»، «ارشاد شیخ مفید» «تاریخ طبری» و [«مقتل ابومخنف»] مطالب این کتاب را جمعآوری میکند و به روایتی تحت عنوان «وقعه الطف» میرسد. [بهنظرم] این اسم هم ساختگی بوده، چون اصلش همان «مقتل ابیمخنف» بودهاست. چاپهای عربی «مقتل ابیمخنف» خیلی با این فرق دارد. اما، اشکالی که در متن «إبصار العین» هست این است که [مرحوم سماوی] نقل به مضمون میکند و خودش شاخوبرگ به مطالب میدهد. فقط قسمتهای مربوط به سخنان امام حسین (ع) را میتوان با اختلافهایی در مقتلها یا کتب معتبر روایی پیدا کرد.»
او افزود: «این کتاب مستند است، اما استنادهایش نقل به مضمون است. بهنظرم کار دقیقتری میخواهد و علاقهمندان به کار پژوهشی باید چاپهای اصیل «مقتل ابیمخنف» را که معتبرترین مقتل است پیدا کنند و با این تطبیق بدهند. مثلاً وقتی میگوید «قال ابومخنف»، اولاً، این نقل به مضمون است ونقل مستقیم نیست، ثانیاً، وقتی که متن تمام میشود، آدرس ندارد و اگر هم آدرس دارد مربوط به «تاریخ طبری» «لُهوف» یا «نفس المهموم» است و از «مخنف» نیست. اما این کتاب مطالب بسیار خوبی دارد، مرحوم سماوی تاریخنویس بسیار مبرز و توانمندی بوده و مطالب بسیار خوبی را ذکر کردهاست. من بسیاری از مواردش را با مقتلهای دیگر تطبیق دادم، جالب است که بدانید ۹۰ درصد مقتلهای بعد از این، سندشان همین مقتل سماوی (إبصار العین) بوده و از این بسیار نقل کردند.»
دکتر مالمیر در ادامه ضمن استماع دیدگاهها و نقدهای استادان حاضر در نشست درخصوص مباحث مطرحشده، به آنها پاسخ داد و با اشاره به اهمیت بررسی آثار مرحوم سماوی و دردستبودن برخی از نسخ خطی ایشان، از دانشجویان و علاقهمندان به پژوهش خواستار شد تا به تصحیح و ترجمه آثار ایشان بپردازند و آثار ترجمهشده را با متن اصلی تطبیق بدهند تا بدینوسیله گامی مؤثر در این مسیر بردارند.
دیدگاه ها (0)