بررسی مسئله کارتنخوابی در کرمانشاه
سحر رنجبر | نزدیک ساعت شش و نیم صبح بود. به انتهای مسیر نزدیک میشدم. درست همانجا که خروج دود از پیت حلبی بالای آلونک جلب توجه میکرد. حدوداً شصتساله بهنظر میرسید. مشغول آویزانکردن چند تکه لباس خیس و کهنه به شاخههای درختی بود که آلونک در پناه آن ساخته شده بود. فضایی بسیار کوچک با سقفی به ارتفاع حدودً نیممتر و دیوارهایی از جنس کارتن مقوایی که تکههای بههمچسبیده نایلون را، برای جلوگیری از نفوذ آب باران روی آن کشیده بودند. دستهایش ورم کرده بود و ناخنهای سیاهش انگار در تودهای از زخم فرو رفته بودند. با خوشرویی سلام کرد و بابت سرووضع نامناسبش عذر خواست. آنقدر سرد بود که با بخار نفسمهایم دستهایم را گرم میکردم، اما او مانتویی تابستانی بهتن داشت و دمپایی خیس و پارهای که نشان میداد انگشتهای کرختش دیگر چیزی را احساس نمیکنند.
کرونا و افزایش تعداد کارتنخوابها
علیرغم سرمای شدید، شیوع ویروس کرونا و لزوم رعایت بیشتر نکات بهداشتی، شاهد افزایش تعداد افراد کارتنخواب، زبالهگرد، متکدی، معتاد و … در سطح شهر بودهایم. بحران کرونا، نابهسامانیهای اقتصادی را بیشتر از هر زمان دیگری آشکار کرده و سبب گسترش هرچه بیشتر مسئله کارتنخوابی در شهر شده است. «فضلاله رنجبر» فرماندار استان کرمانشاه نیز این روند صعودی را تأیید کرد و آن را ناشی از دشواری مدیریت در شرایط کرونا دانست. او اشاره کرد که ستاد مبارزه با مواد مخدر ابتدا طی بخشنامهای مانع از نگهداری معتادین و افراد ولگرد در یک مکان شد و سپس با بیان الزاماتی مانند مراقبت نیروهای جمعآوریکننده از خود درمقابل بیماری و انجام تست غربالگری از افراد جمعآوریشده، دستور ممانعتش را لغو کرد.
دکتر «فرحناز محمدی» مدیرکل بهزیستی استان کرمانشاه نیز اشاره کرد؛ از اوایل شیوع ویروس کرونا تا اواخر خردادماه پذیرش این افراد انجام نگرفته است. او یکی دیگر از مشکلات جمعآوری این افراد در زمان کرونا را هزینهبربودن اعزام تیم علوم پزشکی و تهیه و حمل وسایل بهداشتی به مرکز بهزیستی برای گرفتن تست از این افراد دانست که نتیجه آن متمرکزشدن طرحهای جمعآوری بود.
اسمش را پرسیدم، کمی مکث کرد و گفت لیلا صدایم میزنند. سراغ بچههایش را گرفتم، اشک در چشمانش جمع شد و به درخت کناریاش تکیه داد. ماسکی کهنه و چروک از جیب مانتویش بیرون آورد و آن را روی صورتش گذاشت. آنقدر سکوتش آزاردهنده بود که بابت پرسیدن سوالم از او عذرخواهی کردم. چند دقیقه بعد با احساس بوی تند سیگار، متوجه شدم کس دیگری در آلونک حضور دارد. مردی بیمار و رنجور که از سنگینی بغض لیلا سیگاری روشن کرده بود. لیلا نایلون جلوی ورودی را کنار زد و همسرش را معرفی کرد که از درد کمر و روماتیسم، در گرمای پیت حلبی پناه گرفته بود.
وظایف متولیان و سطح دغدغهمندی آنها
زمانی که وظیفه هر سازمانی واضح و مشخص باشد؛ بهتر میتوان عملکرد آن را در مورد انجام آن وظایف بررسی و واکاوی کرد. علیرغم هماهنگیهای متعدد با دفتر «فریبرز نجفیمهر» مدیرکل اجتماعی استانداری کرمانشاه، که روند نوشتن این گزارش را نیز با تعویق دو ماهه مواجه کرد، او حاضر به گفتگو با نامه فرهنگ رازی درخصوص کارتنخوابها نشد. تاکنون این عدم مشارکت استانداری با دانشگاه، در نشستهای تخصصی مختلف تکرار شده است. با این اوصاف میتوان این سوال را مطرح کرد که آیا استانداری درخصوص انجام وظایف و حمایت از افراد مربوط به حوزه خود، دغدغهای احساس میکند یا نه؟ «خسرو عیسائیان» معاون خدمات شهری شهرداری کرمانشاه نیز، تلفنها و پیامهای نامه فرهنگ رازی را بیپاسخ گذاشت. این در حالی است که فرماندار استان کرمانشاه دفتر اجتماعی و معاونت سیاسی استانداری و همینطور شهرداری را متولی در حوزه آسیبهای اجتماعی دانست.
رنجبر همچنین بیان کرد در حوزه شهرستان علاوه بر خود فرمانداری که در کارگروه فرهنگی و اجتماعی شهرستان این مباحث را پیگیری میکند؛ بهزیستی، کمیته امداد، اداره تعاون کار و رفاه اجتماعی، حوزه اجتماعی نیروی انتظامی متولی این امر هستند و نظارت هم در قالب همان کارگروه فرهنگی اجتماعی انجام میشود. او گفت: «مسئولیت فراهمکردن امکانات اردوگاه یا مجتمع نگهداری این افراد، با شهرداریها است و فرد مسئول با حکم فرماندار و بعضاً از نیروهای شهرداری منصوب میشود. فرمانداری در همه زمینههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی وظیفه نظارتی و در بخشهایی هم وظیفه پیگیری و اجرا دارد. با توجه به این که تعداد زیادی از کارتنخوابها از بیماران معتاد هستند؛ شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر هم دخالت دارد و کارهایی را در این زمینه انجام میدهد. اعضای این شورا طبق قانون مشخص هستند و گاهی هم افرادی از دستگاههای فرهنگی مانند آموزشوپرورش و برخی نهادهای ارشاد اسلامی به ستاد و جلسات دعوت میشوند.»
دکتر «وکیل احمدی» عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه رازی نیز با اشاره به اداره فنیوحرفهای، دادگستری، سازمانهای غیردولتی یا بهاصطلاح سمنها، خانوادهها و نهادهای حاکمیتی برای هماهنگسازی فعالیتهای سازمانهای مداخلهکننده، لیست دستگاههای متولی را کاملتر کرد.
لیلا گفت بهدلیل نداشتن مدارک شناسایی، کمیته امداد ما را پذیرش نمیکند و نمیتوانیم در گرمخانهها و اردوگاهها هم بمانیم. او خود را موظف به نگهداری از همسر بیمارش میدانست اما در صورت ماندن در مراکز نگهداری باید از او جدا میشد و این قضیه را نمیپذیرفت.
چرخه جمعآوری افراد کارتنخواب
این افراد در شش ماهه دوم سال، با توجه به سردشدن هوا و اینکه محلی برای برای خوابیدن پیدا نمیکنند؛ بیشتر در خیابانها دیده میشوند. محمدی جمعآوری این افراد را وظیفه شهرداری دانست و گفت: «بعد از جمعآوری این افراد توسط شهرداری، اگر کسی مددجوی کمیته امداد باشد؛ کمیته کارهایش را انجام میدهد. ممکن است موردی معلولیت داشته باشد که به مراکز نگهداری معلولین و همینطور معتادین متجاهر به مرکز ماده ۱۶ ارجاع داده میشوند. با دستور قضایی در این مرکز، سه مرحله جمعآوری داشتیم و تا به حال نزدیک به ۶۰۰ نفر در بازههای سه ماهه در این مرکز نگهداری شدهاند. اگر موردی اعتیاد نداشته باشد در مرکز چشمهسفید شهرداری میماند. موردهای مرتبط با بهزیستی نیز خود چند دسته دارند که ممکن است متجاهر، معلول یا سالمند باشند ولی اگر هیچکدام از اینها نباشند در همان مرکز چشمهسفید شهرداری میمانند.»
رنجبر نیز جمعآوری افراد توسط شهرداری در این چرخه را تأیید کرد و به این امر اشاره کرد که شهرداری امسال نتوانسته است بهدلیل عدم همکاری اهالی محل، ساختمانی را برای نگهداری این افراد اجاره کند و ساختمانی را هم که قبلا اجاره کرده بود فسخ قرارداد کرد. فرماندار در ادامه گفت با پشتیبانی معاونت سیاسی امنیتی استانداری، فرایندی توسط اجرائیات انجام شد که قرار بر این شد افراد با تستهای مثبت به بیمارستان و دانشگاه علوم پزشکی معرفی شوند. بعد از ۱۴ روز، مجدداً از آنها تست گرفته شود. اگر همچنان تستشان مثبت بود و فقط علائم جزئی داشتند جدا شوند و در مکان دیگری نگهداری شوند. بعد از گذشت ۱۴ روز دیگر، اگر مجدداً تست آنها منفی شد به اردوگاههای مرتبط انتقال یابند.
اردوگاه چشمهسفید مرکزی است که خبرهای ضد و نقیضی درخصوص وضعیت نگهداری افراد کارتنخواب در آن میشنویم. این مرکز در چند سال اخیر تغییراتی داشته است. رنجبر بیان کرد که ساختمان این اردوگاه از محل اعتبارات استانی حوزه فرمانداری، یعنی کمیته برنامهریزی شهرستان و بخشی از اعتبارات شهرداری توسعه داده شده است. او اشاره کرد بهدلیل تعداد بالای معتادین متجاهر گاهی تا ظرفیت ۱۲۰ نفر در این مرکز بهصورت رایگان نگهداری میشوند. طبق گفته فرماندار در حال حاضر نزدیک به ۱۰۰ نفر از معتادین متجاهر که در خیابانها بهصورت کارتنخواب بودند در این مرکز نگهداری میشوند که حدود ۳۰ نفر آنها خانم هستند.
رنجبر به تشکیل یک بانک اطلاعاتی توسط مسئولان این اردوگاه اشاره کرد و گفت: «در این بانک اطلاعاتی افرادی که بهصورت مکرر دستگیر میشدند شناسایی شدند. البته این چرخه هنوز کامل نیست و ضعفهایی دارد. ضعفهایش هم این است که طرحی که تحت عنوان متکدیان تشکیل شد مستلزم اعتباراتی بود. با شورای شهر دوره قبل، جلساتی تشکیل دادیم اما همراهی نشد و بهدلیل عدمپشتیبانی و نبود اعتبارات، این طرح راکد ماند. چرخه کامل جمعآوری، نگهداری، توانمندسازی، غربالگری و مجازات افرادی که از موضوع تکدیگری سوءاستفاده میکنند؛ در این طرح آورده شده بود. کار جمعآوری و نگهداری افراد در اردوگاه چشمهسفید کماکان ادامه دارد. بهدلیل کمبود جا بخشی از ظرفیت این اردوگاه به ماده ۱۶ که محل نگهداری معتادین است اختصاص یافت و دیگر برای متکدیان و افراد ولگرد ظرفیت کافی وجود نداشت. اگر چنانچه ماده ۱۶ ظرفیت بالاتری میداشت؛ قطعا به شیوه بهتری از ظرفیت کل اردوگاه چشمهسفید برای کارتنخوابها، افراد ولگرد و متکدیان استفاده میشد. محل ماده ۱۶ از طریق سازمانهای مردم نهاد و بهزیستی با همکاری دستگاهای ذیربط مانند دانشگاه علوم پزشکی، شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر و نیروی انتظامی اداره میشود که با کمک دو میلیاردی استاندار از اعتبارات شهرستان و همینطور بهزیستی، سالنی مخصوص معتادین به این مرکز اضافه شد.»
فرماندار کرمانشاه اینگونه ادامه داد: «دو مرکز بانوان با ظرفیت ۷۵ نفر نیز در شهر کرمانشاه ایجاد شده است. محلی توسط بهزیستی در ورودی شهرک متخصصین برای بانوان و همچنین محلی توسط شهرداری در پمپ گازوئیل برای آقایان به ظرفیت ۴۰ نفر در نظر گرفته شده است. از طرفی ۱۳ مرکز نگهداری بخش خصوصی یا ماده ۱۵ با ظرفیت ۶۰۰ نفر داریم و معمولاً در هر ماه بیش از ۴۵۰ نفر آنجا نگهداری میشوند که بخشی از اینها بهصورت رایگان است اما نه بهطور کامل.»
دفعه بعد غروب بود که لیلا را دیدم. مشغول شستن کف زمین با دبه کوچکی از آب بود. علیرغم اصرارم برای ادامهدادن به کارش، دستهایش را با روسری ساتناش خشک کرد و به گونیهای تفکیکشده زباله اشاره کرد که از صبح تا به آن ساعت از سطح شهر جمع کرده بود. گفت باید منتظر بمانم تا همسرم برگردد و آنها را برای فروش به محلی که میشناسیم ببریم. هرچند پول کار دفعه قبل را هنوز به ما ندادهاند.
توانمندسازی افراد کارتنخواب
سوال قابل طرح این است که کنشگران اصلی توانمندسازی افراد کارتنخواب چه کسانی هستند و با توجه به شرایط و امکانات جامعه ما، الگوی توانمندسازی مناسب برای افراد کارتنخواب باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
دکتر احمدی با عنوان اینکه جامعه، شامل همه سازمانهای حاکمیتی، دولتی و غیردولتی است بیان کرد اگر فرض بر این باشد که کارتنخوابی محصول جامعه است؛ پس جامعه هم باید مسئول توانمندسازی و خارج نمودن افراد از چرخه کارتنخوابی باشد. او گفت برای توانمندسازی افراد آسیبدیده یک یا چند سازمان دولتی موفق نمیشود، بلکه کل اجتماع باید درگیر مسائل اجتماعی شوند و وظایف سازمانها در این زمینه باید بازبینی شود.
رنجبر نیز به این امر اشاره کرد که اداره کل تعاون کار و رفاه اجتماعی استان کرمانشاه در زمینه توانمندسازی این افراد بهلحاظ ایجاد اشتغال و بالابردن سطح درآمد، کمیته امداد بهلحاظ تحت پوشش قراردادن آنها، دانشگاه علوم پزشکی و یا مراکز بهداشت و درمان در جهت بررسی وضعیت روحی و جسمی افراد کارتنخواب وظایفی بر عهده دارند. همینطور در حوزه دفتر اجتماعی استانداری باید حمایتهایی از طرف سازمانهای مردمنهاد و خیریهها برای کمک به این افراد انجام شود.
دکتر احمدی راهکارهای در حال اجرا برای توانمندسازی این افراد را نیازمند بازنگری دانست و گفت: «الگوی توانمندسازی باید بومی، محلی و مبتنی بر تفاوتهای فردی و امکانات و شرایط منطقهای باشد. توانمندسازی باید تداوم داشته باشد و این کار نباید تنها مهارتآفرینی و دادن وام و گرمخانه و … باشد. افراد باید در یک بازه حداقل ده ساله تحت نظارت باشند تا خارجشدن از این چرخه و همچنین سوءاستفادههای احتمالی از طرحهای اجراشده به حداقل برسد.»
کارتنخوابی گاهی زمینه ورود افراد غیربومی به مناطق شهری را میسر میسازد و این امر در امنیت اجتماعی تاثیرات نامطلوبی دارد. دکتر احمدی دلیل این امر را عدم کنترل بر کارتنخوابها عنوان کرد و گفت: «وقتی هیچ کنترل و نظارتی بر کارتنخوابها نباشد و این طریقی برای بقا باشد؛ پس افرادی که مهاجرت آنها اجباری است ممکن است در ابتدای امر کارتنخواب شوند؛ چون هویت آنها در شهر مشخص نیست و غریبگی و گمنامی مزیتی برای آنها فراهم میآورد. در شهرها نامکانهایی وجود دارند که امکان کارتنخوابی را برای برخی فراهم میآورند. این نامکانها هم در ناامنی اجتماعی و هم بقا و زیست کارتنخوابها نقش دارند.»
لهجه لیلا به کرمانشاهیها نمیخورد. از سوالم که اهل کجاست خوشش نیامد اما با اکراه و سربسته به شهر دیگری اشاره کرد. حتی از طرز لباس پوشیدنش هم میشد غیر بومی بودنش را فهمید، هرچند بهدلیل نبود حق انتخاب در پوشش، اشاره به آن، اشاره نابهجایی است. او از محلهای که در آن بود و کمکهای مردم و رفتار همسایهها رضایت داشت، همینطور از شغل بسیار سختش که ترجیح میداد در همان محله آن را انجام دهد.
آسیبها، مداخلات و مددکاری اجتماعی
مددکاری اجتماعی حرفهای است که بهلحاظ نظری و عملی نقشی اساسی در برخورد با آسیبهای اجتماعی و توانمندسازی افراد ایفا میکند. دکتر احمدی در این خصوص گفت: «مددکاری اجتماعی بنا به ماهیت و فلسفه بینشی خود، الگویی تام و کلنگر در این زمینه دارد. اما متاسفانه به همان میزان که این بینش دیر به رسمیت شناخته شده و بیشتر نقش انفعالی داشته است؛ بنابراین برای بقا، راهبرد همراه با مسیر اشتباه جامعه را انتخاب کرده است وگرنه در این زمینه میتواند پشتوانه نظری و عملیاتی طرحهای مداخلهای در مواجهه با آسیبهای اجتماعی باشد.»
او در مورد رویکردهای مداخلهای نامناسب برای افراد کارتنخواب در جامعه گفت: «رویکردهایی که نگرش تقلیلگرایانه به هستی پدیده دارند، فقط از راهبردهای انحرافمحور و جرممحور پیروی میکنند، با مداخلات چکشی، آسیبها را در تمام سطوح جامعه پخش میکنند و همچنین کوتاهمدت هستند؛ راه به جایی نبردهاند.»
رنجبر به گزارشات نگرانکننده در مورد مراکز زیرزمینی و مخفی در سطح شهر اشاره کرد که با جمعآوری افراد کارتنخواب در برخی مکانهای نامناسب مانند مرغداریها و زاغههای متروکه آنها را در وضعیت نامطلوبی قرار میدهند. به گفته رنجبر با همکاری نیروی انتظامی، پلیس مواد مخدر و شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر، با تعدادی از این مراکز غیرمجاز برخورد شده است. او راهکار این موضوع را تسهیل در واگذاری مسئولیتها یا قراردادها به بخش خصوصی دانست تا بخش خصوصی بتواند با اختصاص یارانه از طرف دولت این مراکز را توسعه دهد.
بار بعدی به کمک خیری دغدغهمند که از اهالی دانشگاه بود؛ خانهای برای لیلا و همسرش فراهم شد و صاحبخانه با توجه به شرایط آنها، حاضر شد نه تنها اجارهای نگیرد بلکه هزینه آب و برق را نیز خود پرداخت کند. اما در کمال ناباوری لیلا نپذیرفت و بعد از دیدن خانه، بیهیچ حرفی تقاضای بازگشت به محل قبلیاش را داشت.
چرایی تداوم مسئله کارتنخوابی
این سوال همواره مطرح است که چرا افراد کارتنخواب نمیتوانند از کارتنخوابی خارج شوند و این وضعیت همواره ادامه دارد؟ دکتر احمدی گفت: «چون مسیر مواجهه با آنها و شناخت آنها اشتباه بوده و ارادهای قوی در تمام جامعه برای کاهش و کنترل آنها وجود نداشته است. شرایط زمینهای مانند بدترشدن اوضاع اقتصادی جامعه هم مهم بوده است. همچنان که در پسکاوی پزشکیشدن جامعه ایران، بیمارشدن برای پزشکان در جامعه ما لازم شده است؛ برخی آسیبهای اجتماعی از جمله کارتنخوابی هم احتمالاً نقش همان بیمارشدن را داشته باشد که نیازمند تأمل و مطالعه بیشتر است.» دکتر احمدی راهبردها و مداخلات در این حوزه را، تکبعدی و موقتی دانست و گفت:« ساختار اقتصادی آسیبزا هم افراد بیشتری را به ورطه کارتنخوابی میکشاند. کارتنخوابها هم بهعنوان کنشگران از ساختار آسیبزا برای بقا استفاده میکنند و ساختار اقتصادی و اجتماعی جامعه همچنین نقش فعالی به آنها میدهد که بقا یابند، پس همچنان وجود دارند و در این چرخه ادامه پیدا میکنند. وقتی اقتصاد بقا و اقتصاد سیاه اقشاری از مردم، از دل آسیبهای اجتماعی و اقتصادی بازتولید میشود؛ به نظر تداوم و بازتولید کارتنخوابی هم پیامد بلافصل چنین وضعیتی است.»
چرا مراکزی برای نگهداری خانوادههای کارتنخواب در کنار هم وجود ندارد؟ شاید دیدن این افراد در بنیادی چون خانواده برای مسئولان فاقد معنا است که راهکاری برای حل این مسئله ارائه نشده است. چرا لیلا خانهای که برایش فراهم شده بود را پس زد؟ او از چه چیزی میترسید؟ چرا آنقدر به همسایهها و آلونکش خو گرفته بود؟ آیا عادت کرده بود که هزینههای زندگیش را از افرادی که از روی ترحم به او کمک میکردند تامین کند؟ آیا سهمش از دنیا تنها آن آلونک کوچک بود که با داشتنش، دیگر نه سرما معنایی داشت، نه ترس از بیماری و دربهدری و نه شاید حتی خود زندگی؟ شاید حالا دانسته بود که با لمس تجربه سیاهترین لحظات زندگی، وقتی امیدی به رهایی از این تاریکی نیست؛ تمناهای انسان بهتمامی محو میشوند و انسان یاد میگیرد در بساطی که بساطی نیست فقط زنده بماند.
دیدگاه ها (0)