مهری مارابی | کتاب «جستارهایی در آموزش عالی، علم و بحران کرونا در ایران» با مقدمهی وزیر علوم، تحقیقات و فنآوری، و همکاری ۳۹ استاد و محقق حوزهی آموزش عالی، علم و فنآوری، تلاشی است در مواجهه با این چالش بیسابقهی جهانی که ضمن بیان دیدگاههای خود دربارهی تحولات علم و آموزش عالی جهان و ایران، راههای برون رفت از بحران کرونا را بگفتهاند.
در این مجموعه، علاوهبر مقدمهی دکتر منصور غلامی وزیر علوم، تحقیقات و فنآوری و دو جستار آغازین و پایانی توسط دکتر حسین میرزائی دبیر مجموعه، ۳۷ جستار دیگر توسط سعیدرضا عاملی، غلامرضا غفاری، غلامرضا گرایینژاد، رضا منصوری، محمد یمنی دوزی، عباس و کاوه بازرگان، هادی خانیکی، محمد توکل، علی پایا، مقصود فراستخواه، سید ضیا هاشمی، محمدرضا نیستانی، خسرو باقری، عماد افروغ، تقی آزاد ارمکی، ناصر فکوهی، حسین ابراهیمآبادی، غلامرضا ذاکر صالحی، محمد فاضلی، نعمتالله فاضلی، نعمتالله عزیزی، اسمعیل خلیلی، غلامحسین خورشیدی، نسرین نورشاهی، رضا ماحوزی، جبار رحمانی، خدیجه کشاورز، علی خرسندی طاسکوه، قاسم سلیمی، فیروزه اصغری، مصطفی مهرآیین، اباذر اشتری، خدیجه سفیری، علیرضا مرادی، مهدی حسینزاده فرمی، فرهاد بیانی و محمد حسینی مقدم در چهار فصل با عناوین «آموزش عالی و تحولات آن» ، «مسؤولیت اجتماعی دانشگاه» ، «آموزش مجازی در دانشگاهها» و «حال و آیندهی علم» نوشته شده است.
ضمن تأکید بر اهمیت مطالعهی تمامی جستارهای کتاب، ما در اینجا و به دلخواه، سه جستار را برای معرفی اثر بررسی میکنیم:
۱.حسین میرزایی در بخش اول و در جستاری با عنوان «ما و کرونا؛ تأملی در باب نسبت آموزش عالی، علم و بحران کرونا» میگوید این بحران ناشناخته احتمالاً دور جدیدی از تاریخ را باعث میشود که در آن آدمی عملکردهای اجتماعیاش را به کمک مشارکت علمی بینالمللـی و بـا تکیـه بیشـتر بـر فضـای جدیـد سـایبری و از مجـرای کنشهـای متقابـل غیرحضـوری اسـتمرار میبخشـد؛ زیـرا ایـن همـهگیری جهـانی نـه تنهـا خردتـرین و روزمرهتـرین الگوهـای کـنش انسـانی را تغییـر داده، بلکه سـطوح کلان نظام جهانی از جمله اقتصاد، سیاست، آموزش، فرهنگ و ارزشهای آن را دسـتخوش التهـاب و بحرانهای جدی کرده است. در این شرایط بحرانـی همـهی نهادهـای اجتمـاعی بـا سـه پرسـش جدی مواجهاند: الف) پرسش از ماهیت وضعیت جامعه در بحران کرونا، ب) راهکارهای مواجهـه با آن و عملکرد متناسب با موقعیت بحرانـی، و درنهایـت، ج) پرسـش از راهبردهـا و سیاسـتگذاریهای معطوف به شرایط پساکرونایی.
نویسنده معتقد است که آموزش عالی و نهاد علم، در این میانه بیش از هـر نهـاد دیگـری، درگیـر وضـعیت همـهگیری ویروس کروناست؛ زیرا از یکسو این نهاد نیز همانند هر نهاد دیگری متأثر از شـرایط تعلیق است و باید متناسب با آن اقداماتی انجام دهـد و از سـوی دیگـر نهـاد علـم و محققـان دانشگاهی، پیشگامان اصلی جامعهی انسانی در مواجهه با این ویروس بـرای شناسـایی و مهـار آن هستند.
او مسـئلههایی کـه بحران کرونا برای نهاد آموزش عالی ایجاد کرده است را در سه سطحِ نسبت آموزش عالی و جامعه در بستر بحران کرونا، مسئلههای درونی نهاد آموزش عالی در شرایط بحرانی و مسئلههای نهاد علم در شرایط بحران کرونا و نیز آیندهی پساکرونایی دستهبندی میکند. در سطح نخست، پیشـگامی در هدایت و رهبری جامعه به سمت خیرجمعی را نقش مهم نهـاد آموزش عالی میداند که باید با بازخوانی انتقادی عملکرد گذشتهی خود، سهمی جدی را در اصلاح الگوهای معمول زندگی انسـانی که به این بحران و موارد مشابه آن منجر شده است، داشته باشد و در سطح دوم مهمترین پیامد این وضعیت برای نهاد آموزش عالی را نوعی بازاندیشـی در بـاب معنـای آکـادمی و آمـوزش عـالی و مفهـوم دانشگاه میداند که بهواسطهی تعلیق فضاهای دانشگاهی اتفاق افتاده است؛ چرا که عمـده نظریـههایی کـه در قالـب ایـده دانشـگاه مطرح شـدهاند، مبتنی بـر فضـای اجتماعی حاصل از حضور فیزیکی عناصر اصلی دانشگاهی است. در سطح سوم و در بررسی آیندهی پساکرونایی با اشاره به این موضوع که جهان مدرن مبتنی بر اندیشه و جهانبینی علمی است و به همین سـبب نهـاد علـم نقشـی کلیدی در ساختن جهان مدرن و سیاستهای آن داشته است، بهدنبال پاسخ به این پرسش است که آیا مسیری که بشر در طی دورهی مدرن طی کرده است؛ همچون مسیری که با بحرانهای بزرگی مانند استعمار، جنگهای جهـانی و تغییرات اقلیمی، بحرانهای عمیق زیست محیطی، آیندهی نامعلوم بشری بهواسطهی دستکاری در ژنتیک انسانی و سایر جانداران و غیره همراه بوده است، مسیری درست اسـت؟ کجای کار اشتباه بوده و باید مورد بازاندیشی انتقادی و جدی قرار گیرد؟ و برای اصلاح این مسیر چه باید کـرد؟ ویروس کرونا، حدود ناآگاهی انسان جدید و محدودیتهای قدرت او را، درحالیکـه خـود را به قدرت علم و فنآوری متکی میداند، نشـان داد. حـال بایـد دیـد آینـده چگونـه وضـعیتی خواهد داشت.
در ادامهی کتاب، سایر نویسندگان و صاحبنظران سعی دارند تا با کمک الگوی جستارنویسی به طرح چالشهای پیش روی آموزش عـالی و نهـاد علـم در ایـران و جهـان پرداخته و سازمان علم و آموزش و پژوهش را در ایران مورد تأمل قرار دهند تا نشان دهند که این بحران، نه موضوعی صرفاً پزشکی، بلکه موضـوعی اجتمـاعی اسـت و بـا قـدرت خـود شـئون متعـددی از حیـات ایرانیـان را تحتالشعاع قرار داده است.
۲. در جستارِ «آموزش عالی و دانشگاه در جهان کرونازده، چه فضیلتهای تازهای تولید میکند؟» که به قلم مقصود فراستخواه نوشته شده است، نویسنده بـه آمـوزش عـالی و دانشـگاه در شـرایط کرونایی حاضر از منظر فضیلتهای اخلاقی نگریسته و فعالیت بدون توجه به غایات اخلاقی را تهی از معنا میبیند. او در پاسخ به این پرسش که آموزش عالی و دانشگاه، چه فضـیلت تـازهای میتواند در این شرایط ایجاد کند و چه مازاد ملی و جهانی برای مواجههی اثـربخش بـا ایـن بلیه بزرگ دارد؟ معتقد است که آموزش عالی برای بقاء و برای عبور موفقیتآمیز از این شرایط و محافظت از آیندهی خـود و جامعـه در برابر این فاجعه و پیامدهای مخـتلفش، لازم اسـت بـه مسـؤولیتهای سـنگینش آگـاهی مسـؤولانه داشته باشد و این آگاهی را مدام با یـادگیری از طریـق عمـل، بسـط و توسـعه داده و در میـان یـاران خود منتشر کند و کارنامهی قابل قبول اجتماعی در این آزمایش بزرگ جهانی و ملی داشته باشد.
وی ضمن اشاره به این واقعیت که شرایط کرونایی بر چهار کارکرد آموزشـی، پژوهشـی، خـدمات تخصصـی و رسـالت اجتمـاعی و عمومی دانشگاه و آموزش عـالی تأثیرگذار بوده، برای مواجههی خـلّاق بـا این شـرایط پیشنهادهایی بیان میکند؛ از جمله: الف) در بوتهی آزمایش قرارگرفتن سرمایهی اجتماعی و اعتماد جامعه به دانشگاه و آموزش عالی و ب) فعالیت روزمرهی آموزش عالی در دانشگاهها و مراکز پژوهشی و نیز مدیریت و سیاست گذاریهای کلان در این زمینه.
نویسنده در ادامه با بیان این موضوع که در شرایط کنونی بخش آموزش پزشکی و بهداشت و درمان، به طور اجتنابناپذیری بخش جلودار دانشگاهی در مواجهه با بحران شده است، جدا کردن آموزش پزشکی از خانوادهی آموزش عالی در بعد از انقلاب را امری نسنجیده میداند و وضعیت بحرانی جدید را فرصتی برای همگرایی بیشتر این دو حوزه میبیند و براین باور است که آموزش عالی غیرپزشکی باید از طریق همراهی با این بخش جلودار، ظرفیتهای ناشناختهی پاسخگویی اجتماعی خود را نشان دهد.
۳. محمد فاضلی در جستار دیگری از کتاب با عنوان «مسئلهی کرونا و ضرورت بازنگری در آموزش دانشجویان»، همهگیری کرونا را برملا کنندهی نقصانهای نهادهای انسانی و اجتماعی از جمله نهاد آموزش عالی میداند که در مواجهه با این بحران، عیار کارآمدیشان برای مهار آن مشخص میشود. بنا به گفتهی او، نقصانهای آموزش عالی درجایگاه یکی از نهادها و سازمانهای جامعهی ایرانی و ضرورت بازنگری در آن تحـت تـأثیر «مسـئلهی کرونا» آشکار شده است.
از آنجا که نظامهـای اجتمـاعی بهواسـطهی فراگیرشـدن آموزشهـای دانشـگاهی و بیشترشـدن تعـداد تحصیلکردگان آموزش عالی و قرارگرفتن دانشآموختگانِ دانشـگاهها در سمتهای آموزشی، پژوهشی، سیاستپژوهی، تصمیمسازی، تصمیمگیری، سیاستگذاری و درنهایت اجرای سیاستها و برنامههای برآمده از آنها، تأثیری تعیینکننده بر سرنوشت جوامع دارند. سـؤال مهـم بـه لحاظ سیاسـت آموزشـی عـالی ایـن است که آیا دانشآموختگانِ آموزش عالی، برای دنیایی کـه ویژگیهایی نظیر کرونا دارد آماده میشـوند؟ پاسـخ به ایـن سؤال میتواند سیاستهای آموزشی و پژوهشی در آموزش عالی را به چالش بکشد.
اگـر آموزش عالی، الگویی برای بازنگری در تربیت نیروی انسـانی و دانشآموختگان در پـیش بگیـرد که ملزومات مواجهه با مسائل بدخیم را در افراد نهادینه کند، میتوان بـه تغییـرات سـریعتر و بهتـر حکمرانی و ارتقـای توانمنـدی حکومـت بـرای مـدیریت و تعـدیل مسـائل بـدخیم امیـد داشـت. بازنگری در محتوای آموزش عالی به قصد جای دادن بینش، دانش و مهارتهای لازم برای تحلیـل و تعدیل مسائل بدخیم، دیالکتیک کنشگر و ساختار برای اصلاح ساختارهای نهـادی و سـازمانی را نیز تسریع میکند.
در پایان، نویسندگان و صاحبنظران کتاب به وضعیت جدید بهمثابهی فرصتی تاریخی نگریسته و براین باورند که تحت تأثیر بحران کرونا، دانشگاهها در آینده، مسؤولیتهای اجتماعی خود را در قبال جامعه به گونهای دیگر تعریف خواهند کرد. جهان بعد از کرونا نـه تنهـا در توسـعهی آموزشهای مجازی و مدیریتهای چند وجهی نظام دانش، بلکه در تعمیق شیوههای یادگیری هرگز مثل جهـان قبـل نخواهـد بـود. برای استفاده از این فرصت تـاریخی بایـد بـه نقـش و ضـرورت اسـتفاده از سامانهی یادگیری الکترونیکی، آموزش از راه دور و نیز آمـوزش بـاز و انعطافپـذیر تـوجهی بیشـتر داشته باشیم. این امر نیازمند گسترش تعاملات علمی و فنآوری در سطح بینالمللی به عنوان ضرورتی تاریخی است.
دیدگاه ها (0)