نشست هماندیشی معاونت فرهنگی و اجتماعی با اساتید دانشگاه رازی برگزار شد
سحر رنجبر | نشست هماندیشی با حضور دکتر «طهماسب علیپوریانی» معاون فرهنگی و اجتماعی دانشگاه رازی، دکتر « شجاع تفکری» مدیر برنامهریزی فرهنگی و اجتماعی، دکتر «احسان امیری» مدیر پشتیبانی فرهنگی و اجتماعی، و همینطور مهندس «محمدهادی عسگری» مدیرکل امور فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری کشور، حجتالاسلاموالمسلمین «جواد افشارنجفی» مسئول نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه رازی، دکتر «ابراهیم رحیمیزنگنه» عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی، دکتر «جلیل کریمی» عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی و جمعی از استادان دانشگاه رازی برگزار شد. در این نشست فضای فرهنگی دانشگاه مورد بررسی قرار گرفت و انتقادها و پیشنهادهایی برای ارتقای سطح این فضا مطرح شد.
حجتالاسلام افشارنجفی در ابتدای جلسه، به اهمیت این نشستها در جهت اطلاع از کوتاهیها و اصلاح آنها اشاره کرد و درپایان نیز با توجه به صحبتهای استادان، رویکرد جلسه را نشاندهنده اهمیت مباحث بنیادین حوزه فرهنگ برای نخبگان دانشگاه دانست که به جای انتقاد از عملکرد مسئولان؛ بیشتر نقد زیرساختها را نیازمند بررسی دانستهاند. او ضعفهای عمده دانشگاه را، ضعف در علمی نگاهکردن به مساله چیدمان نظامی جامع برای امور فرهنگی و شفافیت در گزارشنویسی دانست. حجتالاسلام افشار همچنین عملکرد معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه در دوران کرونا را با توجه به برگزاری حداقل چهارصد جلسه مجازی با دانشجویان بهعنوان موفقیتی بزرگ اشاره کرد.
دکتر کریمی نیز از بعد جامعهشناسی مسائل فرهنگی را مورد واکاوی قرار داد. او نسبت فرهنگ با زندگی و نحوه استفاده از آن بهمثابه یک متغیر اجتماعی را بیان کرد و گفت زندگی به ماهو زندگی، با چیزی که اسم آن را فرهنگ میگذاریم متفاوت است. کریمی زندگی را محتوایی دانست که باید فرمی پیدا کند و فرهنگ را همه این فرمها، تجلیها و نظم نمادین معرفی کرد و اشاره کرد که همواره زندگی و فرهنگ در تضاد باهم قرار دارند. به این صورت که در ابتدای تاریخ، زندگی دور آرامی داشته و فرهنگ یا شکل زندگی هم بهآرامی تغییر کرده است اما بهمرور زمان این اشکال پاسخگوی زندگی نبودند و زندگی میل داشته شکل جدیدی را خلق کند. او بحران هویت و نزاع بین نسلها را در لوای همین شکلهای فرهنگی قابل تحلیل دانست. کریمی گفت: «فارغ از اینکه در چه جامعهای زندگی میکنید؛ نزاع بین این روح و این شکل همواره وجود دارد. بنابراین اَشکال یا فرهنگ، پاسخهای ما به نیازها هستند و فرهنگ لگامی است که ما به غریزه میزنیم. ما از تمدن ناخرسندیم چون هر چه بیشتر پیش میرویم، فرهنگ لگامهای بیشتری را به زندگی میزند. فرهنگ نوعی سرمایه است. وقتی از فرهنگ صحبت میکنیم؛ باید بدانیم منظور ما از فرهنگ چیست تا به بخش کوچکی از آن تقلیل داده نشود و یا از موضع شخصی با آن برخورد نشود.»
اما دکتر یوسفی درمقابل این دیدگاه دکتر کریمی که فرهنگ پاسخ ما به نیازهاست واکنش نشان داد و گفت نیازها به وجود میآیند و ما بر اساس فرهنگ رفتار میکنیم، اقدامات ما براساس فرهنگ است و پاسخ به آنها نیست. همینطور لگامی که بر غریزه زده میشود را اخلاق دانست، نه فرهنگ. دکتر کریمی نیز در پاسخ گفت: «تحلیل فرهنگی، احساس من به فرهنگ نیست، اگر ما فرهنگ را در ذهنیت افراد و در سوژهها ببینیم؛ ملاکی برای قضاوت وجود نخواهد داشت و مشکل تحلیلهای فرهنگ این است از موضع فردی در مورد آن بحث میشود. پس ما با نسبیگرایی مواجه میشویم. تحلیل شما فرهنگ را در حال حاضر در نظر میگیرد اما تحلیل من اشاره به فرهنگ از ابتدای امر دارد.»
دکتر رحیمیزنگنه از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بهمثابه دو اتفاق مهم و فرهنگساز یاد کرد و جنگ را عرصه تحول برای افراد دانست. او مشکلات بعد از جنگ را ناشی از اولویت توسعه اقتصادی یک بعدی و ناقص در دولتها دانست و گفت تمام دولتها بعد از دفاع مقدس چنان محو سازندگی و مسائل اقتصادی شدند که فرهنگ را فراموش کردند. او انقلاب اسلامی را یک انقلاب فرهنگی دانست و بیان کرد توسعه پایدار توسعهای است که اساس آن توسعه فرهنگی باشد اما در شعار هیچ دولتی، توسعه فرهنگی در اولویت نبوده است. بهعقیده دکتر رحیمی توسعه فرهنگی یعنی دولتی که وزارتخانه اول آن آموزشوپرورش و آموزش عالی باشد و گفت با توسعه ساختار فیزیکی نمیتوان توسعه پایدار ایجاد کرد و این طور ادامه داد که توسعه فرهنگی انسانهایی را تربیت میکند که دارای فرهنگ توسعه هستند، یعنی فرهنگ مطالعه، کار، مصرف، حقوق شهروندی، حق طبیعت و حیوانات و .. را دارند.
رحیمی گفت: «حوزه فرهنگی دانشگاه شش وظیفه؛ افزایش نقش دانشگاه در اعتلای فرهنگ و تقویت هویت فرهنگی، نوآوری و نوسازی در فرهنگ و فعالیتهای فرهنگی، پرورش استعدادها و خلاقیتهای فرهنگی دانشجویان، زمینهسازی برای توسعه مهارتها و تواناییهای فکری و فرهنگی دانشجویان، کمک به برنامهریزی آموزشی برای تربیت نیروی خلاق، کارآفرین و مسئولیتپذیردر جامعه و همینطور ایجاد پویایی، تحرک و انعطاف در نظام آموزشی را بر عهده دارد. شش ضعف حوزه فرهنگ دانشگاه نیز؛ عدم نگاه راهبردی و بلندمدت به حوزه فرهنگ، ضعف در بهرهبرداری صحیح از نیروی بالقوه دانشجویان و استادان، قطع رابطه با نهادهای فرهنگی فعال جامعه، نگاه سطحی و مقطعی به برنامههای فرهنگی، عدم مشارکت اعضای هیئت علمی در فعالیتهای فرهنگی دانشجویان و سیاستزدگی فعالیتهای دانشجویی در دانشگاهها است.» دکتر یوسفی نیز با نگاهی انتقادی به سخنان دکتر رحیمی گفت: «وقتی از تعلیموتربیت حرف میزنیم دیگر مجموعه اعتقادات، عادات و رفتارای جمعی و فردی نمیتوانند در قالب فرهنگ قرار بگیرند. چون فرهنگ یک مساله ناخودآگاه است و بهطور تدریجی در طول تاریخ در میان یک ملت شکل میگیرد و با این نگاه دکتر رحیمی، باید فرهنگ به معاونت آموزشی واگذار شود.»
دکتر علیپوریانی فرهنگ را همه جلوههای بودن و حضور یک قوم یا ملت که مبنای قضاوت دیگران قرار میگیرد دانست و گفت باید در دانشگاه بر ضعفها متمرکز شویم و آغاز هر حرکت را وقوف بر ضعفها عنوان کرد. او گفت پس از شناخت ضعفها، مرحله بعد نفی آنها و حرکتکردن به سمت جلو است و همینطور به بحث رخوت و مسئولیت اجتماعی و موقعیت فرهنگی دانشگاه در جوار بقیه بخشها اشاره کرد.
مهندس عسگری این نشستها را در ارتقای سطح فعالیتهای فرهنگی دانشگاه موثر و آنها را ذیل مسئولیت اجتماعی دانشگاه تعریف کرد. او عدم برتری فرهنگ نسبت به سایر حوزهها را؛ عدم استقلال حوزه فرهنگ و عدم توجه در سطح کلان به حوزه فرهنگ دانست و رفع این مسائل را از مسئولیت دانشگاهیان اعلام کرد. او فعالیتهای معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم را ذیل حوزه دانشگاهِ سودمند، دانشگاهِ موثر و دانشگاهِ اجتماعی تعریف کرد و گفت: «بر این مبنا کنش اجتماعی داریم و دانشگاه درمقام یک سازمان اجتماعی معطوف به خیر عمومی نمیتواند بیتفاوت باشد و از دانشگاه اجتماعی انتظار میرود که مسائل و مشکلات پیرامون خودش را به موضوع کنش و اندیشه دانشگاهیان تبدیل کند. وجه غالب این دانشگاه، زیست دانشجویی است. ما دنبال این هستیم که زمینه فعالیت بیشتر دانشگاهیان را فراهم کنیم و هدف ما افزایش مشارکت دانشجویان، قانونمندی فعالیتها و پاسخگویی دانشجویان درمقابل عملکرد و پاسخگویی مدیریت درمقابل دانشجویان است. زیرا در غیر اینصورت محیط منزوی و همین امر سبب رشد آسیبهای اجتماعی میشود.»
مهندس عسگری ایجاد امید و امکان کنش را از ویژگیهای لازم این فعالیتها دانست و از توسعه و تعمیق مسائل دینی و فضائل اخلاقی، توسعه مشارکت و رقابت قانونمند دانشگاهیان و جلوگیری از آسیب نخبگان علمی و فرهنگی بهعنوان رئوس کار معاونت فرهنگی در وزارت علوم نام برد. او همچنین گفت با خوانش جدید از فعالیتهای فرهنگی و کمک استادان، بهدنبال زیست بومی مبتنی بر شرکتهای دانشبنیان هستیم.
پای صحبتهای دیگر استادان دانشگاه
دکتر «وکیل احمدی» عضو هیت علمی گروه جامعهشناسی با اشاره به صحبتهای دکتر رحیمیزنگنه، به فرمی بهتر از جنگ، برای رسیدن به تعالی اشاره کرد. او گفت: « باید این نوع نگاه که میگوید اقتصاد را رها کنیم و فقط به فرهنگ بچسبیم درست نیست. ما از دل فقر، فرهنگ را رها کردیم. اگر حداقلهایی برای زیست نداشته باشیم؛ فرهنگ معنایی ندارد. اول باید اقتصاد را سامان دهیم. مشکل فرهنگی ما از دل همین حداقلی است که ایجاد نشده است. وقتی نان نداریم، مطالعه چه لزومی دارد. اگر اعتماد داریم از فرهنگ نابی برخوردار هستیم؛ با حل مسائل اقتصادی میشود این فرهنگ را صادر کرد.»
دکتر «خلیل بیگزاده» عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی معتقد بود که معاونت فرهنگی عملیاتی به مقوله فرهنگی پرداخته است. او گفت: «فرهنگ دریچه نگاه است و تعاریف گوناگونی برای آن وجود دارد. فرهنگ در چهارچوب باورها شکل میگیرد. باید مجموعه عوامل، از مسئولان دانشگاه گرفته تا کنشگران فرهنگی دانشگاه، در یک چهارچوب بزرگتر و بر اساس باورهایی که باید، به سازوکارهای فرهنگی بپردازند.»
دکتر «نامدار یوسفوند» عضو هیئت علمی گروه زیستشناسی از کاهش فعالیتهای فرهنگی نسبت به گذشته سخن گفت و جناحبندی در دانشگاهها مورد نقد قرار داد. او گفت: «در دانشگاهها باید به همه نهادهای فرهنگی که مصوبه شورای فرهنگی انقلاب هستند به یک دید نگاه شود. چرا گواهی فرهنگی در تشکلها قابل پذیرش نیست الا به امضای مسئولین؟ در انقلاب فرهنگی باید کار جهادی باشد. هر تشکلی که مصوبه شورای فرهنگی انقلاب است باید به رسمیت شناخته شود.»
دکتر «علی تقیزاده» عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات انگلیسی، فرهنگ را برایند تفکر انتقادی دانست که محصول خواندن و مطالعه است. او بیان کرد ما دچار سستی و لاابالی فرهنگی هستیم و وظیفه دانشگاه علاقهمند کردن جامعه به مطالعه است. تقیزاده گفت: «دانشجویان مسئولیت علمی نمیپذیرند، درس نمیخوانند، پای کار نمیمانند و مسئولیت دانشگاه این است آنها را مسئولیتپذیر کند. نظام باید برای این کار هزینه کند تا کنشگری فرهنگی را به دانشجویان بسپاریم.» او همچنین جنبش بازخوانی آثار ادبی زیر نظر دانشگاهها را امری فرهنگساز دانست.
دکتر «اردشیر رابعی» عضو هیئت علمی گروه فیزیک مشکلات فرهنگی دانشگاه را ناشی از نبود شهامت و شجاعت در اشاره به نکات بارز دانست و بیان کرد تا زمانی که فرهنگ و سیاست به صورت دیکتهای به دانشگاه تزریق شود، جلو نمیرویم. او به تنوع فرهنگی دانشگاه رازی اشاره کرد و خواستار استفاده از این خردهفرهنگها در امر فرهنگسازی شد.
دکتر «روحاله بهرامی» عضو هیئت علمی گروه حقوق نیز با اشاره به گستردگی مقوله فرهنگ، خود دانشگاه را مقولهای فرهنگی دانست که بخشپذیر به مجموعههای آموزشی و .. نیست. او گفت: «وقتی میگوییم معاونت فرهنگی، فرهنگ را به ساختار تبدیل کردهایم. یعنی اعلام کردهایم ما به فرهنگسازی نیاز داریم. در دانشگاه حرکت فرهنگی خوبی شکل گرفته است.» بهرامی به شورای فرهنگی انتقاد داشت و غالببودن نگاههای جناحی را لطمهای به فرهنگ عنوان کرد. همچنین به نبود مشاوره در انجمنها، کانونها، تشکلها و نشریات و نبود برنامههای فرهنگی برای کارمندان به عنوان ضعف اشاره کرد.
رحیمی در پایان صحبتهای استادان گفت: «مشکل ما این است که رویکرد فرهنگی به حل مسائل کشوری نداریم. لازمۀ تحول فرهنگی این است که سلسلهوار باشه نه مقطعی. حوزه معاونت فرهنگی در دانشگاه باید جایگاه خودش را باز کند. در دانشکدهها، معاون آموزشی و پژوهشی داریم اما معاون فرهنگی نداریم. محیط فرهنگی دانشگاه ارتباطش با دانشگاه کم است. مردم توقع دارند شخصیتهای فرهنگی شهر توسط دانشگاه احیا شوند.» او به تاسیس پژوهشکده کرمانشاهشناسی برای احیای فرهنگی این شهر اشاره کرد.
مهندس عسگری نیز در پایان، دلایل کاهش فعالیتهای فرهنگی نسبت به ۱۵ سال قبل را با توجه به شرایط موجود؛ دسترسی دانشجویان به اصلیترین فضاهای فرهنگی[فضای مجازی] دانست. او همینطور عنوان کرد اگر دانشگاه نتواند پاسخی برای آسیبهای اطرافش داشته باشد؛ دانشگاه موفقی نخواهد بود.
دکتر «علی سلیمی» عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات عرب آفت اصلی در بحث فرهنگ را، بیتفاوتی دانشجویان و اعضای هیئت علمی دانست. او بر لزوم تعامل بیشتر با نسل جوان تاکید کرد و بالا بردن توان و تحمل بحث و گفتمان، همینطور کاهش ابراز عقیده و نظر را از عناصر کلیدی کار فرهنگی دانست.
در انتهای نشست دکتر علیپوریانی به لزوم پیگیری این جلسات با نگاه جدیتر به مسائل دانشگاه اشاره کرد و سرنوشت هر جامعهای را در دست افرادی دانست که انتقادآمیز فکر و عمل میکنند. او گفت دانشگاه رازی با توجه به آمار، ارقام و جداول در فعالیتهای فرهنگی دانشجویی، جزو چهار یا پنج دانشگاه برتر کشور است. علیپوریانی جنگ را یک دانشگاه بزرگ در آزادکردن انرژی همه احاد مردم دانست که دانشگاه هنوز چنین توفیقی نسبت به دانشجویان خود نداشته است.
دیدگاه ها (0)