دکتر سید امیرحسین بنی اشراف | اگر چه حضور تهاجمی ویروس کرونا غافلگیرانه بود و هریک از آحاد جامعه اعم از فردی و نهادی، حداکثر تلاش خود را در پاسخ لازم به آن ارائه دادند اما در عین حال قابل ذکر است سردرگمی و آشفتگی مشخصهی اصلی این روزهای دانشجویان در کلاسهای مجازی است. در مقابل به نظر میرسد، وزارت علوم و دانشگاهها هیچ برنامهی دقیق و مدونی برای مواجهه با این موضوع ندارند و البته چنین به نظر میرسد که این امر به خاصیت رقابتی بر میگردد که در آن هنوز ویروس کرونا از انسانها پیش است. عدم دسترسی به اینترنت، عدم دسترسی به سختافزار مناسب جهت برقراری ارتباط مجازی(موبایل و کامپیوتر، لپتاپ، پرینتر و…)، عدم برخورداری از دانش کامپیوتری مورد نیاز(دانشجو و استاد)، بینظمی اساتید در برقراری کلاسها، پراکندگی شیوههای ارائهی محتوای آموزشی از سوی اساتید، عدم دسترسی به منابع کتابخانهای و… عواملی است که در کنار بیبرنامگیها بر حجم استرس دانشجویان افزوده است. ضمن آنکه حذف ارتباط و گفتگوی چهرهبهچهره و کاهش مدت زمان کلاسها از کیفیت امر آموزش میکاهد و ادامهی این روند ضمن به حاشیه راندن امر عمومی به کاهش تواناییهای انتقادی دانشجویان منجر خواهد شد. دربارهی آنچه در بحث آموزش مجازی گذشته است نکاتی قابل توجه است.
اطلاعرسانی و برنامهریزی
در خصوص دانشگاه رازی؛ همزمان با خبر شیوع ویروس کرونا در اوایل اسفند ماه گذشته، کلاسهای حضوری و خوابگاههای دانشجویی تعطیل شد. در اواخر اسفندماه کلاسهای مجازی در پیامرسانهای واتساپ و تلگرام در حالی آغاز به کار کرد که هنوز خبری رسمی درباره چگونگی برگزاری کلاسها منتشر نشده بود. در نهایت مدیران گروهها به اساتید اعلام کردند که تا نیمه فروردین باید دو جلسه را تشکیل دهند و بعد از آن، آموزش از طریق سامانهی LMS صورت میگیرد. اما هنوز خبری از اطلاعرسانی دقیق به دانشجویان وجود نداشت و با شروع به کار LMS همچنان مشکلات زیادی پیش روی بود. زمان زیادی طول کشید تا این کلاسها به میزانی از ثبات رسید. در این باره مقایسه روال جایگزینی آموزش مجازی در کشورهای دیگر با دانشگاه رازی میتواند راهگشا باشد؛ حامد قلیزاده دانشجوی کارشناسی ارشد ژئوتکنیک دانشگاه ادوارزویل ایالت الینوی جنوبی آمریکا(Southern Illinois University Edwardsville) و فارغالتحصیل مهندسی عمران از دانشگاه رازی از تجربهی خود درباره پروسه جایگزینی آموزش مجازی چنین میگوید: «ما در تعطیلات بهاری که از هفت تا چهار مارس است بودیم که مصادف شد با آمدن کرونا. در آخر هفته به ما ایمیل زدند که کلاسها یک هفته دیگر تعطیل اما در همین یک هفته هم کلاسها به صورت آنلاین برقرار است. بعد از آن، تعطیلات، هفته به هفته مدام تمدید شد و دانشگاه مرتباً از طریق ایمیل اطلاعرسانی میکرد تا اینکه هفته پیش دانشگاه ایمیل داد و درباره امکانات ما برای برگزاری کلاس مجازی در ترم پاییز نظرسنجی کرد.»
اگر چه ایمیل و پیامک میتواند راههای مطمئنی برای اطلاعرسانی باشد، دانشجویان دانشگاه رازی انتقادات زیادی را از این بابت متوجه مسئولین ذیربط میدانند. هژیر حیدری دانشجوی کارشناسی نساجی دانشگاه رازی که از کلاسهای مجازی جا مانده است میگوید: «هیچ اطلاعرسانی درستی از سوی دانشگاه در موقع ثبتنام صورت نگرفت. در هنگام ثبتنام دانشگاه رازی شمارهی تلفن همه ما را میگیرد اما حتی یک پیامک هم برای ما نفرستاند.» اما قلیزاده دربارهی شیوهی اطلاعرسانی میگوید: «اینجا ایمیل بسیار کاربرد دارد. روز اول که وارد دانشگاه میشویم با ما قرارداد میبندند که ایمیلمان را هر روز چک کنیم. مداماً از طریق دانشگاه برای ما ایمیل میآید و ما از اخبار مطلع میشویم. با توجه به این شکل از اطلاعرسانی و کیفیت اینترنت کلاسها اجباری است و همه حضور دارند. کلاسها نیز مرتب سر همان تایم خود در زمان عدم وجود کرونا برگزار میشود.» حسام سیاکمری نیز دانشجوی وست بوهمیای(University of West Bohemia) شهر پیلسن(Pilsen) جمهوری چک و فارغالتحصیل کارشناسی ارشد مهندسی برق دانشگاه رازی کلیهی اطلاعرسانیهای دانشگاه را از طریق ایمیل و بسیار دقیق و مرتب عنوان میکند.
پاسخ دکتر سلیمی معاون آموزشی دانشگاه در پاسخ به انتقادات وارده در نحوه اطلاعرسانی چنین است: «از اسفندماه که آموزش مجازی شروع شد در سامانهی دانشگاه بخشی به اسم آموزش مجازی قرار داده شد؛ شیوهی استفاده از سامانه LMS و همه مسائل مربوط به آن. در گوشهگوشه سایت رسمی دانشگاه درباره آموزش مجازی، اطلاعیه هست. برنامههای دانشکده را که باز کنید کلاسهای هفتگی اساتید نیز وجود دارد. از این بابت به وفور اطلاعرسانی شده. ما برای یک تعدادی هم پیامک فرستادیم اما نقص اینجاست که تعدادی از دانشجویان در ایام ثبتنام اولیه شمارهای میدهند که یا شماره واقعی نیست، یا آن را تغییر داده و یا واگذار کردهاند. به جرأت میتوان گفت نیمی از شمارهها شمارهای نیست که بشود روی آن حساب کرد. لذا ما اطلاع به روز و دقیقی از شماره تماس و ایمیل دانشجویان نداریم. هرچیزی ملزوماتی دارد. طبیعی است در جایی که دانشجو به دقت شماره و ایمیل میدهد و آن را تغییر نمیدهد میشود از آن استفاده کرد اما در جایی که نیست، نمیشود.»
علاوه بر آنچه گفته شد انتقادات زیادی متوجه طولانی شدن روال امتحانات است تا آنجا که دانشجویان دانشگاه رازی در فضای مجازی هشتک #امروز_فردا به راه انداختهاند. دکتر سلیمی دربارهی طولانی شدن تصمیمگیریها درباره شیوهی برگزاری امتحانات نیز علت را شرایط کشور در زمینهی مقابله با ویروس کرونا میداند: «طول کشیدن تصمیمگیریها ناشی از این است که ما منتظریم ببینیم چه میشود؟ ما در نهایت به این رسیدیم که امتحانات حضوری باشد اما حالا به علت تغییر وضعیت تصمیم ما نیز تغییر کرد.»
ارائه محتوا
به نظر میرسد حالا با جا افتادن LMS به عنوان روش برگزاری کلاس، مهمترین مسئله علاوه بر ضعف اطلاعرسانی، پراکندگی شیوههای ارائهی محتواست. دانشگاه علاوه بر سامانهی LMS، پرتال اساتید را یکی دیگر از راههای دسترسی به محتوای آموزشی به روش آفلاین میداند اما نگاهی به صفحه اعضای هیئت علمی دانشگاه رازی نشان میدهد که این روش هنوز به رویهای معمول تبدیل نشده است و مهمتر از همه آنکه اساتید مدعو پروفایلی بدینمنظور ندارند. راه حل بسیاری از اعضای هیئت علمی و اساتید مدعو ارائهی محتوا از طریق تلگرام و واتساپ است؛ نتیجه آنکه یک دانشجو برای دسترسی به محتوای کلاسها باید به سامانه LMS، تلگرام، واتساپ، پروفایل اساتید و… مراجعه کند، ضمن آنکه شیوه ارائهی متن نیز به صورتهای متفاوتی از متن تایپی، صوت، پاورپوینت و… انجام میگیرد. برای کارهای آموزشی هم باید به سیستم گلستان و برای اطلاع از آخرین اطلاعیهها باید به سایت دانشگاه مراجعه کرد. نتیجه، پریشانی و پراکندگی فکری دانشجو است. تجربه فارغالتحصیلان دانشگاه رازی در دانشگاههای کشورهای دیگر امکانات جدیدی را پیش روی قرار میدهد چنانکه حامد قلیزاده میگوید روال کار در دانشگاه ادوارزبیل متمرکز و اینگونه است: «کلاسها در نرمافزار زوم برگزار میشود. اینجا یک سیستمی شبیه به گلستان خودمان دارند؛ به اسم بلکبورد که البته امکانات بیشتری دارد. استاد نمرهها، پروژهها، تمرینات، فایلهای آموزشی و… را همه در آنجا قرار میدهد. همچنین کلیه کارهای آموزشی دانشجو هم در این فضا صورت میگیرد. بلکبورد پیشتر هم وجود داشت اما وزن آن حالا با آمدن کرونا با فرآیند آموزش مجازی بیشتر شده است. استاد جلسات کلاس را ازهمین طریق تعریف میکند. شیوهی برگزاری کلاس به استاد بستگی دارد؛ یک روش به شیوهی آنلاین است و استاد دسکتاپش را به اشتراک گذاشته و اسلایدها را به نمایش میگذارد و همانجا تدریس میکند. شیوه دیگر از طریق بلکبورد است. استاد اسلایدهای صداگذاری شده را از طریق بلکبورد برای دانلود قرار میدهد. شیوه امتحان نیز در اختیار استاد است اما در طراحی سؤالات فرض بر آن است که کتابباز است. مبنا بر این است که سؤالات زیاد باشد و وقت کم، که امکان مراجعه طولانی مدت به منابع وجود نداشته باشد.» معاون آموزشی دانشگاه رازی درباره پراکندگی در شیوههای ارائهی محتوا میگوید: «این اولین تجربه وسیع استفاده از آموزش مجازی است. قبلاً حتی دانشگاههایی که آموزش مجازی داشتند در محدودهی تحصیلات تکمیلی و بسیار کم بوده. برخی دانشگاهها به ندرت دورههای مجازی هم داشتهاند. آموزش مجازی به دنبال حوادث اخیر یک تجربهی جدید است. درست است که در آینده باید برای یکسانسازی، برنامهریزی کرد. الان یک مشکل این است که برخی از دانشجویان میگویند دسترسی به اینترنت و یا گوشی موبایل نداریم. در مقطع کارشناسی، ۴۵تا۵۰ درصد دانشجویان، مشکل شرکت مستقیم در کلاس را دارند. در ارشد و دکتری تقریباً وضعیت بد نیست اما در کارشناسی با مشکل مواجهیم که مشکل از گیرنده است. اینترنت ندارد، موبایل ندارد یا به روز نیست یا در آن ساعت برای حضور در کلاس وقت ندارد. به خاطر همین باید سایتهای پشتیبان را هم قرار دهیم؛ از سامانه و پرتال گرفته تا تلگرام و واتساپ و هر ابزاری که دانشجو میتواند در دسترس داشته باشد.» او در پاسخ به سؤال درباره تجمیع این روشها افزود: «در آینده میشود یک کانال مشخص داشت. در حال حاضر تکیه ما بیشتر روی پرتال همکاران به عنوان یک ابزار خوب است و چیزهای دیگر جانبی است.» این مسئول دانشگاه رازی دربارهی قرارگیری این امکان در اختیار اساتید مدعو گفت: «این امکان در حال حاضر برای آنها وجود دارد.» در حالی که مراجعه به وبسایت دانشگاه رازی و تجربهی اساتید حقالتدریس این گفته را تأیید نمیکند. دکتر سلیمی دربارهی تغییر ساعات کلاسها نیز گفت«این تغییرات در سطح قابل توجهی نیست.»
هفت خوان
یکی از جدیترین مشکلات برای شرکت در کلاسهای مجازی، عدم دسترسی به اینترنت در روستاهاست. حجم بسیار قابل توجه غائبین در کلاسهای مجازی نشاندهندهی لزوم توجه هر چه بیشتر به فراموششدگانی است که از غافله آموزش مجازی جا ماندهاند. برخی عطای آموزش مجازی را بر لقایش بخشیدهاند برخی دیگر برای شرکت در این کلاسها از «هفتخوان» میگذرند. بهمن ابراهیمی دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه رازی یکی از کسانی است که بدینمنظور به جنگ مشکلات رفته است. او ساکن روستای میراجل از توابع شهرستان شاهیندژ استان آذربایجان غربی است. روستایی محروم که ساکنانش حتی صدای رفت و آمد اتومبیلها را به ندرت میشوند و پر استفادهترین وسیلهی تردد استفاده از پای پیاده است. طبیعتاً خبری از اینترنت نیست. او در خوان اول برای پیگیری به ادارهی مخابرات رفته است: «گفتند که سه ماه پیش باید به ما اطلاع میدادید. من سه ماه پیش از کجا میدانستم که کرونا میآید؟ پیگیر که شدم گفتند بعد از عید بیایید. از طرف دانشگاه هم به ما گفتند که کلاسهای مجازی از بیستوسوم فروردین شروع میشود. مدیر گروه از طریق یکی از اساتید، به من گفتند لازم نیست در کلاس شرکت کنی فقط تمرینات و فعالیتهای کلاسی را انجام بده و بفرست.» اما از شور و شوق او کاسته نمیشود و در خوان دوم به دل جنگل و طبیعت میزند: «من برای اینکه در کلاسها شرکت کنم یک مدت از دل طبیعت و از کنار رودخانه پیاده میرفتم روستای پایینی که ششونیم، هفت کیلومتر با ما فاصله دارد. از آنجا یک نفر از دوستانم میآمد با موتور من را میبرد شهر. آنجا میرفتم خانه برادرم. نمیشود گفت آنجا هم به اینترنت وصل میشدم اما کارهایم را انجام میدادم.» خوان سوم مراجعه به فرمانداری است: «دوباره رفتم ادارهی مخابرات و گفتند؛ یک ماه دیگر بیا اما همچنان پیگیر بودم و این بار رفتم فرمانداری. گفتند برای دیدن فرماندار باید وقت بگیرید. برای سهشنبه هفته بعد وقت گرفتم و رفتم اما گفتند جلسه دارند. شما شنبه و یکشنبه بیایید ببینیم چه کار میکنیم.» این دانشجوی دانشگاه رازی در حالی که از این مباحث نتیجهای نمیگیرد و از مسئولین نا امید میشود. در خوان چهارم به دل کوه میزند و به وسیله یک مودم ایرانسل به صورت اتفاقی به اینترنت دسترسی پیدا میکند. رفت و آمد همیشگی به کوه سخت است، پس به این فکر میافتد تا پایگاهی دائمی برقرار کند و دست به کار میشود: «با گوگل ارتز(google earth) اندازه گرفتم و متوجه شدم از این نقطه به صورت هوایی تا شاهیندژ سیزدهونیم کیلومتر فاصله دارم. دوباره با همین گوگل ارتز(google earth) اندازه گرفتم؛ از آخرین خانهی روستا تا این نقطهای که من هستم دویستوپنجاه متر فاصله بود. چون ممکن است نرمافزار خطا داشته باشد، زمینی هم متر کردم و دیدم درست است.» او در خوان پنجم به دنبال تهیه کابل میرود تا برق را به آن منطقه بکشد. در کنار خرید سیم باید فکری هم برای تیرکها کرد: «از شهر متری ده هزار تومان کابل خریدم؛ تقریباً دو میلیون و پانصد هزار تومان و یک ماشین دربست گرفتم؛ هفتاد هزار تومان. یک مودم برقی ایرانسل هم به مبلغ یک میلیون و پنجاه هزار تومان خریدم. بعد از آن دو سه روز، سیمکشی کردم و حدود پانزده تیرک چوبی از حاشیهی روستا یعنی آخرین خانهای که مهاجرت کرده و کنتور برق آن باقی است تا این نقطه از کوه کشیدم.» حالا در خوان ششم باید سرپناهی ساخت، پدر هم به یاری او میآید: «اول تصمیم داشتم با گونی و خاک سرپناهی بسازم اما دیدیم آن هم بعد از دو، سه روز دچار مشکل میشود، این شد که با پدرم سه، چهار روز سنگ جمع کردیم و ساخت کلبه هم شش، هفت روز طول کشید، سقف آن را هم میخواهیم ایرانیت بزنیم که هنوز نیامده.» او در نهایت و در خوان هفتم موفق میشود با انتقال وسایلش به این کلبه در کلاسهایش شرکت میکند و چنانکه فردوسی در خوان هفتم آورده است: «یکی کار پیش است و رنج دراز؛ که هم با نشیب است و هم با فراز» اما او تنها کسی نیست که برای شرکت در کلاسهایش به دل کوه میزند.
رسول گراوندی دانشجویی کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه رازی است که در این مسیر گام برداشته ولی ناکام مانده است. او ساکن روستای عرب رودبار شهرستان سیروان استان ایلام است: «روستای ما اینترنت ندارد فقط شبها در حد E که آن هم آدم را دق میدهد. من این مدت کلاً درگیر اینترنت بودم خواستم توی کوه که اینترنت دارد سری به کلاسهای مجازی بزنم که از پرتگاهی افتادم و پایم شکست. من این مدت کلاً درگیر اینترنت بودم، وقتی اینترنت نباشد همه چیز مختل میشود. ما این شرایط را برای بعضی از اساتید میگوییم اما باور نمیکنند و میگویند باید حتماً حضور داشته باشید. یک نفر مثل من چه گناهی کرده؟ برای تشکیل کلاسها باید چهل کیلومتر را طی کنم و برای این چهل کیلومتر باید سی هزار تومان ماشین بگیرم. آنجا هم خانهای ندارم، باید چیزی هم بخورم و سر جمع رفت و برگشتم صد، صدوپنجاه هزارتومان مینشینید. من روستایی از کجا بیاورم؟ منبع درآمدم چیست؟ باید ما را هم درک کنند و هوای ما را داشته باشند. الان آخر هفتهها میروم شهرستان و جزوهها را پرینت میگیرم. آنهایی هم که میتوانم دستی مینویسم. یک گوشی عتیقه دارم که از آن استفاده میکنم. قبلاً هم یک گوشی ضعیف داشتم، کمی بودجه به هم زدم و کار کردم و این را خریدم.» پریا حاجی ویسی دانشجوی جامعهشناسی دانشگاه رازی و ساکن روستای پُستاله دهستان عثمانوند بخش سرفیروزآباد کرمانشاه هم از دیگر کسانی است که برای دسترسی به اینترنت به دل کوه زده اما پس از تلاشهای فراوان مجبور به حذف ترم شده است: «ما در روستا زمین کشاورزی داریم و در این موقع از سال باید برویم برای سمپاشی و باقی کارها. این مصادف شد با ماجرای قرنطینه و کرونا. آنجا حتی آنتن هم به زور داریم. من مجبور بودم ساعتهای کلاس مجازی برویم به کوه. خیلی سخت بود. پدرم پایین کوه میایستاد تا من به سختی به اینترنت وصل شوم. خیلی از اساتید ما را مجبور میکردند که باید آنلاین شویم. و در غیر این صورت از شما نمره کم میشود. برخی از اساتید حتی میگفتند باید حالت آنلاین بودن شما در تلگرام فعال باشد. در صورتی که من حتی بعضی وقتها حتی آنتن نداشتم به دوستانم پیامک دهم. برای پیام دادن هم باید به کوه میرفتم. اینها باعث شد من از آموزش مجازی جا بمانم و دیگر اینکه چیزی از آن نمیفهمیدم. البته خیلی از اساتید هم مرا درک کردند. آموزش مجازی برای من کلاس خلاصهنویسی هم بود. پیدیافها را دانلود میکردم و بعد خلاصهشان را مینوشتم. خیلی دیگر از بچهها هم که توی روستا زندگی میکردند، موبایلی که به اینترنت وصل شود نداشتند و من برای آنها بعضی کارهاشان را انجام میدادم. وقتی هم به شهر آمدم و وارد کلاس مجازی شدم اصلاً دیگر سر در نمیآوردم که کار کردن با سایت چطور است و از قبل هم آموزشی ندیده بودیم. من در نهایت مجبور شدم ترم را حذف کنم.» بدون شک دانشجویان بسیاری در روستاهایی زندگی میکنند که حتی برای رساندن صدایشان به مسئولین دانشگاه حتی آنتن ندارند و موارد ذکر شده تنها مشتی نمونهی خروار است. به یقین همهی این دانشجویان عزم و توانایی لازم را در فائق آمدن بر مشکلات آموزش مجازی ندارند. یقیناً با ادامهی شرایط کرونایی، فراهم ساختن بسترهای لازم برای حضور مجازی دانشجویان، نیازمند همکاری بسیاری از سازمانها و ارگانها در رفع محدودیتها است . بهمن ابراهیمی انگیزهی خود را در گذر از هفتخوان آموزش مجازی و ساخت کلبهی سنگی بدین منظور را اینگونه عنوان کرد: «این کار یک اعتراض اجتماعی هم هست. روستاهای ما واقعاً محرومند. خانههای ما خانههای گلی هستند. اینجا ماشین نیست اگر هم باشد نهایتاً تویوتا آمبولانسهای زمان جنگ است. اینجایی که من هستم شما انعکاس نور از شیشهی ماشینها را در شهر میبینید. زیاد دور نیست؛ حدود پانزده کیلومتر که تا روستای پایینی که حدود هفتونیم کیلومتر است آسفالت کشیدهاند از آن به بعد تا اینجا مردم واقعاً در سختی هستند.»
آشفتگی
آنچه تا کنون به آن اشاره شد بر شیوههای اجرایی آموزش مجازی تمرکز داشت غافل از آنکه بحران در بیرون، به بحران در درون دانشجویان منجر خواهد شد . هانیه احمدی، دانشجوی کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه رازی اینچنین از تجربهی خودش در استفاده از آموزش مجازی میگوید: «کلاسهای مجازی هیچگونه کارایی و بازدهی علمی ندارند و فقط برای خالی نبودن عریضه هستند. تا قبل از این به ما گفته میشد که فضای مجازی دنیایی غیرواقعی است. حالا ما چطور در این دنیا درس یاد بگیریم؟ ما فقط برای اینکه سامانه حضورمان را ثبت کند به هر دردسری شده آنلاین میشویم ولی اصلاً نمیفهمیم چی به چیه. برخی اساتید هم فقط شرایط خودشان را در نظر میگیرند. بچههای ورودی ۹۸ نسل بیسوادی از دانشجو هستند چون از پایه ضعیف بار میآیند و چون به بیبرنامگی تحصیلی عادت میکنند دانشجوهای مسئولیتپذیری نیستند.» این چنین است که علاوه بر آشفتگیفکری و استرس، آموزش مجازی پیامدهای دیگری دارد که آشکار نیستند؛ تضعیف مهارتهای اجتماعی از جمله مهارتهای ارتباطی، انتقادی، مسئولیتپذیری و…. اگر چه مرکز مشاوره دانشگاه رازی اکنون به طورت تلفنی در خدمت دانشجویان است اما وضعیت موجود نیازمند اقدامات بنیادی و پیشگیرانهتری است. دکتر سلیمی معاون آموزشی دانشگاه در این باره میگوید: «هر پدیده جدیدی، مناسبات جدید فرهنگی-اجتماعی جدیدی را میطلبد و این به حوزهی فرهنگ مربوط است.» دکتر طهماسب علیپوریانی معاون فرهنگی دانشگاه نیز لزوم مواجهه مسئولانه با شرایط فعلی را یک راهکار قابل توجه میداند: «در مجامع آکادمیک پرداختن به مسائل روحی و روانی از دو ساحت متفاوت مورد توجه است؛ مطابق یک نگاه استرس و ناراحتی امری طبیعی است و مادامی که زمینههای استرس و نگرانی را برطرف نکنیم به نظر میرسد این استرس و ناراحتی روحی پا برجا خواهد ماند. امروزه ما در بیبرنامگی دراز مدت آموزشی را نه تنها در دانشگاه بلکه در وزارت نیز شاهد هستیم. از این منظر هر گونه بهسامان کردن مسائل روحی دانشجویان در گروه حل مسائل اساسی آنها در برگزاری کلاس و امتحان است. اما از نگاه دیگر باید اینطور به ماجرا نگاه کرد که این وضعیت پیش آمده، چیزی شبیه جنگ، و در برابر این بلا باید ظرفیتهای فرهنگی، باورهای دینی و سرمایههای ملی را به مدد بگیریم که دانشجویان را آماده کنیم تا نوعی مواجهه مسئولانه و در شأن و تراز مجاهدان را با این مسئله داشته باشند. در زمان جنگ هم دانشجویان کلاسهای درسی خود را رها نمیکردند و توفیقاتشان ادامه داشت. از این جهت حوزهی معاونت فرهنگی باید ظرفیتهای لازم و داشتههای دینی، معنوی و ملی خود را در تهییج روحیه دانشجویان به خدمت بگیرد. کارهایی هم شده؛ مجموعهای از مطالبی که در فضای مجازی منتشر شده است در جهت آمادهسازی دانشجویان در برابر این نا ملایمات است» دکتر علیپوریانی دربارهی تقویت مهارتهای اجتماعی دانشجویان نیز میافزاید: «هنر ما باید این باشد، از زوایای مختلف و متناسب با ذائقههای دانشجویان آنها را وارد این گفتگو کنیم و بسترهای حضور آنها را فراهم کنیم. مهم این است که ما فرض را بر این قرار دهیم که ذائقههای دانشجویان متکثر و متنوع است و ما باید برای این ذائقههای متنوع و متکثر برنامهای داشته باشیم تا یک پوشش همگانی داشته باشیم.» علیرغم آنچه گفته شد به نظر میرسد اقدامات معاونت فرهنگی دانشگاه نیز در این خصوص به قدر کفایت نبوده است.
این مسئله را نباید فراموش کرد، بخش زیادی از مشکلات پیش آمده در فرآیند آموزش مجازی چه در حوزه آموزشی و چه در حوزه فرهنگی به دلیل ناگهانی بودن شیوع ویروس کرونا و فراهم نبودن بسترهای اجتنابناپذیر است، اما باید تلاش کرد با تداوم تعطیلی دانشگاهها در ادامه، راه از آسیبهای این وضعیت کاسته شود.
دیدگاه ها (یک دیدگاه)
عالییییییییییییییییی