چالشها و راهکارهای پیوند جامعه و دانشگاه در استان کرمانشاه
نیاز روزافزون به توسعه فعالیتهای اجتماعی دانشگاه موجب شده تا دیگر نتوان به مانند گذشته اهداف کارکردی این نهاد را به دیوارهای کلاس درس و مرزهای معمول آموزش و پژوهش محدود دانست. نهاد دانشگاه از یک سو با تکیه بر توان علمی و زمینههای فکری و دانشی، بر سیاستهای علمی و کارشناسی تأکید دارد و ریشهی بسیاری از معضلات کشور را سیاستهای غیرکارشناسی و تصمیمهای شتابزده میداند از سوی دیگر، مدیران سیاستگذار و اجرایی در حوزههای مختلف توان خود را صرف حل مسائل روزمره و پاسخگویی به انتظارات مردم در راستای توسعهی کشور میکنند. مروری بر وضعیت کنونی جامعه ایران، اهمیت توجه به تقویت نقش اجتماعی و مسئولیتپذیری عمومی دانشگاه را دوچندان مینماید. تعدد و توالی چالشهای اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی موجود و ناتوانی دولتها در مواجهه کارگشا با این پدیدههای مخاطرهآمیز، ضرورت و اولویت بازنگری در نقش و کارویژههای نهادهای مسئولی چون دانشگاه و لزوم مشارکت مؤثر آنها در محیط مناسبات جامعه را برملا میسازد.
بدیهی است که این رویکرد در عین حال به بهبود کارآیی دانشگاه و خروج آن از انزوا و در خود فرورفتگی منجر شده و به این واسطهی ارتباطی نهاد یافته بین دانشگاه و دولت با جامعه فراهم میآید. این موضوع در ایران، زمینهساز شکلگیری اتاقهای فکری شد که اکنون به «شبکه ملی جامعه و دانشگاه» تغییر نام داده است. یکی از اهداف مهم شبکهی ملی جامعه و دانشگاه نزدیک کردن این دو طیف و رسیدن به یک نگاه تعاملی است. اما این نهادها در مسیر رسیدن به تعامل و افزایش مشارکت با موانع و معضلاتی روبرو هستند.
در همین راستا دکتر فرهاد دانشنیا به عنوان دبیر پیشین شبکهی جامعه و دانشگاه استان کرمانشاه ضمن تاکید بر ضرورت حمایت از پیوند جامعه و دانشگاه، به ذکر مهمترین موانع و چالشها در مسیر اجرایی و عملیاتی شدن شبکهی جامعه و دانشگاه میپردازد. این موانع از نظر ایشان عبارتند از:
- فقدان پشتوانهی حقوقی و قانونی شبکه جهت اجرایی و عملیاتی شدن مفاد آیین نامه آن.
- بی توجهی شرکا و همکاران دانشگاه در شبکه به ویژه استانداری ها و سازمان برنامه.
- تمرکزگرایی و انحصارطلبی نهادهای اجرایی و تلقی مدیران اجرایی به ویژه در سازمان برنامهی استانها از نقش خود به مثابه نهاد فکری، تصمیم گیرنده و نیز مجری در قالب کارگروههای استانداری و قایل نبودن به نقش راهبردی دانشگاه در امر سیاستگذاری توسعهای ملی و محلی.
- موازی کاری و وجود نهادها و اتاق های فکر موازی با تشابه دستورکارهای مورد نظر شبکه نظیر اتاق فکر نخبگانی مورد نظر وزارت کشور طی آیین نامه ابلاغی این نهاد در چند سال گذشته و فعال بودن این اتاقها در برخی استانها با دستور کار مشابه(آییننامهی ابلاغ شده به حوزه سیاسی- امنیتی و اجتماعی استانداری توسط وزارت کشور)،(دفتر ارتباط با صنعت دانشگاه)، ( تشکیل حلقه های نخبگانی توسط نهادهای مختلف) و…
- عقیم ماندن طرح تشکیل شبکه در مرحلهی نظر و فقدان آمادگی دستگاههای ذیربط برای چگونگی اجرایی و عملیاتی نمودن مفاد آن از جمله معلوم نبودن سازوکار اولیهی تشکیل جلسات نخبگانی، نحوهی جبران زحمت و وقت نخبگان مشارکت کننده و تقلیل دادن موضوع به بحثی فرهنگی، ذهنی و تخیلی در قالب مسئولیت اجتماعی دانشگاه.
- عدم ارتباط ارگانیک بین خروجیهای محتمل این شبکه با سازوکارهای تصمیمگیری و تصمیمسازی در استانها.
- همه کار بودن کارگروههای اجرایی استانداریها به ویژه کارگروه توسعه و برنامه ریزی به عنوان تشکلی فکری، تصمیمساز و … و عدم احساس ضرورت کار فکری و علمی بر روی تصمیات توسعهای در استانها.
دکتر دانشنیا ضمن بیان موانع و چالشها، راهکارهای زیر را جهت برونرفت از مشکل پیشنهاد میدهد:
- تصویب موضوع در قالب یک لایحه یا طرح در مجلس و جنبهی قانونی و حقوقی دادن به اختیارات و صلاحیت شبکه بدون اضافه شدن یک نهاد یا سازمان بوروکراتیک دیگر.
- ابلاغ رسمی شبکه به مثابه اتاق فکری بالادستی در استانها و پیگیری حاکمیتی موضوع برای تن دادن حکمرانی محلی به الزامات کار گروهی و شبکهای و به ویژه اولویت دادن به نقش آفرینی مراکز علمی استانی در باب مسائل توسعهای استانها.
- شکلگیری یک کمیته راهبردی برای ارایه تصمیمات سیاستی برآمده از پویشهای فکری شبکه در باب توسعهی پایدار استانها به کارگروه برنامهریزی و توسعه استان.
- ملزم شدن کارگروه برنامهریزی استانها به تن دادن به خروجیهای شبکه و نیز هماهنگی کامل با شبکه برای برنامهریزی توسعهای محلی.
- لحاظ نمودن نقش و تکلیف صدا و سیما در تعقیب برنامههای شبکه و نیز اطلاع رسانی و برنامهریزی لازم برای فرهنگسازی، گفتمانسازی و جریانسازی لازم در این خصوص جهت شکلگیری اجماع تدریجی در سطح استانی جهت ایجاد پیوند بین نظام دانایی و نظام توانایی در استانها.
تهیه و تنظیم: مهری مارابی