بیداری وجدان دانشگاهیان غرب در برابر نیمه پنهان و حقیقی نظام لیبرالیسم
یادداشت | دکتر تورج زینیوند
- «خیزش دانشجویان و اساتید» دانشگاههای غربی در برابر جنایتهای «رژیم آپارتاید صهیونیستی» و در پی آن، «برخورد وحشیانۀ» پلیس با معترضان، به ویژه در آمریکا که «محور و رأس نظام لیبرالیسم» تلقی میشود، پیامهای مهم و گزارههای فراوانی را از «اردوگاه لیبرالیسم» به تمام جهان مخابره و منتقل میکند. رویکردی که سالها برای حذف «نقش خدا و معنویت در زندگی انسانی» از هیچ کوششی دریغ نکرده، امروز در درون مراکز علمی خود با «چالشها و بحرانها ژرف مبنایی» روبرو شده است.
- نظام لیبرالیسم که سالها با «زور اسلحه و سانسور خبری »برآن بوده است تا جنایتهای رژیم اشغالگر قدس را در «حاشیه» و «کم اهمیت» جلوه دهد، امروز در برابر یک دادگاه بینالمللی با نام «وجدان دانشگاهیان» قرار گرفته است و چنان دچار «سرگردانی» و «آشفتگی» شده است که گویی اردوگاه «جریان انتفاضه» و «مقاومت» در آنجا برپا شده است.
-اما این «رستاخیز فکری» و «بیداری وجدان» چه پیامهایی را به جامعۀ جهانی منتقل میکند؟
- ابتدا ترجیح میدهیم که به بازخوانی بخشی از نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی(مدظله العالی) در هشتم آذر ماه سال ۱۳۹۴ خطاب به «عموم جوانان غرب» بپردازیم: «چهرهی دیگر این تضاد، در پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل دیده میشود. مردم ستمدیده فلسطین بیش از شصت سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه میکنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانههای خود پناه میگیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیّت پرهیز میکنند، یک خانواده فلسطینی دهها سال است که حتّی در خانه خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست. امروزه چه نوع خشونتی را میتوان از نظر شدّت قساوت با شهرکسازیهای رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟ این رژیم بدون اینکه هرگز بهطور جدّی و مؤثّر مورد سرزنش متّحدان پرنفوذ خود و یا لااقل نهادهای بظاهر مستقلّ بینالمللی قرار گیرد، هر روز خانه فلسطینیان را ویران و باغها و مزارعشان را نابود میکند، بیآنکه حتّی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمعآوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد؛ همه اینها اغلب در برابر دیدگان وحشتزده و چشمان اشکبار زنان و کودکانی روی میدهد که شاهد ضرب و جرح اعضای خانواده خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجهگاههای مخوف اند. آیا در دنیای امروز، قساوت دیگری را در این حجم و ابعاد و با این تداوم زمانی میشناسید؟ به گلوله بستن بانویی در وسط خیابان فقط به جرم اعتراض به سربازِ تا دندان مسلّح، اگر تروریسم نیست پس چیست؟ این بربریّت چون توسّط نیروی نظامی یک دولت اشغالگر انجام میشود، نباید افراطیگری خوانده شود؟ یا شاید این تصاویر فقط به این علّت که شصت سال مکرّراً از صفحه تلویزیونها دیده شده، دیگر نباید وجدان ما را تحریک کند.»
-ارمغان آن دور اندیشی رهبر فرزانه انقلاب «به ویژه در فراز پایانی نامه» و تأمل در حوادث اخیر، مخاطبان را به سمت استنباط و اندیشه درچنین گزاره هایی سوق میدهد:
- سرکوب جامعه دانشگاهی در غرب، «هویت پنهان» نظام لیبرالیسم و «تعریف دروغین» آن را از مفهوم آزادی بیان ،دموکراسی و حقوق بشر بر ملا کرد.
- تعریف نظام لیبرالیسم از مفهوم «تروریسم و خشونت و تقسیم آن به خوب و بد»، با منطق و تعریف اسلام و وجدان های بیدار از آندو اصطلاح متفاوت است.
- ماشین ترور، کشتار و تخریب رژیم صهیونیستی مورد حمایت جدی نظام لیبرالیسم و مخالف صریح وجدان های بیدار است. نظامی که در ظاهر، ادعای «انسان دوستی» دارد، اما در عمل به ابزارهای «انسان کشی» و حمایت از «کودک کشی» متوسل و متمسک می شود. وجدان های بیدار چنین ستم ها و نسل کشی هایی را محکوم می کند.
- وجدان بیدار دانشگاهیان غرب در خطاب به جامعه جهانی این جمله را تأکید ،تقریر و تبیین می کند: سیاستهای غرب در برابر جهان اسلام و مسأله فلسطین، «غیر انسانی، خصمانه،افراطی، و سرشار از تضاد و تناقص» است.
- وجدان و فطرت انسانی «مرز جغرافیایی» نمیشناسد و میتواند موجب آگاهی و بیداری جوامع شود.
- خلاصه اینکه، گویی «نفس لوامه»؛ یا همان «وجدان» جامعه غرب پس از سالها رکود و ایستایی و خواب آلودگی سنگین (به مانند وجدان بت پرستانی که در ماجرای بت شکنی حضرت ابراهیم(ع) خود را سرزنش میکردند) نظام لیبرالیسم نیز امروزه خود را اینگونه ملامت و سرزنش می کند:
«فَرَجَعُوا إِلَى أَنْفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّکُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ» (انبیاء/ ۶۴)
پس به (وجدانهاى) خود بازگشتند، پس (به یکدیگر یا به خویش) گفتند: هر آینه شما خودتان ستمگر و ظالمید».