بغضی فروخورده به درازای یک قرن
دکتر تورج زینیوند، عضو هیأت علمی دانشگاه رازی
- از سال (۱۹۴۸)؛ یعنی سال تشکیل «رژیم جعلی و منحوس» اسرائیل تاکنون (۲۰۲۴)، «ماشین کشتار بیرحم» این رژیم، بیش از یکصد هزار نفر از مردم مظلوم فلسطین و رهبران جبهه مقاومت را به خاک و خون کشانده است. در این فاصله تاریخی، اگر چه شاهد «نهضتها»، «جنبشها»، «شکایتها»، «قطعنامهها»، «کنگرهها»، «همایشها»، «معاهدات»، «اعتراضات»، «تجمعات»، «خیانتها»، «سازشها»، «ترورها»، «مهاجرتها» و «تبعیدها»«زندگی در اردوگاه و غربت»، نشست هایی از«اسلو» تا«مادرید» از»کمپ دیوید» تا «شرم الشیخ» و… بودیم، امّا پس از چندی، «غبار روزمرّگی و فراموشی»، همهچیز را به «ژرفای حاشیه و عادیسازی» سپرد.
- با این وجود، هیچ «وجدان بیداری» نمیتواند کشتار مردم بیدفاع و ستمدیده فلسطین را از «دیریاسین» تا «غزه» به فراموشی بسپارد و بر اندوه آنان نگرید. «قصه پر غصه غزّه» که خود «کربلای دیگری» است؛ قصهای تحمیلی از سوی «یزیدیان زمان »در برابر «چشمان رسانهها» و «سازمان بیملل»؛گویی اینان «مهاجر» و «اشغالگر» هستند و آن دژخیمان؛ «بومیان» و «مظلومان».
- این همه درد و رنج و اندوه و غصه بر «پیکر قدس»، «بار و بغض سنگینی» را بر وجود آزادگان جهان تحمیل کرده بود که گویی همه باید «سیزیف» وار و به اجبار آن را تا به ابد بر گرده خود حمل کنند.
- گویی «دستان هژمونی ستم اهریمنان»، «قفسی تنگ» در سینه پر از درد مسلمانان و مستضعفان جهان تحمیل کرده که تنها کارشان شده بود؛ ،«شمردن غصهها»، «فشردن مشتها» و «فروخوردن بغضها»؛ «بغضهایی پاییزی» که «قصد رفتن» و «دیدن بهار» را نداشتند.
- «چشمهایشان پر از خار» شده بود و «استخوانها در گلویشان»، «نومیدی از سران مرتجع و خائن عرب» هم که خود حکایتی تلخ و دردناک است؛ «تیتر خبری» همه «دلهای غیرت و حماسه» پر از غصه و بغض بود و چه «شب قدر» و« مبارک سحری» بود آن بامدادی که در «طلیعه فتح»، «پرده از رخسار» خویش برافکند و فریادی از «نای جان مستضعفان» برخاست و شد: «وعده صادق»؛ «وعده تنبیه متجاوزان» که در «لیله المبیت خیبری»، مسیری از «کربلا»تا «قدس»را طی نمود.و چه «مرهمی» بود بر «دل غمدیده» همه آن «لالههای پرپر» .
- هان «ای بغض فروخورده»! ما را «مرد» نگهدار (تعبیر: اقتباسی از فاضل نظری) و اندکی دیگر با ما بمان تا «سحرگاه رهایی قدس».