عفو حکیمانه
دکتر عباس حاجزینالعابدینی، عضو هیئت علمی گروه الهیات و معارف اسلامی دانشگاه رازی
رخدادهای پاییز امسال در کشور عزیزمان ایران از ابعاد و زوایای گوناگونی در خور تأمّل، بررسی و عبرتآموزی است. موضوع این یادداشت موافقت رهبر معظم انقلاب است با عفو بسیاری از متهمان و محکومان مرتبط با اعتراضات و اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱.
آنچه در ادامه از نظر خوانندۀ محترم میگذرد فهم بنده است از وجوه حکیمانه بودن تصمیم بر چنین عفوی.
۱. روشن است که مواجهۀ منطقی با اعتراض شهروندان سرکوب اعتراض و بازداشت معترضان نیست. امّا متأسفانه در کشور ما در موارد بسیاری به سرعت اعتراض با اغتشاش همراه میشود. اینکه چنین وضعیتی معلول چه عواملی است، خود موضوع مهمّ دیگری است که لازم است مورد بحث و بررسی جدّی قرار گیرد. امّا اکنون که مبتلا به آن هستیم بایستی مدیران جامعه و مسئولان امنیتی و قضایی تا جایی که ممکن است وضعیت یاد شده را به گونهای مدیریت کنند که اوّلاً: اغتشاش موجب نشود که راه اعتراض به کلی مسدود شود و یا این تصور شکل بگیرد که اساساً نبایستی اعتراضی صورت پذیرد، و ثانیاً: در مهار اغتشاشات به جهت درآمیختگی احتمالی معترضان با اغتشاشگران توجه شود که امکان خطای دربرخورد و نحوۀ مواجهه، امکانی قابل اعتنا و جدی است. بنابراین اقتضای حکمت و عدالت آن است که لااقل در شرایط حصول ثبات و آرامش نسبی وضعیت متهمان و محکومان مجدداً مورد بازبینی قرار گیرد تا از صدور حکم خلاف واقع و عدالت اجتناب شود.
۲. یکی از نکات قابل توجه مرتبط با ناآرامیهای اخیر در برخی شهرها و مراکز آموزشی آن بود که اکثریت افراد فعال و حاضر در صحنۀ این ناآرامی ها را جوانان تشکیل میدادند. جوانان و نوجوانانی که در سالهای اخیر ساعات بسیاری از اوقات خود را در فضای مجازی زیست میکنند و حیات ذهنی و روانی آنان پیش و بیش از آنکه تحت تأثیر واقعیتهای عینی باشد، از واقعیتهای تحریف شدۀ مجازی تغذیه میکند. با آنکه آسیبپذیری نوجوانان و جوانان از فضای مجازی چالشی جهانی است و منحصر به کشور ما نیست، به نظر می رسد جامعۀ کنونی ایران به طور خاص به مراتب بیشتر در معرض این چالش و آسیب های ناشی از آن است. وجود رسانه های متکثر و متنوع (سنتی و مدرن) معاند با نظام جمهوری اسلامی، واقعیت تحقق یک جنگ شناختی و روانی علیه جامعۀ ایرانی را انکارناپذیر می سازد. در چنین شرایطی باید مظلومیت قشر جوان را در تنها ماندن در این عرصه، به ویژه در غیاب آنچه آنان برای حمایت بدان نیاز دارند، درک نمود و اگر برخی از فرزندانمان زیر فشارهای ذهنی و روانی و نیز نارساییهای گوناگون عینی دیگر و نیز تحت تأثیر سوءاستفادۀ بدخواهان از این شرایط، علیه پدران و مادران و مسئولان خود عصیان نمودند و مرتکب خطا شدند، باز هم اقتضای حکمت آن است که در مقام مجازات اصل بر مدارا و رأفت و گذشت بیشتر باشد.
۳. قطع نظر از موضوع ناآرامیهای پاییز ۱۴۰۱، به نظر میرسد در هر شرایط دیگری نیز مواجهۀ قانونی و قضایی و حقوقی با خطاهای جوانان بایستی تا حد امکان همراه با رأفت و گذشت بیشتری باشد. اگرچه اظهار نظر قطعی در این خصوص در صلاحیت دانشمندان علم حقوق و فلسفۀ حقوق است، شاید با ملاحظۀ ویژگیهای دوران جوانی بتوان گفت مجازات جوانان خاطی – لااقل در حوزۀ خطاهای اجتماعی و سیاسی – را بایستی به گونهای تدبیر کرد که آنان را از اُمید و فرصت تغییر و تصحیح محروم ننماید.
۴. تأکید بر آسیبپذیری و خطای جوانان در این یادداشت، به اقتضای موضوع آن یعنی عفو است. باید توجه نمود که جوانان به لطف موهبت فطرت پاک، در موارد بسیاری در تشخیص حق چالاکتر و سریعتر عمل میکنند. اقتضای حکمت و هوشمندی و تواضع پدران و مادران و مسئولان آن است که در آن موارد قدردان فرزندان خود باشند. در همین اعتراضات اخیر انتقادهای دُرست بسیاری از زبان جوانان شنیده میشد، جدّی نگرفتن آنها ممکن است در آینده موجب شرمساری در مقابل تشخیص دُرست آنان شود.
۵. از خداوند مهربان مسئلت دارم که عفو گسترده ی رهبر حکیم و فرزانۀ انقلاب موجب شود همگان، اعم از معترضان و غیر آنها، درک صحیحی از این موقعیت و فرصت بیابند و موجبات همدلی بیشتر ایرانیان با دیدگاه های مختلف فراهم آید. وجود اختلاف نظر در میان اقشار گوناگون یک ملت به خودی خود نامطلوب نیست. آنچه بایستی از آن دوری کرد نزاع و دشمنی است.