ما و «ستونهای بِتُنی بلاتکلیف»!
سلسلهنوشتاری دربارۀ نقش و مسئولیت ما (مردم، نخبگان، مسئولان) نسبت به وضعیت شهر و استان کرمانشاه، با محور قرار دادن پروژۀ مبهم منوریل.
- مسئولان کرمانشاه! با ما گفتگو کنید
سالهاست که ستونهای بِتُنی بلاتکلیف به یکی از اجزای نَچَسب شهر تبدیل شدهاند. ستونهایی که مفیدترین کارکرد آنها استفاده بهعنوان «قیّم» برای گیاهان بالارونده است، گیاهانی که جایگزین نارونهای تنومند پیشین شدهاند. این «قیّمهای بتنآرمه» محصول هزینهکرد (یا شاید بهتر باشد بگوییم هَدَر رفت!) میلیاردها سرمایه در استانی هستند که دچار فقر، فلاکت و بیکاری است. این حجم از بتنریزی میتوانست تمام تقاطعهای اصلی شهر را به غیرهمسطح تبدیل کند و هزینۀ تخریب این «تجّسم و نمادِ بیخِردی و ناشایستسالاری» چه بسا بیشتر از ساختنش باشد!
اوّل قرار بود این پل مسیر هوایی منوریل باشد و بر همین اساس، کار از سادهترین نقاط شروع شد و تا جایی که امکانپذیر بود پیش رفت، بعد با تونل مترو تلفیق شد و گویا نهایتاً قرار شد در اختیار «قطار شهری» قرار بگیرد؛ قطار سبک، کوچک و کمهزینهای که نه نیازی به پل دارد و نه به تونل! در مورد این پروژه بحث زیاد است؛ در این یادداشت میخواهم به مهمترین جنبۀ آن از دیدگاه خودم بپردازم.
مسئولان محترم استان کرمانشاه! گذشتهها، گذشته است؛ برای آیندۀ این شترگاوپلنگ چه تصمیمی دارید؟ آیا در فکر ترکیب سایر انواع سیستم حملونقل شهری با موارد تلفیقشدۀ قبلی هستید؟! آیا قرار است تخریب شوند؟! آیا ورود آن به حریم مجموعه آثار باستانی طاقبستان (شامل شکارگاه خسروپرویز)، ثبت جهانی این آثار را با مشکل مواجه نمیکند؟! آیا واقعاً میخواهید هزینۀ سنگین مترو و منوریل را از جیب ما داده و نهایتاً قطار سبک شهری تحویلمان دهید؟! آیا جنبههای انسانی-اجتماعی امور را هم میبینید یا برای شما فقط جنبههای فیزیکی-مکانیکی-عمرانی مسائل موضوعیت دارد؟! آیا میتوان به ادامهدادن مسیر مترو برای تمام شهر و تبدیل پل بتنی به مسیر دوچرخه و امثال آن فکر کرد؟! آیا با نخبگان محلّی و متخصصان دانشگاهی استان مشورت کردهاید؟! آیا میدانید نظر ما (مردم این شهر و استان) چیست؟! آیا اصولاً نظر ما برایتان اهمّیتی دارد؟!
چرا با ما صحبت نمیکنید؟ چرا گزینههای پیشِ رو و معایب و مزایای آنها را برایمان توضیح نمیدهید؟ مگر نظام پادشاهی ۴۳ سال پیش از این سقوط نکرده است؟ مگر امام خمینی (ره) نفرمود «لازم است مسئولین خود را مدیون مردم بدانند و خدمتگزار مردم باشند»؟! مگر این استان صداوسیمای استانی ندارد؟! چرا در این رسانه در مقابل ما نمینشینید و دربارۀ این پروژه و آیندۀ آن با ما صحبت نمیکنید؟! چرا تمام تصمیمگیریهای اصلی این شهر و استان برای ما باید حکم «تخممرغ شانسی» داشته باشد؟! چرا همواره باید منتظر یک سورپرایز جدید باشیم؟! چرا بعد از اجرای پروژهها و با دیدن عملیات عمرانی مربوطه باید در جریان تصمیمهایی قرار بگیریم که قبلاً برایمان گرفتهاید؟!
اگر مسیر اشتباهی رفتهاید و تصمیمگیری سخت شده است، تنها راه کاستن از سنگینی بار اتّخاذ این تصمیم سخت، بازگشتن به سوی مردم است. متأسفانه، خیلی از ما فاصله گرفتهاید و صادقانه بگویم، متقابلاً ما هم از شما هیچ دل خوشی نداریم و خیلی نسبت به شما بیاعتماد و بدبین شدهایم. با وجود این، اگر به سوی مردم برگردید، اگر ما را طرف گفتگوی شفاف، صادقانه و دوسویه قرار دهید و اگر حرف ما را بشنوید، قطعاً گشایشهایی حاصل میشود، گشایشهایی هم برای مردم و هم برای شما.
احتمالاً نگران این هستید که نکند با بازکردن بابت گفتگو و نشستن پای صحبتهای مردم، فقط ناسزا و نفرین بشنوید (اگر چنین نگرانیای ندارید، خیلی از واقعیت جامعه فاصله دارید!)، امّا مطمئن باشید اگر یک گام به سوی مردم بردارید، آنگاه تمام نخبگان و فعالان فرهنگیاجتماعی جامعه با تمام توان به عرصه آمده و تلاش خواهند کرد که مردم را برای همراهی با این گام مثبت متقاعد کنند. احتمالاً با خود میگویید: «کدام نخبگان؟! ما که نخبگان فعّالی نمیبینیم!». باید به عرض برسانم که چنین نیست؛ زیر پوست این شهر و استان مصیبتبار، نخبگان، فرهیختگان و دغدغهمندان فرهنگیمدنی حضور و فعالیت دارند، همان کسانی که تا پشتتان به پول سرشار نفت گرم بود، تا توانستید آنها را از خود راندید و محدودشان کردید. آنها مثل شما نیستند؛ هر گاه برای اثرگذاری مثبت در جامعه فرصتی بیابند، کدورتها را کنار میگذارند و با تمام توان به میدان خواهند آمد.
بنابراین، لطفا دربارۀ پروژۀ «منوریل-مترو-قطار شهری» و آیندۀ آن با ما به گفتگو بنشینید.
ادامه دارد (در قسمتهای بعد، راههایی پیشنهاد میکنم که به امید خدا و با همراهی هم بتوانیم تأثیرگذار باشیم).