دانشگاه » مقالات و یادداشت‌ها
کد خبر : 4502
دوشنبه - ۲۱ تیر ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۰

آیین‌نامه‌های ابلاغی و غفلت از وجه اخلاقی دانشگاه

اخیرا وزارت علوم سه آیین‌‌نامه را تصویب کرده و یا در حال تصویب نهایی آنها است: ۱- آیین‌نامه مربوط به ارتقا و تبدیل وضعیت اعضای هیئت علمی ۲- آیین‌نامه مربوط به ممنوعیت پذیرش دانشجو از رشته‌های نامرتبط  در مقاطع تحصیلات تکمیلی ۳– آیین‌نامه مربوط به نحوه ارتباط دانشگاه با صنعت و جامعه.

در هر سه مورد اعضای هیئت علمی هم ابراز نارضایتی دارند و هم ابراز شگفتی و تعجب. این اعتراض و تعجب مختص به موارد مذکور نیست بلکه در موارد فراوان تکرار می‌شود. چنین وضعی این پرسش‌ها را مطرح می‌کند که:

آیا وزارت علوم آیین‌نامه‌هایی را تصویب و ابلاغ می‌کند که اعضای هیئت علمی از دیدن این آیین‌نامه‌ها دچار بهت و شگفتی می‌شوند؟ مگر نه این است که این آیین‌نامه‌ها را قائدتاً کسانی نوشته‌اند که خود دانشگاهی بوده و سال‌ها تجربه زیست دانشگاهی دارند، پس چرا قانون‌هایی تصویب می‌کنند که گویی نگارندگان آن‌ها از دانشگاه و مسائل و مشکلات آن بی‌خبرند؟

بدیهی است نمی‌توان مدعی شد که این پدیده علت واحد دارد، لذا در این یادداشت قصد دارم که بر دو عامل مؤثر در ایجاد چنین وضعی تمرکز کنم که عامل اول فرعی­ و عامل دوم اصلی­ و مهم‌تر است.

اما قبل از طرح این دو عامل لازم می­‌دانم تأیید کنم که مبنای این نوشتار این نیست که دانشگاه نیازمند آیین‌نامه‌ جدید یا تجدیدنظر در آیین‌نامه‌ها نیست. همچنین مدعی نیستم که مخالفت اعضای هیئت علمی با آیین‌نامه‌ها، لزوماً یک مخالفت علمی- منطقی و بی‌ارتباط با منافع شغلی ایشان است.

عامل اول(فرعی): برخلاف انتظار، نویسنده آیین‌نامه‌های تخصصی، لزوما متخصصان نیستند:

به نظر می‌رسد بسیاری از این آیین‌نامه‌ها را بخش کارمندی وزارت علوم می‌نویسند. البته این امر مختص به وزارت علوم نیست. در نظام اداری ما به ‌خاطر کثرت کارهای صوری و روزمره مدیران و سیطرۀ کمیت و گزارش‌دهی، معمولا مدیران – که غالباً هم مدیریت موقت و کوتاه‌ مدت دارند- مهم‌ترین تصمیم‌ها را به کارمندان واگذار می‌کنند. مدیران متن تهیه شده توسط کارمندان را در جلساتی مثلاً تخصصی- حک، اصلاح و در نهایت تصویب می‌کنند. کمتر اتفاق می‌افتد که به‌ معنای واقعی کلمه یک کارگروه تخصصی و متشکل از اعضای هیئت علمی به‌ صورت ویژه برای نوشتن آیین‌نامه وقت گذاشته و با هم بحث و تبادل نظر کنند و واقعا خط به خط آیین‌نامه حاصل هم‌فکری کارگروه تخصصی باشد. بلکه واقعیت ماجرا در بسیاری از موارد اینگونه است که آیین‌نامه‌ها را کارگروه‌های تخصصی تصویب و ابلاغ می‌کنند اما در واقع یک یا دو شخص هسته اصلی و کلیت آن آیین‌نامه‌ها را می‌نویسند.

عامل دوم(اصلی): غفلت از وجه اخلاقی دانشگاه

یکی از علل اصلی وضع مذکور (یعنی تصویب آیین‌نامه‌هایی که دانشگاهیان مخالف آنها هستند) تمرکز بر پیشبرد کارها با آیین‌نامه‌نگاری و قانون‌گذاری و غفلت از وجه اخلاقی دانشگاه و شأن اخلاقی هیئت علمی است.

قوانین حاکم بر برخی مشاغل و مسئولیت‌ها بیشتر از اینکه از سنخ آیین‌نامه و قرارداد باشند، به جهت ماهیت موضوع، از سنخ  الزامات اخلاقی هستند. یعنی اقتضائات اخلاقی مربوط به آن شغل یا مسئولیت حدود و چهارچوب و موفقیت یا عدم موفقیت آن شغل یا مسئولیت را تعیین می‌کند. در این نوع مشاغل، حجیم و پیچیده و دقیق کردن آیین‌نامه‌هایی که سعی دارند سازمان را از مسیری غیر از مسیر اخلاق حرفه‌ای به اهداف مورد نظر برسانند به نقض غرض می‌انجامد. یعنی نتیجه آن آیین‌نامه‌نگاری‌ها و قوانین، صورت‌سازی و فربه‌کردن صورت است نه رسیدن به مقصد و غایت.

به عنوان مثال میزان موفقیت طلبه‌ای که برای تبلیغ به روستایی می‌رود یا امام جماعت یک مسجد را به عهده می‌گیرد، بیشتر مرهون رعایت اقتضائات اخلاقی این مسئولیت است. اگر سازمان تبلیغات از روی خیرخواهی سعی کند هر روز با تعریف آیین‌نامه‌ها و قانون‌های جدید موفقیت مبلغان مذهبی را تضمین کرده و افزایش دهد، نه تنها به نتیجه مطلوب و مورد نظر خود نمی‌رسد بلکه خلاف آن حاصل می‌شود، زیرا با این اقدام، شأن اخلاقی مسئولیت مبلغان را کم‌رنگ کرده و طلبه‌ها را تبدیل به کارمندانی می‌کند که باید طبق قوانین مشخص عمل کنند. حال آنکه روشن است همین‌که یک  عالم علوم دینی وظیفه‌اش را بر اساس الزامات قانونی بفهمد و عمل کند نه براساس الزامات اخلاقی، پیشاپیش راه را گم کرده و به مقصد نخواهد رسید.

همین سخن در مورد معلمان مدارس و اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها نیز صادق است. معلمی یک شأن اخلاقی است؛  هر قدر بخواهیم بدون‌ ملاحظه شأن اخلاقی معلمان و با تعریف و تحکیم آیین‌نامه‌ها به مقاصد آموزشی و پژوهشی برسیم، مسیر را بیشتر گم می‌کنیم. با تکیه بر دستورالعمل‌ها ممکن است بتوانیم ساختمانی بسازیم که ظاهر و نمای زیبایی دارد(مثلا آمار مقالات منتشر شده را بالا ببریم) اما این ساختمان نه بر زیربنای محکمی استوار است و نه طراحی داخلی مناسبی دارد. لذا نه می‌توان در آن ساختمان به راحتی استراحت کرد، نه می‌توان در آن از مهمانان میزبانی کرد و نه هیچ یک از دیگر کارکردهای ساختمان را از آن انتظار داشت.

در مورد علم و دانشگاه هم ماجرا چنین است و وزارت علوم نباید وجه اخلاقی دانشگاه و هیئت علمی را با آیین‌نامه‌بازی از بین ببرد. چنین رویه‌ای، علم و دانشگاه را بی‌محتوا و دانشگاهیان را بی‌انگیزه و بی‌مسئولیت می‌­کند، دانشگاه را از دانشگاه بودن می‌اندازد و شان اخلاقی استاد و معلم را تنزل می‌دهد.