مهاجرت زیستمحیطی و جنگلهای زاگرس
مهاجرت زیستمحیطی یا پناهجویی اقلیمی، به مهاجرت یا پناهجویی انسان، تحت تأثیر نامساعدشدن شرایط زیست در محل زندگی اشاره دارد. هرگونه تغییر ناگهانی یا درازمدت در محیط زیست انسان، میتواند او را مجبور به ترک خانه و جستجو برای خانه جدید نماید. در این مورد اصطلاحات دیگری هم تقریباً با تعریف مشابه به کار برده شده که میتوان به مواردی همچون پناهجویان زیستمحیطی، پناهندگان زیستمحیطی، پناهجویان اقلیمی، مهاجران زیستمحیطی، مهاجرین متحرک محیطزیست، پناهندگان تغییر اقلیم، بیجاشدگان محیط زیست، پناهجویان فاجعه زیستمحیطی، افراد آوارهشده در محیط زیست، پناهندگان محیط زیست یا تبعیدی آبوهوا اشاره کرد.
حیات انسان وابسته به محیط زیست است و انسان از ابتدای ساکنشدن و انتخاب محل زندگی این امر را مورد توجه قرار داده است. تغییرات زیست محیطی شامل از بین رفتن جنگلها، افزایش خشکسالی، بیابانزایی، افزایش سطح آب دریاها و تغییر در آبوهوا عوامل عمده این مهاجرت زیستمحیطی است. مهاجران زیستمحیطی ممکن است برای فرار از این مشکلات، محل زندگی خود را ترک کنند. این مهاجرت در سه مقیاس محلی، ناحیهای و جهانی، الگوها و ساختار جمعیتی را تغییر میدهد. در کشوری با وسعت ایران مهاجرت در دو مقیاس محلی و ناحیهای در داخل کشور صورت میگیرد.
همگام با تغییر اقلیم به عنوان یک پدیده جهانی که بهطور گسترده بر مهاجرت زیستمحیطی در مقیاس جهانی موثر است، پدیدههای طبیعی کوچک و بزرگی در کشورمان نیز در حال تغییر میباشند که با بدترشدن شرایط این پدیدهها و مشاهده سیر قهقرایی و نابودی آنها بیم آن میرود که مهاجرت زیستمحیطی افزایش یابد.
بهطور کلی محیط زیست همواره با عدم قطعیتهای بسیاری روبهرو است و پیشبینی آینده و تصمیمگیری در این خصوص با دشواری همراه است. تغییرات کلان جهانی و داخلی، محیط زیست کشورمان را با آینده مبهم و پرچالش روبهرو کرده است. یکی از اثرگذارترین پدیدههای طبیعی بر محیط زیست کشورمان، بدونشک جنگلهای زاگرس است. این جنگلها که با حدود ۶ میلیون هکتار (۵/۳ درصد کشور) ۴۰ درصد جنگلهای کشور را شامل میشوند، در حدود یک سوم استانهای کشور پراکنش دارند. جدای از اینکه جنگلهای زاگرس محل زندگی گونههای گیاهی و جانوری قابل ملاحظهای میباشد؛ نقش آنها در محیط زیست ما ایرانیان بسیار قابلتوجه است، به گونهای که ۴۰ درصد منابع آبی کشور از این ناحیه تأمین میگردد و این جنگلها به عنواع مانعی برای ورود گرد و غبار به کشور عمل میکنند.
بقای نسل تمام جانداران به نرخ تولید نسل جدید وابسته است و جنگل هم از این قاعده جدا نیست. اما خشکسالیهای دهههای گذشته، آتشسوزی و قطع درختان، حیات این جنگلها را با خطر جدی مواجه کرده است و علاوه بر کاهش سطح آنها به همراه عوامل دیگر باعث شده تجدید نسل آنها تقریبا به صفر برسد و توان برگشتپذیری آنها نیز در بسیاری مناطق از بین رفته و یا در خطر جدی است.
از بین رفتن جنگلهای زاگرس چه نقشی بر زندگی ما خواهد داشت؟ نبود منابع آب، آلودگی هوا (افزایش گرد و غبار) و فرسایش خاک، به همراه از بین رفتن تنوع ژنتیکی گونههای گیاهی و جانوری مهمترین اثرات آن خواهد بود که به نظر غیرقابل تحمل خواهد بود. اینها تغییراتی هستند که به رفاه و معیشت مردم لطمه وارد میکند. لذا با نامناسبشدن شرایط زیست محیطی، یکی از سناریوهایی که میتوان برای آینده پیشبینی کرد افزایش مهاجرت زیستمحیطی میباشد که ابعاد و مقیاس آن نیز نامشخص است. در این راستا مدیریت مبتنی بر علم در احیای جنگلهای زاگرس میتواند راهکار مقابله با پدیده مهاجرت زیستمحیطی باشد.
مدیریت مبتنی بر علم جهت نجات این اکوسیستم شکننده و در خطر انقراض، لازم است در مقیاس ناحیهای با دو هدف حفاظت و احیا صورت گیرد. در این راستا باید برنامههای دقیق و تفصیلی حفاظتی و احیایی برای قرن آینده تهیه گردد و همگام با انجام پژوهشهای گسترده به اجرا درآیند. البته شرط لازم برای موفقیت چنین برنامهای اختصاص بالاترین اولویت اجرایی به آن در سطح برنامههای کشوری است، بهطوری که تمام وزارتخانهها و سازمانهای مرتبط، برنامههای خود را متناسب با این برنامه تنظیم نمایند.