دانشگاه بهمثابه «محلّه و سازمانی نمایشی»
یکی از مسائل مهم ایران، ارتباط اندک سازمانهای اجرایی و بطن جامعه با دانشگاه است. در جوامعی مثل ما، شکلگیری و رشد اجزای مختلف جامعه طی فرآیندی طبیعی و در قالب ارتباطی متقابل و سازمانیافته با یکدیگر صورت نپذیرفته است.
هم سازمانهای دولتی و هم دانشگاه، وظایف معمول خود را انجام داده و مستقل از میزان کارآمدیشان، بودجۀ برآمده از نفت خود را میگیرند و از این رو، به ارتباط با سایر بخشهای جامعه هیچ احساس نیازی نمیکنند. از سوی دیگر، بطن جامعه نیز چون برای خود «قابلیت اثرگذاری» و مسئولیتی قائل نیست، به «غر زدن» اکتفا کرده و هیچ نیازی نمیبیند که بخواهد با دانشگاه ارتباط بگیرد.
با وجود ایرادهایی که به دانشگاه وارد است، چنانچه برای برداشتن گامی محسوس و مؤثر عزمی وجود داشتهباشد، سازمانهای دولتی و بطن جامعه فقط از طریق همکاری مستقیم و پررنگ با دانشگاه و دانشگاهیان است که میتوانند این کار را به نحو مطلوبی انجام دهند. به همین ترتیب، با وجود ایرادهایی که به سازمانهای دولتی و بطن جامعه وارد است، دانشگاه نیز اگر واقعاً میخواهد که مفید واقع شود، فقط از طریق تعامل با سازمانهای بیرونی و بطن جامعه است که میتواند تأثیرگذار باشد.
طی سالیان اخیر، موضوع «ارتباط با صنعت، سازمانهای اجرایی و جامعه» برای دانشگاهها اهمّیت بیشتری پیدا کردهاست. از میان دلایل این مسئله میتوان به تأکید فزآیندۀ نهادهای بالادستی بر آن -که در شاخصهای نظامهای پاداشدهی و رتبهبندی نمود یافتهاست- و نیز محدود شدن بودجۀ دانشگاهها اشاره کرد که آنها را به تلاش برای کسب درآمدهای بیشتر از طریق انعقاد قراردادهای پژوهشی با سازمانهای دولتی و صنعت سوق میدهد.
پرسش این است که با توجه به شرایط پیشگفته، «دانشگاهها چگونه میتوانند سازمانهای دولتی، بخش خصوصی و بطن جامعه را به ارتباطگرفتن با دانشگاه متمایل کنند؟». برای این مهم روشهای مختلفی وجود دارد، مانند استفاده از فرصتهای مختلف و بهویژه فضای رسانه، برای نقد سازمانهای دولتی به خاطر رجوع اندکشان به دانشگاه و ارائۀ آمارهای مؤیّد این ادّعا. اصرار بر کاربرد این روش توسّط دانشگاه، سازمانهای دولتی و بطن جامعه را به اتّخاذ موضعی مشابه سوق میدهد و در نتیجه، آنها نیز بهشکل فزآیندهای بر ایرادها، ناکارآمدی و ناتوانی دانشگاه تأکید خواهند کرد. حاصل این تقابل و «لجولج بازی»، افزایش شکاف موجود میان دانشگاه، سازمانهای دولتی و بطن جامعه بوده و ما را از سکّوی برداشتن گام روبهجلویی محسوس و مؤثّر دورتر میکند.
به نظرم، رویکرد و روش خردمندانهتری که از دانشگاه انتظار میرود، تلاش برای تبدیل خود به یک «محلّه و سازمان نمایشی» است. این اصطلاح را -که احتمالاً در نگاه اوّل حاوی بار معنایی منفی و بهمعنای «تشریفاتی و ناکارآمد» بهنظر میآید- از عبارت «مزرعه نمایشی» اقتباس کردهام.
در علم ترویج و آموزش کشاورزی، یکی از بهترین روشها برای ترغیب کشاورزان به استفاده از ابزار و شیوههای علمی، ایجاد «مزرعه نمایشی» است. در این روش، مروجان به جای اینکه بخواهند با گفتن معایب شیوههای قدیمی کشاورزان و مزایای شیوههای جدید علمی آنها را نسبت به اصلاح نحوۀ کارشان متقاعد کنند، با استفاده از ابزار و شیوههای علمی جدید، یک مزرعه ایدهآل در معرض دید آنها تأسیس میکنند. کشاورزان وقتی تفاوت محسوس این مزرعه را با مزارع خود میبینند، خودشان به مروّجان رجوع کرده و با اشتیاق تمام از آنها درخواست میکنند که نحوۀ کار با ابزار جدید و شیوههای علمی را به آنها بیاموزند.
دانشگاهها نیز به جای تمرکز بر «گلایه از بخشهای بیرونی به خاطر عدم رجوع به دانشگاه»، میتوانند با استفاده از علم و تخصصهایی که در اختیار دارند، درون خود را آراسته و یک «محلّۀ نمایشی» برای بطن جامعه و یک «سازمان نمایشی» برای سایر سازمانهای دولتی به نمایش بگذارند.
اگر چنین شود، خیل کثیر دانشگاهیان (دانشجویان، کارمندان و اعضای هیئت علمی) بهمثابه بهترین پیکها و مبلغّان علم و دانشگاه برای جامعه عمل خواهند کرد و بخشهای مختلف جامعه بهشکل فزآیندهای مشتاق ارتباط گرفتن با دانشگاه خواهند شد. در مقابل، تازمانی که دانشگاهیان نیز مانند سایرین در گفتگوهای روزمره از ایرادهای محیط کاری-آموزشی خود سخن میگویند، بعید است که تأکید بر «کملطفی مردم و سازمانهای اجرایی در رجوع به دانشگاه» فایدهای بهدنبال داشتهباشد.
برای تحقق این امر، بسیار مهم است توجه شود که ایجاد یک محلّه یا سازمان غبطهانگیز خیلی بیش از این که به وضعیت ساختمانها، فضای سبز، تجهیزات، عنوانها، رتبهها، جوایز و سایر ظواهر و کمّیتها ارتباط داشتهباشد، به نوع و ماهیت روابط انسانی شامل احترام، اعتماد، همدلی، امید، گفتگو، مشارکت، علاقه و حسّ تعلّق بستگی دارد؛ دستیابی به «کیفیت» و محیطی فعّال، پررونق، سرزنده، پویا، دوستداشتنی و تأثیرگذار نیز فقط از طریق همین مقولهها امکانپذیر است.
بهامید افزایش مشارکت، همدلی و حسّ تعلّق در دانشگاه،
بهامید تبدیل دانشگاه به محلّه و سازمانی نمایشی،
بهامید برقراری تعاملی دوسویه و سازنده میان دانشگاه، سازمانهای دولتی و جامعه،
بهامید فردایی بهتر،
بهامید ایرانی آباد.