رمضان و قرائت قرآن: اندوختن ثواب یا پالایش روحی
چگونه قرآن بخوانیم؟
در پاسخ به این پرسش که «چگونه قرآن بخوانیم؟» حداقل در مقام عمل دو رویکرد وجود دارد:
– رویکرد اول: سعی کنیم حتماً هر روز یک جزء یا بیشتر از یک جزء را بخوانیم، هرچند که فرصت نکنیم معنای آیات را بخوانیم یا در مورد آیات تامل و تدبر کنیم.
– رویکرد دوم: همان زمانی را که به خواندن یک جزء یا بیشتر از یک جزء اختصاص میدهیم به خواندن چند صفحه اختصاص دهیم و در عوض سعی کنیم که با تأمل و تانی قرآن را بخوانیم.
به نظر میرسد هر کس با این پرسش مواجه شود که «چگونه قرآن بخوانیم که بهره بیشتری از آن ببریم؟» در اعماق دل و خرد خود، رویکرد دوم را درست می داند و تأیید می کند که قرآن کتاب هدایت است نه جمع کردن ثواب. نه به این معنا که خواندن قرآن ثواب ندارد بلکه به این معنا که هدف از نزول قرآن و توصیه به قرائت آن، جمع کردن ثواب نیست بلکه هدف از توصیه به قرائت قرآن این است که شفای دردهای روحیمان را از این کتاب بگیریم و با خواندن قرآن از رذیلتها دورتر شده و زندگی اخلاقی تری را تجربه کنیم و در مقام نظر نیز به هدایت و صراط مستقیم نزدیک تر شده و از گمراهی ها و دام های نهاده شده در مسیر ایمان آگاهتر شویم. اینکه در احادیث برای خواندن قرآن خصوصا در ماه رمضان ثواب فراوان شمرده شده است، به منظور سوق دادن مردم به جمع کردم ثواب نبوده بلکه هدف، سوق دادن آنها به سمت قرآن و تدبر در آن بوده است.
اما چرا با اینکه مطلب بالا چندان امر پیچیدهای نیست و همه ما بالوجدان آن را تایید میکنیم و رویکرد دوم را درستتر می دانیم، در مقام عمل روش اول(ترجیح کمیت بر کیفیت) را انتخاب کرده و به آن عمل میکنیم؟
به نظرم این امر معلول عوامل متعددی است از جمله:
– بهعنوان یک دیندار یا فرد معتقد به دین از اینکه در طول سال آنگونه که شایسته است قرآن نخوانده و با قرآن ارتباط برقرار نمیکنیم احساس عذاب وجدان داریم و سعی میکنیم با قرائت یک دور در ماه رمضان وجدان خود را قدری آرام کنیم.
– اکثر ما انسانها در امور مختلف زندگی (چه در مقام عمل و چه در مقام نظر) تابع مشهورات و عرف بوده و کمتر در مورد فعل انتخابی خود تأمل میکنیم. وقتی عرف جامعه دینداران (در مساجد و در صدا و سیما و احیانا در تاکید مبلغان) رویکرد اول را در پیش میگیرد، ما نیز با این انتخاب همراه میشویم.
– ذائقه دینی جامعه ما آنگونه که باید اندیشهمحور و غایتنگرانه و کارکردگرایانه نیست زیرا مبلغان و دغدغمندان دین بیشتر رویکر تقلیدگونه و توجه به صورت و ظاهر مناسک دینی را فربه نمودهاند و رویکرد اندیشگرایانه و پرسشمحورانه را یک خطر و حتی آغاز گام نهادن در مسیر گمراهی میبینند. نتیجه طبیعی این ذائقه انتخاب رویکرد اول در قرائت قرآن است.
– رویکرد اول راحتتر است و رویکرد دوم سختتر است زیرا اندیشیدن و تأنی و تأمل نوعی ریاضت است و ما عموم انسان ها معمولاً طالب راه و انتخابی هستیم که راحتتر باشد.
– با انتخاب رویکرد اول و ختم یک دور قرآن، از خودمان احساس رضایت میکنیم. انگار که احساس میکنیم وظیفه خود را انجام دادهایم. و این احساس ریشه در این فهم دارد که قرائت قرآن را به مثابه یک عمل و دستور دینی میبینیم که باید به آن عمل کنیم. و عمل را در ظاهریترین وجه و صورت آن میفهمیم. این نوع نگاه سبب میشود که از انجام فرمان قرائت قرآن احساس رضایت و از ترک آن(به مثابه یک عمل دینی) احساس گناه کنیم.
– در ماه رمضان به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه خود را با سایر دیندران و روزه داران مقایسه میکنیم و وقتی میبینیم که دیگران بیشتر از ما قرآن میخوانند، احساس شکست و جاماندن میکنیم و سعی میکنیم با خواندن بیشتر قرآن خودمان را به آنها برسانیم. گویی احساس میکنیم دیگران بیشتر به وظیفه دینی عمل کرده اند.(روشن است که این احساس معلول غلبه نگاه ظاهرگرایانه به دینداری و دینفهمی دارد)
– زمینه و تبلیغها بیشتر در راستای فراهم کردن شرایط برای عمل به رویکرد اول است(در صدا و سیما رویکرد اول دنبال و تبلیغ میشود، دوستانمان برایمان برنامههایی ارسال میکنند که قرائت جزءبهجزء را راحتر میکند، مبلغان و دوستانمان در این ماه بیشتر احادیثی را متذکر میشوند که وجه ثواب داشتن قرائت قرآن را بیان میکنند، دوستان و اطرافیان و مبلغان دینی به ندرت مطالبی در باب ارجحیت تامل و تدبر در قرآن برایمان ارسال یا بیان میکنند و…)
همچنان که مشهود است هیچکدام از این علل، دلیلی عقلی یا دینی بر برتر بودن رویکرد اول نیستند. بیایم خودمان را از سیطره این علل غیر معرفتی رها کرده و سعی کنیم از این به بعد در قرائت قرآن رویکرد دوم را انتخاب کنیم و به دیگران نیز همین توصیه را داشته باشیم.