عناوین منتخب » فرهنگ و هنر
کد خبر : 3674
دوشنبه - ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۴

به‌مناسبت سال‌روز تولد «منصور یاقوتی» داستان‌نویس، شاعر و منتقد کرمانشاهی

نویسنده‌ای از دل مردم و برای مردم

عکس: زهرا ملکوت | نامه فرهنگ رازی

شمسی رنجبر | «منصور یاقوتی» ملقب به «گل‌باخی» پنجم اسفند‌ماه ۱۳۲۷ در روستای «کیوه‌نان» شهرستان سنقر در استان کرمانشاه به‌دنیا آمد. در هفت سالگی به‌همراه خانواده از کیوه‌نان به شهر کرمانشاه آمدند. دوران ابتدایی را در مدرسه «داریوش» و دبیرستان را در مدرسه «کزازی» گذراند. یاقوتی در روایت زندگی‌‎اش به قلم خود، آمدن به شهر را این‌گونه توصیف می‌کند: «در محله پشت بدنه، روبروی کوچه «کَل ِ هواس»، نزدیک خانه پسر‌عمه‌ام که هم‌جوار «مُرده‌شو‌خانه»بود، مستاجر خانه‌ای شدیم که طویله داشت. تابستان جهت یادگیری قرآن و فراگیری آموزش‌های مذهبی، در مسجد نواب به معلمی یک روحانی می‌رفتم. بساط «فلک» جهت تنبیه هم در مدرسه برقرار بود. درواقع «فلک» پایه شکنجه مدرن امروزیست که آن ‌را امروز «جوجه کباب» می‌گویند.آن وقت با چوب خیس انار و یا بِه، به کف پاها می‌کوبیدند.»

بعد از دریافت دیپلم ادبی معلم سپاه‌دانش در روستاها شد و سال ۱۳۵۰ در آموزش‌و‌پرورش استخدام شد. یاقوتی این‌گونه روایت می‌کند: «سال ۱۳۵۰ من در استخدام رسمی وزارت آموزش‌و‌پرورش ایران درآمدم. از سال ۱۳۵۰ تا اواخر ۵۲ در روستای «چارمِلان» آموزگار مدرسه بودم. طی آن چند سال مجموعه داستان«گُل خاص»، «داستان‌های آهو‌دره»، «سال کورپَه» …از من منتشر شد. مهرورزی بی‌کران روستائیان «چارمِلان» و این که ناهار و شام و صبحانه مرا می‌آوردند سبب شد که به آن‌ها بگویم: اگر می‌خواهید این جا بمانم بگذارید صبحانه و ناهار و شام را خودم تهیه کنم. نپذیرفتند. از من پافشاری و از آن‌ها هم پافشاری. آن‌ها انسان‌تر از آن بودند که بپذیرند، انسانیت روستائیان «چارمِلان» مرا مغلوب کرد و من هم لج کردم و در میان گریه و شیون و زاری مردم روستای محبوبم و مردم نازنین چارمِلان را ترک کردم. دانش‌آموزان و مردم به فاصله چند کیلومتر با گریه مرا بدرقه کردند. من هم از اشک پیراهنم خیس شده بود.»

یاقوتی بعد از آموزگاری در روستا، معلم مدرسه «حسینعلی گویا» در کرمانشاه شد. او بعد از دستگیری در سال ۱۳۴۶ در دبیرستان کزازی، برای دومین‌بار در سال ۱۳۵۶ دستگیر شد و تا زمان دولت «بختیار» در زندان ماند. در اولین دستگیری‌اش ۱۹ سال داشت و زمانی بود که به‌دلیل خواندن کتاب‌های بسیار و همراه داشتن آن‌ها، دوستانش به او لقب کتابخانه سیار داده بودند. هشت سال بعد از استخدام در آموزش‌و‌پرورش، بدون ارائه دلیلی به یاقوتی، این سازمان حکم معلمی او را لغو کرد و از آن به بعد دیگر نتوانست در هیچ مدرسه‌ای آموزش دهد. یاقوتی بارها به مخالفت شاه و حکومتش با کتابخوانی اشاره کرده و گفته است شاه دشمن کتاب بود، نمی‌‌خواست مردم به آگاهی برسند و مردم را به جرم کتابخوانی بازداشت می‌‌کردند. همین ماجرا دلیل دستگیری دوم او در سال ۱۳۵۶ شد.

یاقوتی درخصوص کارهای بعد از اخراج از آموزش‌و‌پرورش گفته است: «مدتی نگهبان و سرایدار و پادو در شهر تهران. مدتی کارگری ساده در نیروگاه حرارتی بیستون کرمانشاه. مدتی دفتردار آسیابی در شهرستان سنقر. مدتی عمله‌گی.»

او با تمام قصه‌هایی که در کودکی مادرش برایش تعریف می‌کرد زندگی می‌کرد و از همان دوران به‌سمت خواندن کتاب‌های مختلف رفت. همین قصه‌ها ذهنیت قصه‌سازی و خلق قصه را در ذهن او پایه‌ریزی کرد. یاقوتی حتی به‌دلیل خواندن بیش از حد کتاب در یک برهه زمانی، در امتحانات مدرسه مردود شد. او اولین داستان‌هایش را در سن ۱۴ سالگی نوشت و کار جدی‌اش در زمینه نویسندگی، از دبیرستان و بعد از آشنایی‌اش با «عباس سرمدی» و خواندن آثار نویسندگانی مانند «بالزاک»، «ماکسیم گورکی» و … آغاز شد. او خود را به‌شدت متاثر از گورکی می‌داند به‌حدی که معتقد است زندگی‌اش نیز به زندگی او شباهت دارد. اولین داستان او به نام «زخم» در سال ۱۳۵۲ و بعد از آن رمان «دهقانان» در سال ۵۷ منتشر شد که یاقوتی این برهه از زمان را دوره اول نویسندگی‌اش می‌داند. او دوره دوم را از انتشار «توشای، پرنده غریب زاگرس» در سال ۷۴ تا سال ۸۵ و آغاز دوره سوم را انتشار «آتش و آواز» می‌داند. نوشته‌های یاقوتی رئالیستی است، در آن‌ها به بیان وقایع اجتماعی می‌پردازد و علاقه به اقشار فرودست در زندگی و آثارش نمود بسیار دارد.

او معتقد است در دهه ۵۰ ادبیات و به‌طور کلی هنر، با سیاست و تعهدات اجتماعی پیوند داشت و هر نویسنده‌ای بدون مشخص‌بودن جهت‌گیری‌هایی از این دست، بی‌تفاوت خوانده می‌شد. چراکه هیچ نویسنده‌ای وجود ندارد که آثارش متاثر از شرایط زمانی و مکانی نباشد. یاقوتی آثارش را ملهم از فرهنگ بومی می‌داند و این کار را سبب مطرح‌شدن نویسنده، آثار و فرهنگش در سطح جهان می‌داند.

«عباس معروفی» نویسنده رمان معروف «سمفونی مردگان» در نشریه «گردون» یاقوتی را به‌دلیل جملات کوتاه، ادبیات قائم‌به‌ذات و به‌دور از تقلید، چخوف ایران نامید و «محمود دولت‌آبادی» درباره او گفته است: «منصور نویسنده‌ای است که از اوایل دهه ۵۰، همیشه حضوری فعال در سطح اول ادبیات داشته، او به‌درستی معتقد است که روان هر ملتی را بخواهید مورد مطالعه قرار بدهید، این امر از طریق هنر، ادبیات و اندیشه ممکن خواهد شد. همیشه کم پیش‌آمده داستانی بخوانم که مرا تا مرز زمینه رنگی خیال‌ها و رویاهایم، مرز خاطراتم، جایی که همه پُشت رنگ‌هایی، تیره و نامریی می‌شوند ،پیش ببرد. اما برخی داستان‌های منصور این کار را انجام می‌دهد. تدبیر یاقوتی این است که سعی می‌کند گذر وقایع را پشت جملات داستانش، کمی متفاوت پیش ببرد.»

از نوشته‌های اخیر یاقوتی می‌توان به رمان تاریخی «حماسه بابک خرمدین» اشاره کرد. او درباره این رمان گفته است: «ایده این رمان مربوط به دوره جوانی‌ام است. اما برای خلق یک رمان جدی و عظیم درباره یک شخصیت تاریخ‌ساز، تجربه جوانی پاسخ نمی‌دهد. حتما نویسنده باید مطالعات وسیع داشته باشد و تجارب زندگی‌اش غنی باشد. به‌همین دلیل ایده این رمان را از جوانی در ذهن داشتم تا اینکه ده سال پیش پژوهش‌هایی دامنه‌دار در مورد بابک را شروع کردم. برای شروع منابع کافی در اختیار نداشتم و به‌کمک دوستانی که اسمشان در ابتدای رمان آمده به منابع دسترسی پیدا کردم. نوشتن رمان نزدیک چهار سال طول کشید. طی دو سه قرن اخیر در ایران کتابی مانند حماسه بابک وجود نداشته، تنها یک سری پاورقی تاریخی داشته‌ایم. دست‌نویس کتاب، ۱۱۰۰ صفحه بود که در چاپ به ۸۸۰ صفحه رسید، چیزی از کتاب حذف نشده فقط کلمات ریزتر شده‌اند». همین‌طور کتاب «آیین یارسان در اساطیر اقوم کرد»، بعد از سه سال توانست امسال مجوز بگیرد و در نشر «اختران» به چاپ رسید. یاقوتی مجموعه داستان کوتاه «واپسین آوا» ، رمان‌های «کولاک» و «پاییز پروانه»، پژوهشی در شاهنامه فردوسی با عنوان «فردوسی فراتر از زمانه»  و زندگی‌نامه خودش را آماده چاپ دارد.

کتاب‌های «زخم»، «گل خاص»، «کودکی من»، «داستان‌های آهودره»، «با بچه‌های ده خودمان»، «سال کورپه»، «پاجوش»، «زیر آفتاب»، «چراغی بر فراز مادیان کوه»، «دهقانان»، «افسانه‌هایی از ده‌نشینان کرد»، «یادداشت‌های یک آموزگار»، «مردان فردا»، «نگاهی به آثار درویشیان»، «گامی به پیش»، «توشای پرنده غریب زاگرس»، «افسانه سیرنگ»، «تنهاتر از ماه»، «بن‌بست»، «پری چل‌گیس»،«برزونامه»، «هستی‌شناسی فهم»، «مادیان چهل کره»، «چشم هیچکاک»، «حماسه بابک»، «خرچنگ بلندپرواز»، «آیین یارسان در اساطیر قوم کرد» از آثار داستانی، رمان، پژوهش و نقدهای ادبی یاقوتی است. همچنین مجموعه شعری از او با نام «اخگری در مه» در نشر دیباچه به‌چاپ رسیده است.