باغابریشم؛ ایدئولوژی توسعه و نتایج ناخواسته (بخش اول)
- در سال ۱۸۹۷ پل دومر فرماندار ویژه مستعمرات فرانسه وارد هانوی پایتخت ویتنام شد تا این شهر را با ساختار نوین شهری بازسازی کند. او برای حل مشکل نظافت شهر چهارده کیلومتر تونل زیرزمینی فاضلاب به سبک پاریس احداث کرد اما این تونل در آب و هوای مرطوب این شهر به محل مناسبی برای زاد و ولد موشهای صحرایی تبدیل شد. در مدت کوتاهی جمعیت موشها رو به فزونی گذاشت و طاعون شهر را فرا گرفت. استعمارگران برای حل مشکل، افرادی را به شکار موشها گماشتند و برای تشویق روحیه کارآفرینی در مردم محلی برای هر دُم موش یک سِنت پاداش تعیین کردند. پس از مدتی شهر پر از موشهای دمبریده شد. مردم محلی موشها را میگرفتند، دم آنها را برای جایزه میبریدند و خود موش را رها میکردند تا تولید مثل کرده و کسبوکار آنها را رونق دهد. جمعیت موشها از کنترل خارج شد. برنامه بهداشت به ضد خود بدل شده بود.
- استعمارگران در هندوستان از مارهای کبرای دهلی ناخرسند بودند زیرا مزاحم استعمار بدون زحمت آنها بود. برای حل این مشکل برای کشتن مار کبری جایزه تعیین کردند. مردم فقیر به شکار مار کبری پرداختند و هر روزه تلّی از اجساد مار را به استعمارگران تحویل میدادند و پول میگرفتند. روز به روز به تعداد مارهای کشتهشده افزوده میشد زیرا مردم محلی برای کسب درآمد به پرورش مار کبری رو آورده بودند. استعمارگران وقتی خبردار شدند جایزه کشتن مار را برداشتند، مردم محلی مارهای پرورشگاهها را در شهر رها کردند و طی مدت کوتاهی با زاد و ولد مارها تعداد آنها در دهلی چندین برابر شد. برنامه کاهش جمعیت مارها به افزایش بیسابقه تعداد آنها منجر شد.
- فقر شدید روستائیان مکزیک مسئولان را به تکاپو انداخت که چگونه میتوان وضعیت آنها را بهبود بخشید. کارشناسان دلسوز با توجه به پتانسیل کشاورزی منطقه، ساخت سد و شبکه آبیاری را برای ارتقای سطح زندگی کشاورزان و توانمندسازی و شکستن چرخه فقر پیشنهاد کردند. سدها ساخته شد و شبکههای آبیاری زمینها را سیراب میکرد اما زمینهای کشاورزان از سوی سرمایهگذاران بزرگ خریداری شد و کشاورزان به کارگران بدون زمین بدل شدند و فقیرتر از قبل. ساخت سد برای فقرزدایی به ضد خود بدل شده بود.
- سازمانهای بینالمللی برای برنامههای توسعهای در افغانستان نیازمند اطلاعات جمعیتی این کشور بودند. سرشماری در این کشور آغاز شد اما جمعیت زنان به شکل معناداری کمتر از مردان بود زیرا ماموران سرشماری میتوانستند فقط با مردان خانواده گفتگو کنند و آنها دختران را در شمار فرزندانشان اعلام نمیکردند. هنوز هم رقم دقیقی از جمعیت افغانستان در دست نیست و این تنها یکی از مشکلات اجرای برنامههای توسعه در افغانستان است.
- پدیدههای فوق در جامعهشناسی بهعنوان «نتایج ناخواسته کنش» (unintended consequences of action) شناخته میشوند. برخی همچون گیدنز جامعهشناسی را علم مطالعه نتایج ناخواسته کنش معرفی میکنند. این مفهوم ناظر بر این است که پدیدههای اجتماعی مقولاتی پیچیده با روابط ناپیدا و پوشیده با عناصر ناشناخته هستند و آنچه ما از پدیدهها میدانیم بخش کوچکی از آنهاست، لذا دستکاری یا تغییر پدیدههای اجتماعی امر خطیری است که نیازمند دانشی عمیق از پدیده و شناخت ابعاد متنوع آنست. در غیر اینصورت هر نوع مداخله بیرونی در جامعه برای تحقق یک هدف ممکن است به ضد خود بدل شود و آسیبهای جبرانناپذیری بهبار آورد.
- از این منظر هر نوع مداخله،حتی مطالعه یک پدیده اجتماعی، نیازمند فهم پیچیدگی واقعیات اجتماعی است و از آنجا که چنین فهمی دورازدسترس و نیازمند تلاش نظری فرساینده است، کسانی که پدیدههای اجتماعی را به شکل پروژه میبینند این کسری دانش را با آمال و انگیزههای خود پر میکنند. پارتو اقتصاددان و جامعهشناس ایتالیایی جبران کسری دانش با امیال را ایدئولوژی مینامند. ویلیام استرلی(William Easterly) استاد اقتصاد دانشگاه نیویورک، رویکرد مداخلهای برای ایجاد تغییر در جوامع محلی را با مفهوم «ایدئولوژی توسعه» توضیح میدهد. مکتب توسعه که به گفتمان مسلط در اقتصاد و سیاست بدل شده است کسری دانش خود برای اجرای آمال و آرزوهای خود را با پوشش توسعه پیش میبرد، اما درعمل به مصائب این جوامع دامن میزند.
- این نکات تاریخی و نظری بهمنظور طرح بنیانی برای اشاره به طرح دانشگاه رازی برای توانمندسازی محله باغابریشم مورد اشاره قرار گرفت. توجه دانشگاه به جامعه در قالب مسئولیت اجتماعی، البته دغدغه ارزشمندی است اما نباید میل یا اراده معطوف به احساس مسئولیت، بدون درنظرگرفتن پیچیدگیهای فهم اجتماع منجر به اقدام مداخلهای در پدیدههای اجتماعی بشود. جامعه مستقل از نیات ما و براساس مکانیسمهای پیچیده عمل میکند لذا هر اقدامی باید جایی برای نتایج ناخواسته کنش درنظر بگیرد.
- این نوشته مطلقاً در تجویز بیعملی و کنارهگیری دانشگاه از مشکلات محیط پیرامون نیست، بلکه توصیه به پرهیز از مداخله در مسائل اجتماعی با نگاه فنی-مهندسی و رویکرد پروژهای است. رویکردی که آسیبهای آن در وجوه مختلف نهادهای اجتماعی و فرهنگی پیش چشم همگان است.