بهمناسبت سالروز تولد «احمد عزیزی»
شاعری با کفشهای مکاشفه
شمسی رنجبر | «احمد عزیزی» چهارم دیماه ۱۳۳۷ در «سرپل ذهاب» کرمانشاه بهدنیا آمد. عزیزی خواندن و نوشتن را با کنجکاوی، قبل از دبستان آموخت و سرودن شعر را از دوران جوانی با مجله «جوانان» آغاز کرد. او همزمان با آغاز جنگ ایران و عراق، بههمراه خانواده به تهران رفت و بعد از مدتی سکونت در شهرستان «نور»، ساکن تهران و مشغول همکاری با روزنامه «جمهوری اسلامی» شد.
«یوسفعلی میرشکاک» شاعر، نویسنده و طنزپرداز گفته است: «پدر احمد، «مهدیخان عزیزی» شهردار سرپل ذهاب در بعد از انقلاب بود. بعد از این که سرپل مورد حمله عراق قرار گرفت به کرمانشاه مهاجرت کردند و احمد از کرمانشاه بلافاصله (دو هفته از مهاجرتشان نگذشته بود) آمده بود همدان و از همدان هم به تهران آمد و در تهران هم ماندگار شد.»
میرشکاک جریان آشنایی اولیهاش با احمد را اینگونه نقل کرده است: «جنگ تازه شروع شده بود، یعنی هنوز ماه اولش تمام نشده بود. شب بود و در دفتر روزنامه «جمهوری اسلامی» در خیابان «فردوسی» را زدند و من هم آن وقتها شبها در دفتر روزنامه میخوابیدم. در را باز کردم و جوانی کوتاهقامت پشت در بود با پالتویی روسی و یک چمدان باستانی. گفت: من «احمد عزیزیام» و یک نامه معرفی هم از حاج آقا «مطهری» با خودش آورده بود که برای سردبیر نوشته شده بود. حاج آقا مطهری یکی از بزرگان همدان بود که فکر میکنم مدتی رئیس دادگاه انقلاب همدان بود. احمد آن شب پیش ما خوابید و از فردا در روزنامه مشغول به کار شد. وقتی او دید من شاعرم و من نیز متوجه شدم که او شاعر است خیلی سریع جذب همدیگر شدیم و کلا رفاقتی بین من و آقای عزیزی پیش آمد.»
برخی صاحبنظران با اشاره به کتاب «کفشهای مکاشفه»، او را صاحب سبک شعری خودش میدانند که الهامگرفته از «مثنوی معنوی» است. «محمدمهدی سیار» شاعر، ترانهسرا و مدرس دانشگاه، در نشستی پیرامون تحلیل اشعار عزیزی گفته است: «عزیزی در شعر صاحب سبک بود و یکی از خدمات بزرگی که به زبان فارسی کرد این است که قلمرو زبان را وسعت داده است. یک نمونه از نوآوریهای او واژهسازیهایش است. همیشه زبان فارسی را متهم میکردند که در ترکیبسازی ضعیف است، اما عزیزی ظرفیتهای تازهای را معرفی کرد. مثلاً توانست با پسوندهای زبان، عبارات بدیعی خلق کند. صاحب سبکبودن و متفاوتبودن خودبهخود ارزشمند نیست و پس از تصرف و تمایز، علاوه بر خروج از نُرم ادبی، باید ساختار مناسب، خلق و با مقبولیت همراه شود. همه این ویژگیها در شعر احمد وجود داشت و بهعنوان یکی از شاعران بزرگ انقلابی بنیانگذار مثنوی و شطحیات بود.»
اما میرشکاک درخصوص شطحیات عزیزی، نظری متفاوت با سیار دارد؛ «احمد در روزنامه شطحیات نمینوشت، مقالات سیاسی مینوشت. حافظه حیرتانگیز و ذهن خیلی شگفتآوری داشت اما عیبی که به مرور پیدا کرد این بود که گفت دیگر وقت تولید ماست و نباید مصرف کنیم. به همین خاطر از «نقد» بهویژه «نقد شعر» فاصله گرفت و قبول نمیکرد کسی شعرش را نقد کند. به همین خاطر شعر احمد سره و ناسره زیاد دارد. ای کاش خودش در زمانی که هوش و حواسش به جا بود اجازه میداد دیگران آثارش را گزینش میکردند یا خودش آثارش را گزینش میکرد، چون ابیات قوی در کنار ابیات سست هستند. در واقع دلبستگی شدیدی به همه آن چه تولید میکرد، داشت. بعد از این که دوره «روزنامه جمهوری اسلامی» تمام شد به سفارش دوستان اهل سیاست، احمد به این شیوه که خودش هم اسمش را شطحیات گذاشته بود روی آورد و آن را جدی گرفت. بنای این کارِ عزیزی بر پندار است؛ یعنی تشبیه، استعاره، مجاز و همه چیز را به همدیگر دوختن که من اسم این قضیه را «اشتغال به لفظ» میگذارم.»
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار سال ۱۳۶۹ با جمعی از شاعران، به تمجید از شعر احمد گفتند: «برادرانی هستند که استعدادهای خیلی خوبی دارند و اصلاً از آنها شعر میجوشد. مثل آقای احمد عزیزی که واقعاً شاعرند و دارای سلیقه فیاض و جوشانی هستند.» و ایشان در ۲۸ مهرماه ۱۳۹۰، طی سفرشان به کرمانشاه، از احمد در بیمارستان دیدار کردند.
جایزه ادبی احمد عزیزی توسط «اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی» استان کرمانشاه و با همکاری «بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان» و موسسه فرهنگی هنری «آرمان ولایت زاگرس» همزمان با اولین سالگرد درگذشت او برگزار شد. حوزه مورد ارزیابی هیئت داوران، کتابهای شعر و داستان منتشرشده توسط نویسندگان و شاعران کرمانشاهی در سالهای ۹۵ و ۹۶ بود و آثار حوزه شعر در دو بخش کتابهای فارسی و کُردی داوری شدند.
«کفشهای مکاشفه»، «شرجی آواز»، «خوابنامه و باغ تناسخ»، «ترجمه زخم»، «باران پروانه»، «رودخانه رؤیا»، «ناودان الماس»، «ترانههای ایلیایی»، «غزالستان»، «قوس غزل»، «طغیان ترانه»، «یک لیوان شطح داغ»، «ملکوت تکلم»، «سیل گل سرخ»، «روستای فطرت» و «رؤیای رویت» از آثار اوست.
عزیزی از ۱۵ اسفند ۱۳۸۶ بهعلت کاهش سطح هوشیاری ناشی از تشنج و اختلالات قلبی و کلیوی به کما رفت و در بیمارستان امام رضا (ع) کرمانشاه بستری بود. او بعد از ۹ سال بودن در وضعیت کما، بهدلیل انسداد روده، تحت یک عمل جراحی ناگهانی قرار گرفت و در ۱۶ اسفند ۱۳۹۵ درگذشت.