«اردشیر کشاورز» از شب یلدا میگوید
این زمان بگذار تا وقتی دگر
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا/ فراغت از تو میسر نمیشود ما را
هنوز با همه دردم امید درمان است/ که آخری بود آخر شبان یلدا را
سحر رنجبر | چه کسی فکرش را میکرد بیماریای بیاید، بماند و تقریباً یک ساله شود؟ چه کسی فکرش را میکرد آدم از آدم بگریزد و دست از دست دیگری کشیده و تنها تماشاگر گذر روزها شود؟ اما چنین شد و برای چنین نماندنش، چارهای جز ادامه نیست. ما مردمانی هستیم که آیینهای پرمهرمان زبانزد همگان است. اما در این حال و زمان، محبت بر فاصلهگرفتن و جمعهای کوچک است تا بار دیگر همه دستدردست هم با جمعی بزرگ آیینهایمان را جشن بگیریم و با محبتهایمان لبخند بر لب دیگران بنشانیم. آن روز میآید و این احوال بیمار میرود. تنها همت میخواهد و اندکی صبر؛ که ما نشان صبر و همت را از دیرباز بر جان خود داریم.
روایت یلدا همیشه از زبان سپیدموها و آنان که مسلط بر تاریخ و پیشینه این شب هستند لذتبخش بودهاست. «اردشیر کشاورز» نامی است که میدانیم صحبتهایش آن لذت را برایمان فراهم و اشتیاق شنیدن را در ما بیدار میکند. کشاورز درمقام یکی از مشاهیر و مفاخر کرمانشاهان و نیز بهعنوان یکی از چهرههای ماندگار این استان معرفی شده است. چهرهای آشنا که سالها در برنامههای رادیو و تلویزیون، شنوای روایتهایش از پیشینه و سابقه تاریخی استان بودهایم. کتابهای «یارمحمدخان گرد کرد»، «زندگان عرصه عشق»، «میرزا رضای کلهر»، «زندگان عرصه عشق»، «رجال و مشاهیر کرمانشاه»، «کرمانشاه به دورنمای قدیم شهر»، «کرمانشاهان در جنگ جهانی اول»، «کرمانشاهان در سفرنامه سیاحان» و …، همینطور نقد و تحلیلهای متعدد کتب تاریخی و فرهنگی از آثار اوست. کتاب «تاریخ تحولات سیاسی کرمانشاهان» تازهترین اثر کشاورز است و در واقع کتاب اول از یک مجموعه چهار جلدی است که این کتاب «از مشروطیت تا جنگ جهانی اول» را پوشش میدهد. در سالهای گذشته مجموعه شش جلدی او درباره بقاع متبرکه و زندگان عرصه عشق، به عنوان کتاب سال برگزیده شد.
معنی واژه یلدا، تاریخچه آن و فلسفه پیدایش و تداوم آن چیست؟
یلدا واژهای است سریانی یا رومی و به معنی زایش و طلوع است. یلدا و طول عمر پیدایش و تداوم آن، همزاد بشر است. با درک فرهنگ و تمدن انسانی، از این نظر ایران، ایرانیان و قلمرو فرهنگی و سرزمینی ایران، با تاریخ مدون و شناختهشدهاش، به میزان اهمیت، مقدار و ارزش یلدا از آن جهت ارزش و بقا داده است که؛ تکاپوی حیات بشری حتی در تاریکی و ظلمات هم سیلان و جریان دارد. چرا که یلدا نیّر و نورانی است و رنگ شفق سرخ دارد؛ در عین این که آغاز تاریکی را ظاهرا هویدا ساخته است یعنی از اول شب دَرِ صبح باز هست. معانیای مترتب بر این قضیه؛ تاراندن شبح ترسناک اهریمن سیاهی در اوج حاکمیت سیاه شب با هزار افکار و اندیشه روشنایی، سیاهی اهریمنی شر و روشنایی اهورایی در روز، در عین ناامیدی پیام امید انسانی و تکاپوی حیات مستمر. چرا که نور زداینده سیاهیهای باطن و ظاهر است، با امید میتوان گره از کار فروبسته گشود.
بررسی شب یلدا در کتابهای تاریخی به چه صورت بوده است؟
یلدا به صورت نمادین یک باور مردمی است و نه یک خرافه. از این نظر ریشه در افسانه، اسطوره و تاریخ دارد. در آثار تاریخی چون شناخت اساطیر ایران، اسطورههای ایرانی، جشنهای ایرانیان باستان و غیر اینها، ایرانیان بر این باور واقعی دوگونه جشن داشتهاند؛ جشنهای آب و جشنهای آتش. جشنهای آب چون فروردین یا نوروز، تیرگان یا آبریزگان و یا آبپاشان که براساس گاهشماریهای معمول فصول تقسیم و نامگذاری شده است. دسته دوم جشنهای آتش هست، جشن مهرگان، جشن سده، چهارشنبههای آخر هر سال و همچنین جشن یلدا که طولانیترین شب سال بوده است.
باور مردم در مورد وجود میوهها و غذاهای مخصوص در این شب چه بوده است؟
باور مردم در مورد وجود میوهها و غذاهای مخصوص در یلدا، به معنای آنچه روشنایی، نورانی، نیّر و سرخرنگ است تعبیر شده است. بر باور مردمی در برگزاری جشن شب یلدا که معمولاً جشنهای خانوادگی نیز تعبیر شده است از میوهها، خوردنیها و خوراکهایی استفاده میشده که نیّرین و نورانی بودهاند. چون فندق، مغز بادام، انار، هندوانه و غیر آنها و تعابیری از این دست که اگر کسی در شب اول چله زمستان (شب یلدا) هندوانه بخورد؛ در چله تابستان تشنه نمیماند. این یک تعبیر ساده است که میتواند واقعیت آن مورد تردید باشد اما چنین باوری با زندگی انسانها شریک و همانباز بوده است.
با توجه به شرایط بحرانی کرونا آیا عدم برگزاری این جشن راهکاری درست است یا بهتر است شیوه برگزاری آن را تغییر دهیم؟
آنچه در باور انسانها به صورت نمادین، یعنی تبلور واقعیتی در شکل و شمایل انجام آن با زندگی انسان، در طول قرون متمادی و فصلهای عدیده از پی هم وجود دارد و حضور قوی داشته است؛ مگر میشود بهواسطه بروز یک ویروس مجهول فانی مورد تغییر زمان قرار بگیرد. ولو اینکه جشنی هم بهجهت عدم اختلاط جمعیتی و پرهیز از دورهمیهای خانوادگی صورت نگیرد و همان سال هم که بگذرد این باور حقیقت ملموس خود را تغییر نخواهد داد. مگر نوروز سال ۱۳۹۹ بدون تشریفات معمول سنواتی، دیدوبازدیدها، تهیه شیرینی و غیر اینها برگزار نشد؟ آیا پیشاکرونیسم و پساکرونیسم توانستهاند بر باورهایی این چنینی اثر بگذارند؟ اما اصلح آن هست که از بلای رسیده دور شد. این زمان بگذار تا وقتی دگر.
میزان شناخت مردم از پیشینه شب یلدا در مناطق مختلف کرمانشاه چگونه است؟
در فرهنگ اسطورهای مردم عشایر کرد، لک و لر و بر مبنای باورهای تجربهشده نسلهای پیشین آن مردم در طول حیات تاریخ بشری آنان، یک رشته اعتقادات، آداب، رسوم و باورهای اصولی ریشهدار و در عین حال مورد عمل وجود دارد که در باب هواشناسی، ستارهشناسی، تغییرات فصلی، سیرکواکب و ستارگان بهشدت به آنها دلبستگی نشان میدهند. خود این امور را دریچه امیدی میدانند جهت پشت سر نهادن آثار برودت فصل سرما و عبور از راهبندان و درنهایت وصول به ظهور مقدمات بهار و باز شدن راههای ورود به صحرا، دشت، علفزار و رهاکردن حیوانات خود با رسیدن هوای گرم. منظور این هست از شروع اولین شب زمستان یعنی یلدا، زایش خورشید را در باورهای متن و بطن زندگی پدید میآورند با فرشته نور، اهریمن پلید سیاهی را از خانههایشان میرانند. حکایتهای محلی بسیاری مترتب بر این گاهشناسی مردمی هست که بشر از چگونگی و دگرگونی ستارگان، تغییر و تحول پرندگان و مهاجرتهای بهاری و پاییزی آنها، تحصیل خبر و آگاهی میکنند. حکایت اسطورهای رفتن کُر (پسر) صیاد به کوه، شاید کوه «شاهو»، کوه «امروله»، کوه «حُجر»، کوه «پراو» یا کوه «بیستون» در شب اول بهار کردی بین ۱۷ تا ۲۱ بهمن و مواجهشدن با سرمای استخوانسوز، عدم مقاومت و بازگشت به خانه و شنیدن نجوای پدر با مادرش که امکان پایداری کر در کوه با سرما به ذهنم نمیرسد. مادر: «اگر کُر، کُر من است؛ برای گریز از سرما تختهسنگی یا حیوانی را بر دوش (کول) میگیرد و از تحرک باز نمیایستد، تا خون در عروقش منجمد نشود». کُر برمیگردد. بزی یا تختهسنگی را بر دوش میگیرد و تا صبحگاه همچنان در تکاپو است. صبح به خانه برمیگردد و میمیرد. کُر سه خواهر دارد. «گوربهرام»، «زمهریر» و «بزنه کول». این سه خواهر هر یک، سه روز به سوگ مینشینند. ۲۱ تا ۳۰ بهمن ماه که ۹ روز عزاداری خواهران طول میکشد؛ مواجه است با آخرین روز چله کوچیکه؛ یعنی سی بهمن. در اول اسفند زمین از عمق به سطح نفس میکشد. یخها آب میشوند. بهار فرا رسیده است. بر این اوصاف شاعران کرد و لک اشعاری با عنوان «کَلَهباد»، سرودهاند که حکایت رفتن زمستان و آمدن بهار است. براساس افسانههای کردی رفتن کُر صیاد به کوه.
یلدا برای شما چه حس و تعریفی دارد؟
به هر صورت یلدا یعنی اینکه
شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب، دَرِ صبح باز باشد