فرهنگ و تاریخ » مقالات و یادداشت‌ها
کد خبر : 3269
یکشنبه - ۳۰ آذر ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۱

به مناسبت فرارسیدن «شب چله»

شب یلدا

ایرانیان با تمدنی ده هزار ساله و ساکن در جغرافیایی وسیع شاملِ تاجیکستان، افغانستان، تا کرانه‌های رودهای دجله و فرات و پایتختی در دوره ساسانیان یعنی مداین، تاقِ کسرا و …، جشن‌های بسیار داشته‌اند هر کدام با فلسفه و تاریخ اساطیریِ خاص خود مانند [جشنِ مهرگان]: این یکی به‌مناسبت پیروزی فریدون بر ضحاکِ ستمگر و ضد اندیشه، [جشنِ سده]: که هم اکنون به‌صورت محدود در برخی نقاط ایران با برافروزی آتشی بسیار انبوه در میدان شهر و در روستاهایِ پیرامون کرمانشاه منجمله در زادگاهِ نویسنده این یادداشت «منصور یاقوتی»، هفتاد سال پیش می‌دیدم که بر پشت‌بام‌های کاه‌گلی برافروخته می‌شد و من هم که کودکی سه ساله بودم در آن سهمی داشتم، روستای «کیوَنان» در ژرفای تنگه‌هایِ زاگرس …. جشن سده یادآور کشفِ آتش توسط هوشنگ پادشاه اساطیری ایران ….

درباره جشن شب یلدا در منابع معتبر چون «اَوِستا»، فصل‌های مربوط به «مهر» و آیین مهر و آذر …. مطالب بسیار گفته شده: «در ایران قدیم فقط دو فصل داشتند: تابستان و زمستان … نوروز جشن آغاز تابستان قدیم است و مهرگان جشن آغاز زمستان» کلمه دی از  Zayanaآمده است. دقت بفرمائید به زمستان‌های خوف‌انگیز و بسیار پر‌برف و بسیار سرد قدیم با کمبود آرد و غذا برای انسان و کمبود کاه و علوفه و یونجه برای حیوانات مفید و باربر.

این است که شب یلدا که اخترشناسان قدیم با محاسبات درست در آن شبِ فرخنده، از پَسِ زمستانی بسیار هراس‌انگیز به‌ویژه برای فقرا شکست قطعی زمستان را با تولد فرخنده خورشید [خوَر-مِهر] نوید می‌دادند، جشن می‌گرفتند، چرا که در این شب دراز و در واقع بلندترین شبِ زمستانی، مِهر یا خوَر، یا خورشید دل‌افروز، لحظاتی زودتر سوار بر گردونه مِهرآسای خود فروغ دلپذیرش زمین و کهکشان راه شیری را روشن و مزین می‌فرماید.

همین است که ایرانیان بر فراز همین کوه بیستون با نام قدیمی «بِهِستان» یا «بَغستان» به معنای کوه خدایان، کوهِ مقدس، نماز می‌خواندند، البته رو به شرق و سرزمین‌های اهورایی آن:

٭من می‌ستایم مِهر دشت‌های فراخ (و) هزارگوش (و) ده هزار چشم صفحه ۲۴۹ «اَوِستا»، انتشارات نگاه

٭«درود می‌فرستم به خورشید جاودانیِ باشکوهِ تیز اسب» همان منبع

٭«هنگامی که خوَر برآید، زمین اهورا آفریده پاک شود. آبِ روان پاک شود. آب چشمه پاک شود. آب دریا پاک شود.» همانجا

-ایرانیان غالبا به خورشید سوگند یاد می‌کنند «کتزیاس» صفحه ۲۴۷

-در شعر کرمانشاه روستاهای کرد‌نشین آن هنوز هم به خورشید سوگند می‌خورند:

«وی خوَرِ نازاره قسم» به این آفتاب نازنین سوگند. منبع رمان «حماسه‌ بابک خرمدین» ۸۸۰ صفحه، انتشارات نگاه، منصور یاقوتی

-«در اخبار [کرتیوس] می‌خوانیم که خورشید علامت اقتدار ایران بوده است» ایرانیان در شبِ چله، آغاز بهار کردی در منطقه قصرشیرین و «زَهاو»…، و در سرتاسر ایران زمین، شب یلدا را جشن می‌گیرند: هندوانه و انار بر سر هر سفره‌ایست اگر بشود خرید، چرا؟ چون هم هندوانه هم انار، گرمای خورشید را و سرخی خورشید را یادآوری می‌کنند.

٭مهر را می‌ستایم که از کلام راستین آگاه است…. گوید ای خرد مقدس …

٭ما می‌خواهیم که مملکت تو را حمایت کنیم، ما نمی‌خواهیم که از مملکت (تو) جدا شویم، نه از خان و مان جدا شویم، نه از دِه جدا شویم…. و جز این مباد تا (مهر) قوی‌بازو ما را از دشمن حفظ کند [اَوِستا-یشت‌ها-تالیف ابراهیم پورداود] موسسه انتشارات نگاه (جلدهای ۲و۱)

«شبِ یلدا، هم شب تولد خورشید است و هم تولد مهر که از آفریدگان اهورا مزدا محسوب است و برای محافظت عهد و میثاق مردم گماشته‌شده. از این رو فرشته فروغ و روشنایی است. اهورا مزدا به او هزارگوش و ده هزار چشم داده است. مقام مِهر در بالای کوه هرا  Haraمی‌باشد از آنجا نگران ممالک آریایی است. مِهر مانند سروش همیشه بیدار است و دروغگو را در هر کجا باشد…. به جنگ تواند آورد. فرشتگان بسیاری او را یاری می‌کنند. مِهر در همین دنیا پیمان‌شکنان و دروغگویان را سزا می‌دهد. او شهریاری بخشیده است….» اوستا، منبع فوق

پس بیهوده نیست که مردم ایران، شب تولد مهر را همراه با شب تولد خورشید نازنین سعی می‌کنند با شکوه و در شادمانی و خنده و پایکوبی همراه با دف که خود مظهر خورشید است و آوای اساطیری دلکش و نغمه کمانچه به شادمانی و خوانش شاهنامه و غزلیات سعدی و رباعیات دلنشین خیام بگذرانند و اساطیر ملی خود را یاد کنند….