عناوین منتخب » فرهنگ و هنر
کد خبر : 3079
جمعه - ۷ آذر ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۷

به‌مناسبت سالمرگ «شامی کرماشانی»

نه ده‌رویشم نه سوڵتانم وڵم که

شمسی رنجبر | په‌ریشانم په‌ریشانم وڵم که/ دچار ده‌رد پنهانم وڵم که

وه ده‌ردم ئاشنا کردی، نه‌کردی/ سته‌مگه‌ر فکر ده‌رمانم وڵم که

«شاهمراد مشتاق وطن‌دوست» معروف به «شامی کرماشانی» در سال ۱۲۹۶ خورشیدی در محله «چنانی» کرمانشاه به‌دنیا آمد. شامی نه‌تنها لفظ عامیانه کلمۀ «شاهمراد» در کردی است بلکه با توجه به معنای کلمه شام، به نابینا‌بودن و تاریکی زندگی نیز او اشاره دارد. شامی در چهار سالگی به‌علت بیماری آبله نابینا شد و در دوران کودکی، پدر و مادر خود را از دست داد. بعد از مرگ پدر، زن عمویش سرپرستی‌اش را بر‌عهده گرفت و در خانه حاج «امان‌الله معتضدی» بزرگ شد.

«محمد‌علی سلطانی» نویسنده کردپژوه کرمانشاهی می‌گوید: «شامی هیکلی جسیم با پنجه‌های قوی و مچ‌های ستبر داشت که حاکی از انجام کارهای عضلانی ممتد بود، زیرا پس از فقدان ابوی و نابینایی، در مقابل مشقات و رنج‌ها قد علم کرد و برای آنکه سربار جامعه و عاطل و باطل نباشد تن به‌کار داد. در منزل مرحوم حاج «امان‌الله معتضدی» که مردی مشهور و سرشناس بود و در صفا و سادگی زبانزد و به‌منزله‌ حسام خاندان خویش به‌شمار می‌رفت؛ به انجام کارهای محوله پرداخت.» او به‌علت فقر نتوانست به مدرسه برود اما با یکی از روحانیون به نام «شمس‌الدین آل آقا» (شمس‌العلما) ارتباط گرفت. این روحانی شامی را با ادبیات کلاسیک فارسی، از جمله خیام، سعدی و حافظ آشنا کرد و او تحت تأثیر این اشعار به سرودن شعر به زبان کردی روی آورد. البته شامی اشعاری به زبان فارسی نیز دارد. درون‌مایه اشعار شامی، فقر و تنگدستی طبقه فرودست اجتماع و محرومیت‌های آن‌ها به زبانی عامیانه است. او اشعاری هم با مضمون سیاسی دارد که مناظره‌ای بین شاعر و محمد مصدق نخست وزیر وقت است. به‌گفته محمدعلی سلطانی، شامی در وقایع سال ۱۳۳۲ خورشیدی، به عضویت جبهه ملی ایران درآمده بود. از شامی یک دیوان و مجموعه اشعار به‌چاپ رسیده است. سلطانی در‌مورد سبک شعری او می‌گوید: «شامی بی‌سواد با چشمانی نا‌بینا در سرودن اشعار کردی کرمانشاهی تا جایی پیش رفت که او را بنیانگذار سبک ساده در اشعار محلی کرمانشاه می‌دانند که مبتنی بر منطبق‌کردن زبان عامیانه با زبان شعری است و شعر او بی‌آنکه اغلاط عامیانه را درخود مجال ورود بدهد کاملاً به ساختار این سبک وفادار است.» تاکنون دو تصحیح از اشعار شامی به‌چاپ رسیده‌است:

ش‍امی ک‍رم‍اش‍ان‍ی، ش‍اه‌م‍راد، چ‍ه‌پ‍ک‍ه‌ گ‍وڵ (دسته‌گل)، ت‍ه‍ران: صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، انتشارات سروش، ۱۳۶۴.

ش‍ام‍ی ک‍رم‍اش‍ان‍ی، ش‍اه‌م‍راد، چه‌پکه‌گوڵ (دسته‌گل)، ئاماده کردنی ماجد مه‌ردوخ روحانی، تهران: آنا، مهاباد: موساسیر، ۱۳۹۰.

ش‍ام‍ی ک‍رم‍اش‍ان‍ی، ش‍اه‌م‍راد، چ‍ن‍ان‍ی: دی‍وان ش‍ام‍ی ک‍رم‍اش‍ان‍ی، ب‍ا م‍ق‍دم‍ه و ش‍رح اح‍وال ش‍اع‍ر، ح‍واش‍ی و ت‍ع‍ل‍ی‍ق‍ات، ب‍ه‌اه‍ت‍م‍ام م‍ح‍م‍دع‍ل‍ی س‍ل‍طان‍ی، ت‍ه‍ران: س‍ُه‍ا، ۱۳۷۴.

همچنین بخشی از اشعار او به زبان فارسی ترجمه شده‌است:

ش‍ام‍ی ک‍رم‍اش‍ان‍ی، ش‍اه‌م‍راد، کرانشینی، برگردان به فارسی به‌کوشش م. رنجبر، سنندج: پرتو بیان، ۱۳۸۷

او در جوانی از خانه معتضدی رفت. هر چند فقیر ، نابینا و نیازمند بود اما دست گدایی به سوی کسی دراز نکرد و شروع به کار کرد. از قصرشیرین چای و پارچه می‌آورد و در کرمانشاه می‌فروخت. گاهی که بازرسان در میانه راه او را دستگیر می‌کردند با چند بیت شعر خود را نجات می‌داد. شامی در دوم آذر‌ماه ۱۳۶۳ در سن ۶۷ سالگی پس از یک دورۀ بیماری طولانی درگذشت و در باغ فردوس کرمانشاه به‌خاک سپرده شد.

من اگر اهل وفا یا بی‌وفا بودم گذشت/ مدتی مهمان در این محنت‌سرا بودم گذشت

زاغ بودم در چمن یا بلبل افسرده حال/ در گلستان جهان گل یا گیاه بودم گذشت