دانشگاه » مقالات و یادداشت‌ها
کد خبر : 2853
شنبه - ۱۷ آبان ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۹

«نهادینه‌سازی گفتکو» و استفاده بهینه از ظرفیت «کرسی‌های آزاداندیشی»



۱- اهمّیت و فواید «گفتگو» در دانشگاه

بسیاری از صاحب‌نظران «گفتگو» را به عنوان یکی از نیازهای بنیادین جامعه، نسخه‎های اوّلیه درمان دردها و راه‌های اصلی ایجاد گشایش در امور مورد تأکید قرار گرفته‌است [۱]. با وجود این، در جامعه ما از فرصت‌ها، امکان‌ها و ظرفیت‌هایی که برای گفتگو وجود دارد، جدای از کم یا زیاد بودن آنها در مقایسه با سایر جوامع، به شکل شایسته و بایسته‌ای استفاده نمی‌شود و هنوز بسیاری از مسائلی که نیاز است و می‌توان درباره آنها گفتگو کرد، مورد گفتگو قرار نمی‌گیرند. به بیانی دیگر، اگر چه ممکن است موضوعات مهمّی وجود داشته‌باشند که شرایط گفتگو کردن درباره آنها چندان فراهم نیست، موضوعات مهم دیگری هم هستند که اوّلاً، گفتگو درباره آنها با مانع خاصّی مواجه نیست و ثانیاً، گفتگو درباره آنها برای جامعه فواید قابل توجّهی به دنبال خواهد‌داشت.

تمرین، تکرار و نهادینه‌شدن «گفتگو» یا «هم‌شِنوی» [۲]، فارغ از این که موضوع گفتگو چه باشد، ثمرات بسیار زیادی دارد که از این بین می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • برطرف‌شدن یا کاهش سوءتفاهم‌ها؛
  • افزایش همدلی و تقویت روحیه همکاری با وجود اختلاف‌نظرها؛
  • تمرینِ تحمّل و به‌رسمیت‌شناختن «دیگری» (به ویژه شخص یا اشخاصی که اگر چه مانند ما نمی‌اندیشند، امّا با آنها منافع گروهی، سازمانی، محلّی یا ملّی مشترکی داریم)؛
  • تمرینِ گوش دادن و مدارا؛
  • تمرینِ مختصر و مفید، زمان‌مند، سازمان‌یافته و اقناعی صحبت کردن؛
  • و غیره.

علاوه بر فواید ذاتی گفتگو –که مستقل از موضوع گفتگو هستند- موضوع‌های مهمّی وجود دارد که گفتگو کردن متخصصان دانشگاهی درباره هر یک از آنها فواید ویژه‌ای به دنبال داد. دانشگاهیان و به ویژه اعضای هیأت علمی حرف‌های زیادی دارند که این حرف‌های ارزشمند یا ناگفته می‌ماند یا صرفاً در جمع‌های کوچک دوستانه طرح شده و به گوش سایرین نمی‌رسد. این ناگفته‌ها طیف وسیعی از «اختلاف‌نظرهای علمی تخصصی»، «شیوه مدیریت مسئولان دانشگاه»، «موضوعات مبتلا‌به شهر، استان و کشور»، «مسائل کلان فرهنگی-اجتماعی»، «نگرش‌های فلسفی-الهیاتی» و غیره را شامل می‌شود. بیان مثال‌هایی از حیطه‌های موضوعی مختلف، فواید برگزاری گفتگو درباره آنها و انتشار گزارش‌های مربوط را خیلی بهتر نمایان می‌کند:

  • گفتگو کردن متخصصان دانشگاهی درباره موضوع‌هایی که برای تصمیم‌گیری روی میز مسئولان قرار دارند، می‌تواند به تصمیم‌گیری بهتر مسئولان کمک کرده و در کاهش اشتباهاتی که در برخی پروژه‌های سابق پیش آمده (مانند منوریل، تقاطع غیرهم‌سطح میدان امام حسین و غیره) موثّر واقع شود. به عنوان مثال، چنانچه متخصصان شهرسازی، جامعه‌شناسی و غیره در نشستی درباره «فواید، مضرّات و استلزامات طرح سنگ‌فرش کردن خیابان مدرس» گفتگو کنند، قطعاً محتوای گفتگوی آنها در رسانه‌ها بازتاب می‌یابد و به هر حال، در تصمیم‌گیری مسئولان مربوط موثّر واقع خواهدشد.
  • گفتگو کردن دانشگاهیان (اعم از استادان، دانشجویان و کارمندان) درباره مسائل داخلی دانشگاه و به ویژه مسائلی که مسئولان دانشگاه در حال تصمیم‌گیری درباره آنها هستند، اوّلاً، مسئولان دانشگاه را بیش‌از‌پیش با نقطه‌نظرات و سلائق دانشگاهیان آشنا می‌کند، ثانیاً، می‌تواند برای تصمیم‌­گیران حُکم یک شورای مشورتی را ایفا کند، ثالثاً، دانشگاهیان را با تصمیم‌سازی در مورد مسائل داخلی دانشگاه بیشتر درگیر کرده و به همین دلیل سطح همدلی و علاقه به کار را افزایش خواهد‌داد و سرانجام، موجبات رها شدن از چرخه «اهداف و برنامه‌های کوتاه-مدّت» و آمادگی لازم برای تدوین و پیگیری «سیاست‌ها و برنامه‌های بلند-مدّت» را فراهم می‌آورد [۳]؛
  • به تناسب مناسبت‌ها و حوادث پیش‌آمده، موضوعات مختلفی اذهان شهروندان را درگیر کرده و محور گفتگوهای روزمره عموم (در جمع‌های دوستانه، تاکسی، میهمانی و غیره) قرار می‌گیرند. در میان شهروندانی که در جمع‌های کوچک و خصوصی خود به بحث و گفتگو درباره این موضوعات به اصطلاح «داغ» می‌پردازند، معدود دانشگاهیان متخصصی نیز وجود دارند. ثبت، ضبط و انتشار گفتگوهای متخصصان دانشگاهی درباره مسائل داغ روز می‌تواند سطح فکر و گفتگوهای عمومی را به شکل قابل توجّهی افزایش داده و در کنار آن، ارتباط دانشگاه با جامعه را تقویت کند.
  • در میان موضوعات مختلف و متنوّع، برخی موضوع‌های بنیادین و ریشه‌ای هم وجود دارد (عمدتاً در حیطه الهیات، علوم انسانی و اجتماعی) که اصلاح نگرش‌ علاقه‌مندان و عموم درباره آنها می‌تواند فواید سلسله‌وار متعدّدی به دنبال داشته‌باشد. گفتگو درباره چنین موضوعات عمیق و بنیادینی همچنین، علائق و خلّاقیت‌های نهفته دانشجویان را فعّال کرده و قوای فکری-تحلیلی آنها را تقویت می‌کند.

۲- ظرفیت «کرسی‌های آزاداندیشی»

برای جوامع کم‌گفتگویی مانند ایران و به ویژه در نخستین گام‌هایی که قرار است در مسیر «تمرین و نهادینه‌سازی گفتگو» برداشته‌شود، وجود «ظرف، چارچوب یا سازوکاری» برای گفتگو می‌تواند بسیار راهگشا باشد. «کرسی‌های آزاداندیشی» ظرف و فرصت مناسبی برای نیل به این منظور هستند. گفتگوی دانشگاهیان در قالب کرسی‌های آزاداندیشی و انتشار هدف‌مند محتوای این گفتگوها با استفاده از ظرفیت‌های رسانه‌اییِ خوبی که در دانشگاه ایجاد شده‌است (نامه فرهنگ رازی، پادکست‌های فرهنگی، رادیو رویش، باشگاه خبرنگاران و غیره) قطعاً فواید متنوّع و متعدّدی به دنبال خواهد داشت.

برای «کرسی‌های آزاداندیشی» آیین‌نامه ساده‌ و کاربردی‌ای تدوین شده و بر اساس آن، پیشنهاد موضوع توسّط هر عضو هیأت علمی، هر شخصیت حقوقی درون دانشگاهی (مانند مسئولان نهادهای مختلف) یا هر ۳ نفر دانشجو می‌تواند به برگزاری یک کرسی آزاداندیشی در آن رابطه بینجامد.

اخیراً «استفاده بهینه از ظرفیت کرسی‌های آزاداندیشی در راستای نهادینه‌سازی گفتگو در دانشگاه» مورد توجه ویژه معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه رازی قرار گرفته‌است. امید است اجرای مطلوب این طرح بسیاری از فواید پیش‌گفته را برای دانشگاه، شهر، استان و نهایتاً کشور به دنبال داشته‌باشد.

۳- آفت اصلی برنامه «رونق دادن به کرسی‌های آزاداندیشی»

هر هدف و برنامه نو و ارزشمندی که در دستورکار قرار گیرد، احتمالاً با آفت‌هایی نیز مواجه خواهد بود. منظور از «آفات»، انحراف‌های احتمالی‌ است که بهتر است از همان ابتدای اجرای برنامه آنها را در نظر داشت و مراقب بود که اتّفاق نیفتند.

متأسفانه، تجربه نشان داده‌است که بسیاری از برنامه‌های خوبی که در جامعه ما (در اینجا با تأکید بر محیط‌های دانشگاهی) اجرا می‌شوند، در عمل به بیماری‌های «کمّیت گرایی»، «ظاهر گرایی»، «کلیشه‌ای شدن» و در نتیجه «ناکارآمدی» دچار می‌گردند.

بنابراین، شایسته است از همین ابتدا همگی مراقب باشیم که برنامه معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه برای «رونق دادن به کرسی‌های آزاداندیشی» به بیماری‌های متداول پیش‌گفته مبتلا نشود. در این عرصه، بزرگترین خطر این است که حین اجرای برنامه، تأکید و تمرکز اصلیِ دست‌اندرکاران و مشارکت‌کنندگان به مرور از «تأثیرگذاری مثبت در دانشگاه و جامعه» زاویه گرفته و بر «افزایش آمار کرسی‌های برگزار شده در دانشگاه یا تقویت رزومه شخصی از این طریق فارغ از کیفیت و اثرگذاری کرسی‌ها» معطوف گردد.

در پایان، از تمامی دانشگاهیان درخواست می‌شود با هدف تأثیرگذاری مثبت در دانشگاه و جامعه، با حرکت جدیدی که معاونت فرهنگی دانشگاه برای نهادینه‌سازی گفتگو و رونق دادن به کرسی‌های آزاداندیشی آغاز کرده‌است همراهی کنند. در واقع، در این زمینه معاونت فرهنگی دانشگاه فقط می‌تواند نقش تسهیلگر (ارتباط دادن افراد، فراهم آوردن امکانات لازم، اطّلاع‌رسانی و امثال آن) را ایفا کند؛ برگزاری مطلوب گفتگوهای هدف‌مند و کرسی‌های آزاداندیشی تأثیرگذار، بیش از هر چیز دیگر، نیازمند مشارکت و حضور فعّال دانشگاهیان دغدغه‌مند است.

به امید رونق‌گرفتن و نهادینه‌شدن گفتگو در دانشگاه و جامعه؛

به امید فردایی بهتر؛

به امید ایرانی آباد؛

«از دکتر شجاع تفکری که به اصلاح یادداشت کمک کردند سپاسگزارم»

پانویس‌ها:

[۱] به عنوان نمونه، مصطفی ملکیان عنوان می‌کند: «در سطح خُرد و کلان اجتماعی، وجود گفتگو ضروری است. حذف گفتگو از میان انسان‌ها، موجب خشونت و فریب‌کاری در سطح ارتباطات فردی و اجتماعی می‌شود … ارزش گفتگو آن قدر بالاست که شاید نیازی نباشد خیلی بر اهمیت وجود گفتگو تاکید کرد» (سخنرانی مصطفی ملکیان با عنوان گفتگو، برگزار شده توسط «کانون گفتگو»، تالار شمس، ۳ اسفند ۹۶ ، قابل دسترسی در وبسایت «صدانت») و دکتر محسن رنانی معتقد است: «بذر توسعه در کشور، صبر و گفتگو است» (سخنرانی در سمینار تخصصی مفهوم توسعه در قرن بیست و یکم و نقش و جایگاه دولت در آن‌، مرکز آموزش و پژوهش توسعه و آینده‌نگری زنجان، سالن زیتون سازمان جهاد کشاورزی برگزار شد، خرداد ۹۵، قابل دسترسی در وبسایت خبرگزاری مهر).

[۲] دکتر محسن رنانی به جای واژه «گفتگو» که تأکید آن بر «سخن گفتن متقابل» است، واژه‌های «هم‌شِنُفتی» یا «هم‌شِنَوی» [به معنای دیالوگ] را پیشنهاد می‌کنند که در آنها تأکید بر «گوش دادن متقابل به سخنان یکدیگر» است.

[۳] در شرایطی که در میان دانشگاهیان «گفتگو» (و به تَبَع آن، «تفاهم» و «توافق» نیز) از سطح مشخصی پایین‌تر باشد، در مورد اهداف، سیاست‌ها و برنامه‌های بلند-مدّت اجماع قابل قبولی به وجود نخواهدآمد. بنابراین، اوّلاً، مدیران بر اهداف و برنامه‌های کوتاه-مدّت مجزّایی که صرفاً بر اساس دیدگاه و تأمّلات خودشان تدوین شده و در دوره کوتاه مدیریت‌شان قابل اجرا باشد تمرکز می‌کنند و ثانیاً، در بسیاری موارد، اهداف و برنامه‌های کوتاه-مدّت مسئولان در دوره‌های مدیریتی مختلف چندان هم‌راستا نیستند. در نتیجه، تلاش‌های خیرخواهانه و مثبت مدیران یک دوره گاهاً به مثابه هدر دادن تلاش‌های خیرخواهانه و مثبت مدیران دوره قبل خواهدبود و اصلاحات بنیادینی که نیازمند پیگیری بلند-مدّت هستند امکان تحقق پیدا نمی‌کنند. این مسئله نیازمند توضیحات مفصّلی است که خارج از حوصله نوشتار حاضر بوده و به امید خدا طی یادداشت دیگری به آن پرداخته خواهدشد.