راهبرد اجتماعی عاشورا و غیبت رسالت دانشگاه
گفتمان حسینی(۱)
نهضت عاشورا و قیام کربلا امروزه یکی از بزرگترین اجتماعات جهان بشری را تشکیل میدهد بهطوریکه این رخداد دیگر صرفاً یک رخداد تاریخی در کنار سایر رخدادها نیست از این منظر که این رخداد تاریخی معاصرت مستمر و راهبردها و کارکردهای اجتماعی و عقیدتی عظیمی پیدا کرده است و هرساله یکی از محملها و اجتماعات عظیم جوامع بشری را تشکیل میدهد و بر مبنای چارچوب و ظرفیتهای متعددی که این رخداد بهعنوان گفتمان عاشورا یا گفتمان حسینی ایجاد کرده به جایگاهی رسیده که هیچ حادثهای در تاریخ بشریت اینقدر گرامی داشته نشده است. چیستی ظهور چنین گفتمانی که مداوم بازتولید و معاصرت پیدا میکند و با هستی فکری و فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی و سایر ابعاد حیات انسانی ما درهمتنیده شده است این پرسش را ایجاد کرده که بهراستی چرا چنین گفتمانی زاینده ، نامیرا و جاودانه ایجاد شده است. این گفتمان که میلیونها انسان را بهسوی استمرار سوق میدهد دارای چه جذابیتی است. رسالت و جایگاه اجتماعی دانشگاه برای ایفای نقش عالمانه در تبیین چنین گفتمانی در کجا قرار گرفته است چرا در صورتبندی گفتمان عاشورا علماء و اساتید دانشگاهها نقش عالمانه خویش را آن چنانکه بایدوشاید در حوزه تبیین سرشت اساسی، بنیادین و معنادار عاشورا ایفا نمیکنند آیا این امر به عوامزدگی، قشری گرایی و ظاهرگرایی و تحریف در گفتمان حسینی نمیانجامد آیا نبایستی درکنار حفظ شعائر و عزاداریها تبیین علمی و ادراک معنادار عاشورا بهتناسب نیاز ما به این گفتمان عظیم با حضور اهل علم صورتبندی معنادارتری پیدا کند.
حوادث عظیم بسیاری در تاریخ روی داده که عموماً در تاریخ مانده و یا در تاریخ مردهاند و بهعنوان یک تجربه و یک حرکت ملموس برای بشریت درنیامدهاند.تاریخ بشر مملو از جنبشها، حرکتها و جنگهای بسیار عظیمی بوده که به لحاظ وسعت رخداد ،تعداد نفرات ، امکانات ، اموال، تعداد کشتههای انسانی ، منابع و تجهیزات بسیار بسیار عظیمتر از عاشورا بودهاند و آثار فراوانی در تاریخ بشریت هم داشتهاند ولی هیچگاه انسانها و جوامع بشری به خاطر این جنبشها ، نهضتها، جنگها و حوادث بزرگ مراسم و سالگردی بر پا نمیکنند و یا اگر باشد از محدوده یک نسل فراتر نمیرود و یا هیچگاه نتوانسته به جایگاه رفیع و باعظمت نهضت عاشورا و قیام امام حسین(ع) دست یابد و چنین دلها را بهسوی خویش جذب کند و یا جوامع و نسلهای انسانی را اینچنین باعظمت و همدلی با خودش همراه سازد.
روزگاری گریه کردن و گرامی داشتن یاد حسین منحصر به خواهرش زینب و اهلبیت امام و اولاد حضرت رسول و یا خاندان بنیهاشم بود. این امر از نوحهخوانی زینب در شب عاشورا شروع شد زمانی که زینب از تصمیم قطعی برادرش برای ایستادگی و شهادت باخبر شد.اینزمانی بود که حسین در شب عاشورا شمشیرش را برای آمادگی و نبرد صیقل داد و اشعاری سرود که در ضمن آن اشعار ، زینب متوجه شد که برادرش فردا خواهد جنگید و درنتیجه این جنگ نابرابر قطعاً راهی جز شهادت ندارد. زینب در آن شب با مشاهده این وضعیت ناله سرداد و برای تنهایی و شهادت حسین قبل از شهادتش نوحهگری کرد.ازآنپس با وقوع حادثه غمانگیز عاشورا که شهادت قهرمانانه حسین(ع) خاندان بنیهاشم تنها این زینب و اهلبیت بودند که بر شهدای کربلا گریه میکردند و ماتم و عزا داشتند. در کوفه عبیدالله بن زیاد هرگونه تجمع و حرکتی را منع کرده بود و لذا بهجز برخی از خواص تشیع که در خانههای خود محرمانه میگریستند کسی جرئت گریستن و برپایی مجلس عزا نداشت .در ادوار بعدی بهجز در زمان شکلگیری برخی جنبشها شیعی مثل جنبش توابین و یا مثل نهضت مختار هیچ حرکت عمومی برای عزاداری و گرامی داشتن یاد حسین(ع) و نهضت کربلا وجود نداشت .تا اینکه نهضت عباسیان با بهرهبرداری از مسئله خونخواهی حسین و دعوت به حکومت آل پیامبر از احساسات عاطفی و سیاسی درباره حسین بن علی، زید بن علی و یحیی بن زید بهرهبرداری سیاسی کردند.(۱)
بههرحال از آن روزگار تا ادوار بعدی عزاداری بر امام حسین(ع) بافرهنگ سازی اهلبیت بهصورت یک گفتمان جدی روزبهروز گسترش یافت. امروز دیگر گفتمان حسینی صرفاً یک گفتمان امامی یا شیعی نیست بلکه بهصورت یک فراگفتمان اجتماعی عظیم با عقاید، باورها و آیینهای متعدد روبرو است و قلوب فراوانی را بهسوی خویش جذب و جلب کرده است. ابعاد رخداد چنان بود که علماء بزرگ مذاهب رسمی اقدامات حکومت بنیامیه را در حق اهلبیت پیامبر و حسین(ع) را ناپسند دانستند و یزید را نفرین کردند و از اقدام حسین ستایش کردند برخی از اندیشمندان اهل سنت درباره اهل بیت، حسین بن علی(ع) و شهدای کربلا روایات متعدد بیان کرده و حتی کتاب نوشتند.(۲)
امروز در میان برادران اهل سنت به اشکال مختلفی با رخداد عاشورا و فلسفه قیام امام حسین(ع) در کربلا همدلی میکنند.
امروز پیروان ادیان دیگر اعم از پیروان حضرت یحیی بن زکریا ، مسیحیان، ارامنه و کلیمیان با نهضت امام حسین(ع)همدلی نشان میدهند .بنا بر این روایت عاشورا دیگر یک روایت انحصاری تشیع امامی محسوب نمی شود.
میلیونها زائر در اجتماعات اربعین از مسیحی ، کلیمی، ارمنی، ایزدی، سنی و شیعی اعم از اهل حق، امامی، زیدی، اسماعیلی و… خود را با این گفتمان همراه ساخته و با سرشت و سرنوشت قیام عاشورا و شخصیت حسین بن (ع) دمساز میشوند.
اینگونه رویآوری و همراهی در هیچ نهضت و حرکتی در جهان بشریت سابقه ، همانندی و هماوردی پیدا نکرده است.
حال این پرسش اساسی مطرح میشود که چرا چنین است مگر جنگها، نهضتها و رخدادهای عظیمی در تاریخ بشریت برای عدالت و آزادی به وقوع نپیوسته است.مگر رخدادهای بزرگ که به لحاظ حضور نفرات و منابع مادی در جهان بسی بزرگتر از عاشورا رخ نداده است پس چرا چنین حوادثی این دامنه عظیم اثربخشی در اجتماعات انسانی را پیدا نکردهاند؟ اینچنین دلهای بشریت را مجذوب خویش نساخته است؟
اینچنین شور و هیجان ایجاد نکرده است؟ اینچنین حرکت و نهضت نیا آفریده است؟ در طول تاریخ از روزی که سرهای شهدای کربلا بر نیزهها وارد کوفه شدند و پیرمرد نابینای ازدی در مسجد کوفه بر عبیدالله خروشید تا جنبش توابین، حرکت مختار و صدها جنبش و نهضت که در تاریخ بشریت از خون حسین آبیاری شد تا بزرگترین انقلاب اجتماعی معاصر بر اساس این نهضت بنا شدند و امروزه هزاران رزمنده و جنبش گر برای احقاق عدالت و آزادی شعار و حرکت حسین (ع) را سرلوحه خویش ساخته و میلیونها انسان آزادیخواه به او تمسک میجویند و الهام میگیرند.
این چه سری بود که در چنین سر و سودایی نهفته بود؟ مگر سرهای زیادی در تاریخ بشریت بردار نرفت؟ مگر خونهای زیادی در تاریخ بشریت ریخته نشده است؟ اما این چه خونی بود و این چه سر پر سودایی بود که جوشش اندیشه و آمال آن کهنگی نپذیرفت و هرروز جوشانتر و زندهتر و پویاتر میشود؟
من بارها به این پرسشها اندیشیدهام تنها توانستم یک پاسخ برای این بیابم که منطق قیام امام حسین (ع) گفتمان دیگری است که صرفاً با گفتمان حسینی معنادار میشود قیام و گفتمان حسینی قیام و گفتمان از جنس اماواگرها و محاسبات عددی و رقمی که امثال ما در کارهایمان و در هرجایی، حتی در آنجا که تکلیف ما کاملاً روشن است نبوده. قیدوبندهایی اینچنینی اندیشه و عمل حسین(ع) را احاطه نکرده او به دنبال حسابگریهای روزمره و برآوردهای محاسباتی که امثال ما برای هر اقدام و حرکت خودمان انجام میدهیم نبوده، بلکه حقیقت وجودی آدمی، حریت و آزادگی انسانی خارج از محاسبات روزمره در تصمیم سازی و اندیشه حسین بن علی در عاشورا به کمالی مطلق واصلشده و وصول به چنین اندیشه و عملی صرفاً با درک گفتمان حسینی قابلدرک است نه با محاسبات شخصی، به همین دلیل عاشورا و نهضت حسین بن علی به این نوع منطق حسابگرانه فردی قابلادراک و محاسبه نیست، کسانی که نمیتوانند با قیام حسین(ع) همآوایی و همدلی داشته باشند به خاطر چنین گرفتاری هرگز قادر نخواهند بود آن خلوص نیت و آن حریت و آزادگی و آن اهداف را آن چنانکه برای حسین(ع) قابلدرک بوده ادراک کنند بنابراین وقتی که ما با محاسبات خاص اعداد و ارقامی به سراغ فهم اسرار عاشورا و قدرت و قابلیت و سرشت این جنبش میرویم نمیتوانیم درکی درست از این عظمت داشته باشیم.
یکی از این اسرار عظیم که حسین بن علی(ع) بهعنوان یک معلم بزرگ و آزاده، برای بشریت ترسیم کرد رسالت و تکلیف اهل علم و علماء بر مبنای چنین اصولی بوده است. ترسیم تکلیف اجتماعی و مسئولیت مدنی علماء و اندیشمندان امروز در قیام حسین بن علی بسیار مورد غفلت واقع میشود درحالیکه نهضت حسین بن علی هرروز اجتماعیتر و پردامنهتر میشود و با معاصرت و حیات امروزی ما پیوند بنیادینی برقرار ساخته ولی ما با صحنه غیبت دانشگاهیان مواجهایم و کنشگری علمی و گفتمانی دانشگاهیان در مراسم و مواسم و در ایام سوگواری حسینی بسیار کم دامنه است و هر چند که حضور عمومی مردم در گرامیداشت نهضت عاشورا هرروز فربهتر شده است.
به نظر میرسد غفلت اهل علم درصحنه مسئولیت اجتماعی را بشود با معیار رخداد کربلا و نهضت عاشورا و گفتمان حسینی و بر اساس فرازی از یکی از مهمترین سخنان حسین بن علی(ع) در باب جایگاه علماء و اندیشمندان که خطوط کلی این مسئولیتها را تعین میکند به چالش کشید.این فراز در بخشی از خطبه منی بهعنوان یکی از خطبههای مشهور حسین بن علی(ع) آمده است.خطبه نشان میدهد حسین بن علی از چندین سال پیش از قیام کربلا خطمشی قیام، تعهدات، تهدیدات و مسئولیتهای اهل علم و مسئولیت خویش را در قبال جامعه ترسیم نموده است در بخش بعدی به تبیین این گفتمان میپردازیم.