مسئولیتناپذیری اجتماعی و اخلاق فردی
موضوع یاداشت پیش رو وضعیتی است اجتماعی که در آن افراد علیرغم اعتراف به وجود مسائل و مشکلاتی خاص تنها به سخن گفتن از آنها، در گفتگوهای دوستانه یا خانوادگی یا در جلسات رسمی و غیررسمی سازمانی، اکتفا میکنند امّا برای رفع آن دست به اقدام مؤثری نمیزنند. مقصود از مسائل و مشکلات خاص اجتماعی مشکلاتی است که برای حل و رفع آنها فرد یا گروه معیّنی تعریف نشده و یا اگر تعریف شده آن فرد یا گروه به تنهایی قادر به حل یا رفع آنها نیست و نیاز به مشارکت اجتماعی فارغ از الزامات حقوقی و بیرونی همچنان باقی است. برای مثال، برخی مشکلات فرهنگی در سطح اجتماع عام و یا یک سازمان اجتماعی خاص مانند دانشگاه، از این قبیل است. چنین مسائل و مشکلاتی که ماهیتی اجتماعی دارند حل و رفع آنها وابسته به مشارکت جمعی است و در صورتی که چنین مشارکتی شکل نگیرد اساساً امکان دستیابی به شرایطی رضایتبخش فراهم نیست. تعبیر «مسئولیتناپذیری اجتماعی» در عنوان این یادداشت برای اشاره به عدم شکلگیری مشارکت جمعی در چنین مواردی است.
تحلیل وضعیتهای اجتماعی و شناسایی علل آنها و تعیین میزان و کیفیت تأثیر هر علّت و توضیح چگونگی وابستگی متغیرها به یکدیگر و سرانجام شیوههای ایجاد تغییر در آن وضعیتها موضوعی بغرنج و در غایت دشواری است. اختلافنظرهای بسیار دربین اندیشمندان این حوزه در ارتباط با موارد یاد شده یکی از نشانههای این صعوبت است. در عین حال این اصل که هرگونه تبیین یک وضعیت اجتماعی خاص با ارجاع آن به عاملی واحد تبیینی ناقص از واقعیت خواهد بود، مورد اجماع است. تحلیل موضوع یادداشت حاضر نیز تابع همین اصل و مشمول دشواری مذکور است. نگارنده ضمن اعتراف به سرمایه ناچیز خود در این زمینه، به قصد مشارکتی اندک در این باب نکاتی را به اجمال و اختصار در خصوص موضوع «مسئولیتناپذیری اجتماعی» با محدود کردن دامنه بحث به حوزه امور فرهنگی- اجتماعی دانشگاهها تقدیم خواننده محترم مینماید.
«مسئولیتناپذیری اجتماعی» در حوزه امور فرهنگی اجتماعی دانشگاهها ممکن است معلول عواملی متعددی از این قبیل باشد: تأثیرپذیری از شرایط عام اجتماعی در خصوص همین وضعیت، عدم جدّیت و اهتمام لازم وزارت متبوع و در نتیجه دانشگاهها به حل و رفع مسائل و مشکلات این حوزه، فقدان دیدگاه تحولآفرین در الگوی فعالیتهای فرهنگی- اجتماعی با جمود بر کلیشههای سطحی و ناکارآمد و نبود معیار ارزیابی از کارآمدی فعالیتهای انجام گرفته، سیاستگذاریهای ناقص و سطحینگر و برنیامده از مشارکت اهلنظر، نبود رویّه واحد در خط و مشی متولیان این حوزه با تغییر دولتها و سیاستزدگی ناشی از آن، نامعیّن بودن ملاک انتخاب مدیران و کارکنان در این حوزه، ضعف مدیران وزارت و دانشگاهها در ایجاد انگیزه برای اصلاح نسبی وضعیت مورد بحث، کاهش اعتماد دانشجویان و کارکنان و اساتید به تأثیرگذاری فعالیتهای این حوزه که خود تابعی از عوامل یادشده دیگر است و سرانجام عامل اخلاق فردی که ذیلاً مورد توجه بیشتر قرار میگیرد.
هر یک از عوامل یادشده میتواند به صورت موضوعی مستقل مورد بحث و بررسی اندیشمندان قرار گیرد. این یادداشت، چنانکه اشاره شد، تنها در صدد توجه بیشتر به عامل اخلاق فردی است. این توجه بیشتر لزوماً به معنای وزن بیشتر این عامل در کلیت وضعیت مورد بحث نیست، بلکه تا اندازهای معلول علاقه نگارنده به آن و نیز اعتقاد به این نکته مهم است که در جایی که به عهده گرفتن یک مسئولیت اجتماعی صرفاً وابسته به انتخاب آزدانه فرد باشد و نه تحت تأثیر الزامات بیرونی و حقوقی- مانند موضوع مورد بحث ما در اینجا- آنچه تعیینکننده است شخصیت اخلاقی افراد است، چه اینکه اساساً ویژگیهای اخلاقی افراد در جایی به درستی آشکار میشود که امکان انتخاب آزاد وجود داشته باشد. به نظر میرسد ریشه بسیاری از مشکلات یک اجتماع انسانی در محرومیت بسیاری از افراد آن اجتماع از فضائل اخلاقی است، از جمله همین مشکل «مسئولیتناپذیری اجتماعی» که چنانچه اشاره شد مربوط به انتخاب آزاد افراد است و بنابراین وابسته به شخصیت اخلاقی آنها. برخی از مهمترین ویژگیهای اخلاقی لازم برای فردی که با انتخاب آزاد خود در حل و رفع مسائل و مشکلات اجتماعی مشارکت مؤثر دارد عبارت است از: منحصر نبودن دغدغه فرد به دغدغههای شخصی و گروهی، ترجیح دیگری بر خود(ایثار) به جای ترجیح خود بر دیگری(استیثار)، حق پرستی به جای منفعت پرستی، صداقت در گفتار و عمل به جای دروغ و نفاق، احسان به جای انتقام، تواضع به جای تکبّر، ایمان به نتیجهبخش بودن وفاداری به فضائل اخلاقی(توکّل) به جای ناامیدی و تردید در این خصوص، انصاف به جای بیانصافی، پایبندی به منافع اکثریت به جای تمرکز برای منافع جناحی و گروهی و خانوادگی و…
و نکته پایانی توجه به این پرسش است که راه برخوردارشدن از فضائل اخلاقی و یا علت محرومیت افراد از آنها چیست؟ پاسخ در این دو کلمه است: تربیت اخلاقی. روشن است که تربیت اخلاقی منحصر در موعظه اخلاقی نیست. مهمتر از موعظه، سبک زندگی و عمل پدر و مادر و میزان وفاداری و ایمان آنها به اخلاقمداری و نیز سبک زندگی و عمل عالمان دین و زمامداران و آموزگاران و مربیان است.