محیط زیست » مقالات و یادداشت‌ها
کد خبر : 1958
دوشنبه - ۲۳ تیر ۱۳۹۹ - ۱۴:۱۷

حفاظت از محیط‌‌ زیست به مثابه ضروری‌ترین نیاز بشر

توسعه پایدار واژه‌ای است که در سال‌های اخیر مورد توجه و تأکید اندیشمندان و مسئولین کشورها قرار گرفته است، هرچند ویژگی‌های آن ریشه در تمدن کهن بشری دارد و پیشینیان ما بخوبی اصول آن را در ساخت تمدن خود بکار بسته بودند. اما همین بشر در دهه‌های اخیر همزمان با دستیابی به موفقیت‌های عظیم علمی و تکنولوژی که البته منجر به انقلابی شگرف در صنعت و فناوری شده و توسعه و پیشرفت‌های بی‌نظیری را نصیب وی نموده است عملاً دست به ویرانی محیط‌زیست خود زده است. استفاده بی‌رویه از انرژی‌های تجدیدناپذیر، آلوده کردن آب، هوا، خاک و هرآنچه طبیعت طی هزاران سال ساخته است همه و همه شرایطی شکننده و ناپایدار را در مقابل دیدگان بشر قرار داده که دورنمای ناخوشایندی را نمایان می‌سازد.

بحران ناشی از این پدیده مجدداً بشر را وادار به تفکر درباره عملکرد خود نمود که به طبیعت بازگردد و نتیجه آن رویکرد جدیدی شد که حفاظت از محیط‌زیست را در هماهنگی و همراهی با توسعه و پیشرفت سرلوحه فعالیت‌های خود کند، در چنین شرایطی واژه توسعه پایدار وارد حوزه واژگان ادبیات توسعه گران شد. توسعه پایدار که از دهه۱۹۹۰ برآن تأکید شد جنبه‌ای از توسعه انسانی و در ارتباط با محیط‌زیست و نسل‌های آینده است، بعبارتی توسعه پایدار راه‌حل‌هایی را برای الگوهای ساختاری، اجتماعی و اقتصادی توسعه ارائه می‌دهد تا بتواند از بروز مسائلی همچون نابودی منابع طبیعی، تخریب سامانه‌های زیستی، آلودگی، تغییرات آب و هوایی، افزایش بی‌رویه جمعیت، بی‌عدالتی و پایین آمدن کیفیت زندگی انسان‌های حال و آینده جلوگیری کند. توسعه پایدار درحقیقت فرآیندی است در استفاده هوشمندانه و خردمندانه از منابع، هدایت سرمایه‌گذاری‌ها، جهت‌گیری توسعه فناوری و تغییرات نهادی که با نیازهای حال و آینده سازگار باشد.

حفاظت محیط‌‌ زیست هم به هرگونه عملیاتی گفته می‌شود که برای نگهداری یا جلوگیری از تخریب آن صورت می‌گیرد، تولید زباله، آلودگی هوا و زمین و ازبین رفتن تنوع زیستی از نمونه‌های تخریب محیط‌زیست هستند. مشکل اصلی آنجاست که از سال‌ها قبل توسط متولیان توسعه این تصور غلط القاء شده که اهمیت دادن به محیط‌زیست موجب عدم توسعه و پیشرفت جوامع شده است و شاید یکی از مهمترین دلایل نادیده گرفتن محیط‌زیست این مطلب بوده و متاسفانه بسیاری از مسئولین در کشور همچنان بر این عقیده پایبند هستند، اجرای پروژه‌های مخرب محیط‌ زیست با دلایل اقتصادی، محرومیت‌زدایی، سیاسی و امثالهم که بدون اخذ مجوزهای لازم و علی رغم هشدارهای متولیان و کارشناسان محیط‌زیست درسال‌های اخیر مؤید این مطلب است که تبعات منفی اجرای آنها هم اکنون و تا سال‌های متمادی گریبانگیر کشور می‌باشد.

از عوامل متعدد مخرب طبیعت که متاسفانه در سال‌های اخیر موجب ایجاد خسارت فراوان به محیط‌زیست شده است می‌توان به ایجاد آتش‌سوزی‌های مکرر در اکوسیستم‌های با ارزش منابع ملی اعم از مراتع و جنگل‌ها اشاره نمود که علاوه بر از کاهش پوشش گیاهی سبب آلودگی گسترده هوا و خاک و از بین رفتن گونه‌های جانوری می‌شود.

بزرگترین آتش‌سوزی‌های کشور در طول یک دهه گذشته تحت تاثیر خشکسالی، گرم شدن کره زمین و همچنین مدیریت ناصحیح جنگل‌ها اتفاق افتاده است. این مشکل ناشی از عوامل طبیعی و همچنین تصمیمات مدیریتی و انتقال مکان‌های جمعیتی می‌باشد که در مجموع باعث ایجاد چالش‌های بزرگی برای نسل‌های فعلی و آینده می‌شود. آتش‌سوزی‌های بزرگ جنگل‌ها باعث نابودی گیاهان، درختان و جانوران و تولید آلاینده‌های متعدد می‌گردد. دماهای بالاتر باعث می‌شود مقدار بیشتری از خاک دچار سوختگی شده و موجب بایر شدن خاک شود و توانایی رشد گیاهان در خاک محدود گردد. هرچند تاثیرات آتش‌سوزی بر زمین و خاک جزء اثرات کوتاه مدت دسته‌بندی می‌شوند ولی ممکن است دارای اثرات بلند مدت نیز باشند، آلاینده‌های حاصل ازآتش‌سوزی می‌توانند از طریق جریان آب و سایر مسیرها بر خصوصیات خاک اثر بگذارند. همچنین نابودی عظیم گونه‌ها باعث تغییر در اکوسیستم و در نتیجه موجب آسیب‌های احتمالی محیط‌زیست می‌گردد.

به گفته رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور در بهار سال جاری حدود ۱۵۰۰ هکتار از ۱۰۰ میلیون هکتار جنگل و مرتع کشور دچار آتش‌سوزی شده است[۱] که باتوجه به اینکه کمتر از ۷ درصد مساحت کل ایران را پوشش جنگلی تشکیل می‌دهد می‌تواند به عنوان یک بحران تلقی شود لذا وجود و حفظ هر درخت در این اقلیم کم آب از اهمیت بالایی برخوردار است و به عبارتی توجه به حفظ محیط‌زیست را در کشور نسبت به کشورهای دیگر دوچندان می‌کند.

حال چه باید کرد؟ بنظر می‌رسد که باید در سه حوزه بطور جدی و اصولی برنامه‌ریزی کرد:

  • حوزه اول مربوط ایجاد سیستم قدرتمند و شفافی است که مانع از امکان دور زدن قوانین و مقررات حفظ محیط‌زیست شود که عمدتاً توسط مسئولینی با اهداف مختلف سیاسی، اقتصادی و غیره و نیت به ظاهر خیر بدنبال توسه و پیشرفت بوده و این قوانین را مانع تحقق اهداف خود می‌دانند شود.
  • حوزه دوم تقویت نهادهای کنترل‌کننده و ناظر بر رعایت مقررات و ضوابط برای پیشگیری از قانون‌شکنی و تنبیه کسانی است که به لحاظ کسب منافع خود آگاهانه محیط‌زیست را به نابودی می‌کشانند.
  • حوزه سوم و مهمترین حوزه فرهنگ‌سازی و آموزش گسترده و همه جانبه عمومی است به نحوی که در دراز مدت و حتی میان مدت رعایت اصول حفظ محیط‌زیست در سبک زندگی مردم به عنوان یک الزام جدایی ناپذیر تلقی گردد و عموم جامعه در قالب مدافع و محافظ طبیعت قرار گیرند.

[۱]  – مصاحبه با خبرگزاری ایسنا ، ۲۰خرداد ۱۳۹۹