دانشگاه » نقد و نظر
کد خبر : 1948
شنبه - ۲۱ تیر ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۲

آیا کرمانشاه دانشگاه دارد؟! کجاست و چگونه تقویتش کنیم؟

اگر اسم‌ها، عنوان‌ها و ادّعاها را کنار بگذاریم، «دانشگاه واقعی» کجاست؟ چه اتّفاقاتی باید در یک محل بیفتد که بتوانیم آن را «دانشگاه» بدانیم؟ بر این اساس، آیا استان کرمانشاه دانشگاه دارد؟! اگر پاسخ مثبت است، «دانشگاه کرمانشاه» کجاست و چگونه می‌توانیم آن را تقویت کنیم؟

احتمالاً همه قبول داشته‌باشیم که مفهوم «دانشگاه» ارتباط تنگاتنگی با مفهوم «سواد» دارد. طبق جدیدترین تعریف یونسکو (سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد)، «باسواد کسی است که بتواند با استفاده از خوانده‌ها و آموخته‌های خود، تغییر مثبتی در زندگی ایجاد کند.» بر اساس این تعریف، اگر در جایی دیدیم که بر خلاف سایر مکان‌ها، بهره‌وری آب مطلوب است، یا پسماندها مدیریت و بازیافت می‌شوند، یا عدّه‌ای فارغ از امتیاز، اجبار، مدرک و امثال آن، با علاقه دور هم جمع شده و درباره کتاب‌هایی که خوانده‌اند یا درباره بحثی که یک متخصص ارائه کرده‌است گفتگو می‌کنند، یا بهره‌وری انرژی خیلی بالاتر از میانگین کشور است، یا محیط زیست پاس داشته می‌شود، یا «استفاده از نایلون پلاستیکی» در حال کاهش است، یا فرآیند «توانمندسازی مستمندان» جریان دارد، یا تغییرات مثبت خلّاقانه رخ می‌دهد و امثال آنها، آنجا می‌تواند دانشگاه باشد.

به همین ترتیب، اگر بر سردر ورودی جایی، تابلوی بسیار بزرگی بود که با واژه «دانشگاه» آغاز می‌شد امّا از لحاظ موارد پیش‌گفته تفاوت محسوسی با سایر جاها نداشت، آنجا فقط «دانشگاه اسمی» است و نه «دانشگاه واقعی». دانشگاه‌های اسمی صرفاً به مثابه محلّه‌هایی هستند در کنار سایر محلّه‌های شهر. بنابراین، برای پاسخ دادن به اوّلین پرسش مطرح شده در عنوان نوشتار حاضر، باید ببینیم «آیا در استان کرمانشاه تغییرات مثبتی در حال رخ دادن هست یا نیست». پاسخ مثبت است؛ بله، در «زیر پوست شهر» تغییرات مثبت ارزشمندی در حال رخ دادن است. واژه «زیر پوست شهر» معمولاً درباره آسیب‌های اجتماعیِ پنهان (از چشم عموم مسئولان، رسانه‌ها و مردم) به کار برده می‌شود؛ امّا در زیر پوست شهر، فعل و انفعالات خوبی هم جریان دارد که به همان اندازه از چشم عموم مسئولان، رسانه‌ها و مردم پنهان هستند.

در برخی محلّه‌ها (شامل دانشگاه‌های اسمی)، برنامه‌های خودجوش و داوطلبانه فرهنگی-اجتماعی-مدنی (از نوع موارد پیش‌گفته یا غیر از آنها) جوانه زده‌اند. افزون بر این ها، در کرمانشاه وزنه‌های فرهنگی‌ای نیز وجود دارند؛ استادانی چون پرتو کرمانشاهی (علی اشرف نوبتی)، ایرج هندسی، میرجلال‌الدّین کزازی، منصور یاقوتی، علی لیمویی، یدالله عاطفی (آشفته)، محمّدعلی سلطانی، اردشیر کشاورز و بسیاری دیگر (شامل برخی از اعضای هیأت علمی دانشگاه‌های اسمی استان).

بله، کرمانشاه بی‌دانشگاه نیست، امّا دانشکده‌ها، گروه‌ها و استادانِ «دانشگاه کرمانشاه» در زیر پوست شهر (شامل دانشگاه‌های اسمی) پراکنده هستند. حال‌وروز «دانشگاه واقعی» و «دانشگاهیان واقعی» با حال‌وروز شهر و شهروندان ارتباط تنگاتنگ و مستقیمی دارد، یعنی امکان ندارد دانشگاهِ واقعی رشد و دانشگاهیان واقعی پیشرفت کنند در حالی که وضعیت شهر و شهروندان روز به روز خراب‌تر می‌شود. در مقابل، حال‌وروز «دانشگاه اسمی» و «دانشگاهیان اسمی» به طور کامل از حال‌وروز شهر و شهروندان مستقل است؛ دانشگاه اسمی می‌تواند در حال گسترش و ارتقاء رتبه باشد در حالی که شهر در حال پس‌رفت است. به همین ترتیب، دانشگاهیان اسمی می‌توانند در حال افزایش تعداد مقالات خود، افزایش ارتفاع شاسی اتومبیل خود، افزایش مساحت خانه خود، افزایش تجمّلات زندگی، ارتقاء رتبه و امثال آن باشند در حالی که وضعیت شهروندان روز به روز در حال تنزّل است.

چگونه به تقویت «دانشگاه واقعی» کمک کنیم؟ اوّلاً، با مشارکت مسئولانه و آهسته‌وپیوسته با فعّالیت‌های فرهنگی-اجتماعی-مدنی‌ که به صورت خودجوش و داوطلبانه در زیر پوست شهر جوانه زده‌اند و ثانیاً، با مرتبط ساختن و هم‌افزا کردن این جوانه‌ها. هر یک از ما می‌توانیم به سهم خودمان تأثیرگذار و تعیین‌کننده باشیم؛ مولانا (علیه الرّحمه) من و شما را خطاب قرار داده و می‌فرماید:

تو نگو «همه به جنگ اند و ز صلح من چه آید؟!» / تو یکی نه‌ای، هزاری، تو چراغ خود برافروز

که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر / که به است یک قد خوش، ز هزار قامت کوز (خمیده)

در پایان، جا دارد از برخی اجزای پراکنده دانشگاه کرمانشاه (جوانه‌های فرهنگی-اجتماعی-مدنی برآمده از زیر پوست شهر) یاد کنم (شامل جوانه‌هایی که زیر پوست دانشگاه‌های اسمی شکل گرفته‌اند):

گفتگوهای هفتگی انجمن فکروفلسفه کرمانشاه، جلسات کتابخوانی کرمانشاه، مجمع مروّجان کتابخوانی کرمانشاه، مؤسسه نیک‌بنیادان مهرگان، مؤسسه صدای سلامت کرمانشاه، انجمن سار، کتابخانه نوریاب (روستای نوریاب، شهرستان پاوه)، کتابخانه بامن بخوان شهرستان ثلاث باباجانی، گروه کتابخوانی شهرستان سرپل‌ذهاب، جلسات مثنوی‌خوانی، شاهنامه‌خوانی، سعدی‌خوانی و غیره، تاکسی‌های مروّج کتابخوانی، قفسه‌های کتاب نصب شده در محل‌های کسب‌وکار، شرکت بازیافت مواد و تولید کود آلی کرمانشاه (خانم دکتر هایده شیرزادی)، کمپین محیط سبز، انجمن داستان پیرنگ، شهر کتاب کرمانشاه، کتاب شهر کرمانشاه، کانون اندیشه دانشکده پرستاری دانشگاه علوم پزشکی، باشگاه دانشجویان دانشگاه رازی، مرکز مدیریت سبز دانشگاه رازی، میزگردهای علوم انسانی انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی، نامه فرهنگ دانشگاه رازی، جمعیت امام علی، گروه نیکوکاری امید و بسیاری جوانه‌های ارزشمند و امیدبخش دیگر.

همراه شو عزیز!

به امید رشد، تقویت و انسجام جوانه‌های برآمده از زیر پوست کرمانشاه؛

به امید فردایی بهتر؛

به امید ایرانی آباد.

از دکتر طهماسب علی‌پوریانی و دکتر سیّدامیرحسین بنی‌اشرف که نسخه اوّلیه این یادداشت را مطالعه و با راهنمایی‌های خود به بهبود آن کمک کردند سپاسگزارم.