رخوت و عدم مسئولیت پذیری اجتماعی در جامعه دانشگاهی
دانشگاه مهمترین کانون تجدد در جهان و یکی از اجزای بنیادین و تاثیرگذار در پیکره اجتماعی بشر امروزی به شمار می آید که بر اساس علم مدرن، مسائل جامعه و نیازهای اجتماعی را حل و فصل می کند و بر اساس اخلاق آکادمیک سه کارکرد را عهده دار است که باید توام با هم در نظر گرفته شوند و مکمل یکدیگر باشند. ۱-آموزش با هدف انتقال علم، فن و هنر از اساتید به دانشجویان، ۲-تحقیق و پژوهش به منظور ارتقا و رشد آخرین دستاوردهای علوم و معارف، ۳-رسالت های اجتماعی و فرهنگی و تحقق جامعه پذیری دانشجویان برای عبور از فردیت و رسیدن به حیات جمعی.
اخیرا در کشور ما مسئولیت اجتماعی دانشگاه به یک مساله و دغدغه عمومی تبدیل شده است و توجه حکومت، خانواده ها و دانشگاهیان اعم از استاد و دانشجو را به خود جلب کرده است و به یک گفتگوی جمعی در جامعه تبدیل شده است. علت این دغدغه مندی این است که جامعه متوجه شده است که دانش آموخته های دانشگاهی به اخلاق دانشگاهی که محصول آن مسئولیت اجتماعی است، عمل نمی کنند. محفوظات جایگزین افزایش فهم در امور مادی و معنوی و راه درست زندگی شده است و زیست انسانی و اخلاقی تمرین نشده است و از فرآیند مشارکت بعنوان محصول یادگیری، مدارا و فضیلت فکری خبری نیست. تفکر انتقادی یعنی توان تجزیه و تحلیل معرفتی که حاصل توانمند شدن و پرورش استعدادها است در جامعه وجود ندارد.
و این در حالی است که بیش از ۸۰ درصد جامعه باسواد هستند و دانشگاه ها از رشد کمی فوق العاده زیادی برخوردار بوده و علی رغم ۱۴ میلیون دانش آموخته در سطح عالی (به طوری که تعداد دانشآموختگان دکتری ایران به نسبت جمعیت، دو برابر آمریکا می باشد) و ۴ میلیون دانشجو، جامعه مبتنی بر عقلانیت و مدارا نیست و با وعده های تحقق نایافته دانشگاه مواجه می باشد. نتایج تحقیقات نشان می دهد که دانشگاه در ایران علی رغم این رشد کمی که در سال های اخیر داشته، در مرتفع کردن بسیاری از نیازهای جامعه محلی و ملی ناکام بوده است. سئوال مهمی که باید بدان پرداخت و پاسخ داد این است که دانشگاه خوب باید دارای چه ویژگی هایی باشد تا دانش آموخته های آن علاوه بر برخورداری از یک تخصص، دارای مسئولیت پذیری اجتماعی نیز باشند. دانشگاه پویا که موتور محرکه جامعه است چگونه دانشگاهی است؟ آیا دانشگاه های ما قادر به تربیت و تولید انسان متفکر و خلاق هستند که لازمه توسعه همه جانبه است؟
در پاسخ به سئوالات مطروحه فوق به اختصار به پاره ای از مشخصه های دانشگاه مطلوب پرداخته می شود:
در دانشگاه خوب هر سخن از هر کس باید مبتنی بر استدلال باشد که در این صورت است که به فهم اتکا می شود و نه تعبد و لازمه فهمیدن گفتگو است که باید در دانشگاه حاکم باشد. بدیهی است که علم از سوال بر میخیزد و در دانشگاه باید بتوان در مورد هر چیزی سئوال نمود و از طریق گفتگو به جواب رسید. از طرفی شالوده نظام دانشگاهی استقلال آن است، بدین معنا که دانشگاهها در تعیین اهداف و اولویتهای خود و اجرای آنها آزاد گذاشته شوند و از هرگونه دخالت از سوی نهادهای خارج از دانشگاه ممانعت بعمل آید. عدم استقلال دانشگاه موجب می گردد که آزادی آکادمیک، شجاعت و حقیقت گویی از آن سلب شود. بنابراین قدرت های سیاسی نه تنها در امور دانشگاه نباید مداخله نمایند بلکه نیازمند به دانشگاه نیز می باشند.
اگر دانشگاه ایدئولوژیک باشد قادر نیست به وظیفه خود که گفتن واقعیات به خود، حکومت و جامعه است عمل نماید و با شیادی ها و حماقت ها که گاهی رنگ و بوی علمی به خود می گیرند مقابله کند. بنابراین از آنجا که راه رسیدن به علم و حقیقت گام به گام است آخرین دستاورد علمی دستاورد نهایی نیست و راه حل مشکل در اختیار حکومت و یا آیین و مسلک خاصی نیست و ختم کلام در هر مساله ای در دست استاد و یا هر صاحب منصب دیگری نیست. در دانشگاه مستقل همه آواها به گوش می رسد و در ذهن و ضمیر دانشجویان تک آوایی جایگاهی ندارد و همه نظرات باید به دقت شنیده شود. تمامی سعی و تلاش مدیریت دانشگاه، نهادها و تشکل های موجود در دانشگاه و حتی خارج از دانشگاه این نیست که یک صدا را طنین انداز نمایند. از دیگر ویژگی های دانشگاه خوب رهبری و مدیریت تحول آفرین و خلاق است که بایستی از عزت و مناعت طبع و بلند نظری برخوردار باشد که تحت تاثیر عالم سیاست قرار نگیرد و برای خوشایند قدرت سیاسی سخن نگوید و عمل نکند.
با توجه به مولفه های دانشگاه خوب متاسفانه بایستی اعتراف نمود که دانشگاه های ما فاقد آن ارزش ها می باشند و علاوه بر عدم توجه به مسئولیت اجتماعی خود از یک رخوت علمی نیز برخوردار هستند و صرفا به تولید مقالات نه چندان کاربردی و کارآمد و چاپ کتاب های نه چندان پرمحتوا می پردازند و عاجز از حل هرگونه معضل و مساله محلی و کلان در سطح ملی می باشند و همچنین قادر به برقراری ارتباط منطقی با جامعه و صنعت نیستند. از چنین دانشگاهی هر دانشجویی قادر است که از آن فارغ التحصیل شود و رواج مدرک گرایی در آن به اوج خود رسیده است. توجه به کمی گرایی و پرداختن به پروژه های عمرانی جایگزین کیفیت تدریس، تولید دانش و تربیت نیروی انسانی خلاق و متفکر متناسب با نیازهای جامعه شده است. در این راستا به جایگاه، شان و منزلت استادی که از دانشمند نیز بالاتر است بواسطه افزایش تعداد بی مبنای دانشگاه ها، سیاست های حاکم بر آموزش عالی و گزینش غلط، خدشه جدی وارد شده است. مدیریت ناکارآمد، غیر علمی و تابع صاحبان قدرت، عدم استقلال، آزادی آکادمیک، حضور نهادها و تشکل های وابسته، عدم ارزشیابی صحیح از اساتید از دیگر عواملی است که دانشگاه را در حالت احتضار قرار داده است و بدیهی است که از چنین دانشگاهی نباید انتظار داشت که منشا تحول و کارخانه آدم سازی باشد.
منابع مورد استفاده:
- بررسی کارکردهای اجتماعی و فرهنگی دانشگاه ها از نظر دانشجویان، کلدی علیرضا, ۱۳۸۸
- اخلاق آکادمیک، مصطفی ملکیان، ۱۳۹۸
- مسئولیت اجتماعی جامعه دانشگاهی، نعمت الله فاضلی، ۱۳۹۸
- دیده بان علم ایران، رضا منصوری، ۱۳۹۷
- غفلت از مسئولیت اجتماعی دانشگاه، ۱۳۹۹
- مسئولیت اجتماعی در دانشگاه ها، مطالعه موردی: دانشگاه تهران، طاهره شــفائی یامچلو،۱۳۹۷
- مسئولیت اجتماعی دانشگاه، نعمت الله فاضلی، ۱۳۹۸
- مسئولیت اجتماعی دانشگاه، ترجمه آرمین امیر، علی پاپلی یزدی و مریم عالم زاده، ۱۳۹۷