بیدهنگی زاگرس
سحر رنجبر | سوختن قصه شمع است ولی قسمت ماست!
بازهم آتش در جنگلهای زاگرس شعلهور شد. اما این بار تقریبا پنجاه روز زودتر از سالهای گذشته شاهد این اتفاق بودیم که شکستهشدن این زمانبندی، احتمال دخالت عامل انسانی را افزایش میدهد. آتشسوزی اتفاقی است که هر ساله رخ میدهد و وسعت زیادی از جنگلهای سرسبز را نابود میکند. با اینکه همواره احتمال وقوع آن در تابستان پیشبینی میشود؛ تمهیدی برای تجهیزات سازمان منابع طبیعی و محیط زیست صورت نمیگیرد و این نیروهای خودجوش مردمی هستند که جانشان به جان طبیعتی بسته است که میدانند رشد هر کدام از درختهایش چقدر زمانبر و چقدر با ارزش است. اما با دستهای خالی تا کجا میتوان پیش رفت؟ حتی عکس کبک مادری که در کنار لانه و جوجههایش پرواز را از یاد برده و سوخته است؛ میتوانست تلنگری باشد برای به خود آمدن و توجه بیشتر به زیستگاهمان، حال آنکه نابودی طبیعت با این وسعت بسیار هم نتوانسته پایههای بیمسئولیتی و بیتوجهی را بلرزاند. هر سال جوانان زیادی برای خاموشی شعلههایی که بر جان این زیستگاه افتاده است و برای نجات درختها و حیواناتش، در آتش بیامکاناتی و بیتدبیری میسوزند و کسی صدای سوختنشان را نمیشنود. سازمان حفاظت از محیط زیست، از کوهستان زاگرس با وسعت بیش از ۳۲ میلیون هکتار، به عنوان بهترین نواحی زیستی ایران نام میبرد که شامل ۶ میلیون هکتار جنگل است و تامین حدود ۵۵ درصد از آب کشور را برعهده دارد. همینطور این منطقه را خاستگاه کشاورزی دنیا با قدمتی بیش از ۶ هزار سال میداند. اما این جملات که نشاندهنده علم بر اهمیت این منطقه است با عملکردهای هر ساله سازمان حفاظت محیط زیست و دیگر سازمانها و دستگاههای مرتبط تناقض دارد.
«کسرا حیدری» از اعضای انجمن «سرو سبز دالاهو» که زمان آتشسوزیهای کرمانشاه، در محل بوده است در خصوص جزئیات حادثه میگوید: «آتشسوزی در منطقه دالاهو، سیزدهم خرداد ماه از ارتفاعات برزوان شعلهور شد و به سمت گلوان پیشروی کرد که توسط نیروهای مردمی منطقه و انجمن، حدود ساعت یازده شب کنترل شد. نیروها تمام شب را در منطقه ماندند تا مطمئن شوند مهار آتش به طور کامل انجام شده باشد. روز چهاردهم آتش دوباره جان گرفت و جنگلهای دول گلوان به طرف سیاوانه را طعمه خود کرد. در روز دوم نیز با صد تن از نیروهای مردمی روستاهای پشتتنگ ذهاب، گهواره، کوزران و کرمانشاه آتش مهار شد. در روز اول حداقل پانصد هکتار و روز دوم حداقل سیصد هکتار از جنگلهای دالاهو در آتش سوختند. به طور میانگین در هر هکتار نزدیک پانصد موجود زنده از جمله کبک، تیهو، بلدرچین، بزکوهی، خرس، سنجاب و … زیست میکنند، اما بیشتر پرندگان بزرگ و کوچک و سنجابها که لانه دارند قادر به فرار نیستند و نابود میشوند». حیدری به تعداد کم دستگاههای دمنده اشاره کرد و گفت در کل با چهار دستگاه دمنده که از منابع سرپلذهاب و قصرشیرین تهیه شده بود آتش را مهار کردند. نیروهای سازمان منابع طبیعی و محیط زیست کرند، در این حادثه مردم را همراهی کردند اما تعداد اندک نیروهایشان و تجهیزات ناکافی و شاید بهتر است بگوییم نبود تجهیزات، عملا در حل مساله کمک چندانی نمیکند. طوری که مردم خود برای کمک به طبیعت و خرید دستگاههای دمنده اقدام به جمعآوری کمکهای مردمی کردهاند و برای آتشسوزیهای احتمالی آینده به صورت آمادهباش هستند. با توجه به اینکه پاوه و روستای هجیج هم، آتش را تجربه کرد، در آینده نزدیک باز هم شاهد این اتفاقات در منطقههای مختلف کرمانشاه خواهیم بود. با علم به اینکه تجهیزاتی وجود ندارد و این مناطق را نمیتوان ارزشگذاری کرد؛ نیازمند توجه بیشتر مردم و مراقبت بیشتر آنها از این مناطق هستیم. چطور میتوانیم به جایی برسیم که بگوییم این آخرین باری است جهت این اتفاقات به سمت بیتوجهی مردم و دخالت عامل انسانی است؟