دانشگاه و جامعه در فضای مجازی
دانشگاههای ایرانی میتوانند با همکاریِ بخشهای دولتی و شرکتهای دانشبنیان، با برگزاری وبینارهای علمی، آموزشی و فرهنگیِ مناسب برای کلیهی اقشار جامعه، تولید محتوای ویدئویی الکترونیکی فرهنگی-آموزشی و انتشار آنها در فضای مجازی، تولید برنامههای کاربردی و حتی بازیهای دیجیتالی آموزشی و فرهنگساز، انتشار کتابچههای الکترونیکی رایگان و نیز تولید و انتشار انیمیشنهای آموزشی عامهپسند، تأثیر بهسزایی در جامعهی اطلاعاتی ایرانی داشته باشند.
دانشگاه از دیرباز بهمثابهی یکی از مهمترین بازیگران جامعه، در کانون توجهات قرار داشته و کموبیش در تغییر نگرشها، باورداشتها، تمایلات و حتی سبک زندگیِ اعضای جامعه، ایفای نقش کرده است. دانشگاه درمقام کانون گفتمان علمی در شناسایی مسائل و مشکلات جامعه نقشی پررنگ ایفا کرده و با انتقال دانش به اعضای جامعه در ارتقای علم و فرهنگ تأثیرگذار بوده است. دانشگاه همچنین مهد مردمسالاری و هدایت جنبشهای مدنی و مروّج فرهنگ مطالبهگری عمومی بوده است. با وجود این، بهنظر میرسد، در عصر «انفجار اطلاعات»، این نقش رفتهرفته، کمرنگ و کمرنگتر شده و دانشگاهی که زمانی در کانون توجه جامعه قرار داشت، فارغ از مسائل «جامعهی اطلاعاتی»، از ملک هستی «کنج عزلت» اختیار کرده است؛ دانشگاه نتوانسته است پا به پای پیشرفتهای حوزهی فنآوری اطلاعات و ارتباطات، وظایف خود را خصوصاً در حوزههای تربیتی و فرهنگی، در رابطه با اعضای جامعهی امروزی، که بیشتر زمان خود را در «فضای مجازی» بهسر میبرند، ایفا کند. عمدهترین انتقاد به دانشگاههای امروزی، این است که علوم طبیعی و مهندسی را ارجح بر علوم انسانی و اجتماعی میدانند و بیشتر توان خود را در انتشار مقالات سطح بالای علمی که حتی برای عموم جامعه قابل درک هم نیستند، صرف میکنند. اما مسئولیت اجتماعی دانشگاه ایجاب میکند که دانشگاه بتواند در مسائل روز سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه نقش مؤثری ایفا کند و دیوارهای کاذب پیرامونیاش را که به حائلی میان جامعه و دانشگاه بدل شده است، برچیند.
در پی دسترسی عمومی اعضای جوامع به فضای مجازی پس از دههی ۹۰ میلادی، تعاملات اجتماعی شکل جدیدی به خود گرفته و «اینترنت»، ارتباطات، سبکِ زندگی، هنجارها و فرهنگها را در سراسر دنیا متحول ساخته است. این مهم، پس از افزایش ضریب نفوذ اینترنت در بین اقشار مختلف جامعه که غالباً از طریق تلفن همراه به این شبکه جهانی متصل میشوند، و نیز ارزانتر شدن آن، نمود بیشتری یافته است. فضای سایبری، حوزهای جهانی و پویاست که با ترکیب سختافزار، نرمافزار، انسانافزار و فن-افزار قابلیتهایی همچون ایجاد، نگهداری، اصلاح، تبادل، به اشتراکگذاری، استخراج، استفاده و حذف اطلاعات را برای اعضای یک جامعه فراهم میآورد. درحقیقت، فضای سایبری، مکانی مجازی است که در آن تعاملات سنتی انسانها در جامعه، شکلی دیجیتال به خود میگیرند. ارتباطات برخط میان افراد، بنگاههای تجاری و صنعتی، سازمانهای دولتی و مردمنهاد در فضای مجازی، جامعه را با فرصتها و چالشهای زیادی مواجه ساخته است. تسهیل در برقراری ارتباط بین موجودیتها بدون درنظرگرفتن مکان فیزیکی، تسریع در مراودات تجاری دو یا چندسویه، تبادل ایدهها، به اشتراکگذاری محتوای علمی، آموزشی، فرهنگی و سرگرم-کنندهی دیجیتال، انجام کار و اجرای فرایندهای سنتی کسبوکار به روش دیجیتال، ارائهی پشتیبانی اجتماعی، گذران اوقات فراغت و… برخی از اثرات مثبت فضای مجازی بر زندگی فردی و اجتماعی افراد هستند. گرچه افسارگسیختگی فضای مجازی و نبود مرجعی واحد برای راهبری جامعهی اطلاعاتی در آن، موجب شده است تا جامعه با آسیبها و خطراتی در این فضا مواجه شود. آسیبهایی همچون ازخودبیگانگی فرهنگی، ترویج فرهنگ مصرفگرایی، کمرنگشدن اعتقادات مذهبی، کاهش تحرک جسمی، افزایش افسردگی و بسیاری دیگر. دانشگاه باید بتواند خود را بهمثابهی این مرجع یکتا به جامعه معرفی کند. اما متأسفانه، ارتباط بین جامعه و دانشگاه در فضای مجازی بیشتر مصداق این مثل است که «از دل برود هر آنکه از دیده برفت»؛ چرا که اعضای جامعه در فضای مجازی خیلی کم در معرض بروندادهای دانشگاهی مناسب خود قرار دارند. حضور دانشگاهها در فضای مجازی منحصر به وبگاهها، مجلات علمی برخط، کانالها و صفحات شبکههای اجتماعی رسمی وابسته به دانشگاه است که عمدهی کاربرانشان هم همان اعضای جامعهی دانشگاهی بوده و هنر اصلی آنها در انتشار اخبار دانشگاهی، مقالات پژوهشی، قوانین و مقررات و سایر امور مربوط به خود دانشگاه است که کاربری جز دانشگاهیان ندارند. اما چگونه چنین دانشگاهی میتواند بر جامعه اثرگذار باشد؛ جامعهای که بهشدت تشنهی «رهبران فرهمند» و «بافرهنگ» است، جامعهای که بهعلت «عقبنشینی دانشگاه از فضای مجازی»، و «تخصصیبودن بیش از حد مباحث دانشگاهی»، توسط راهبرانی غالباً «نافرهیخته» هدایت میشود، راهبرانی که بهعنوان «سلبرتی»، فرهنگِ جامعه را به انحطاط کشیدهاند. سلبرتیهایی که به این دلیل توسط اعضای جامعه دنبال میشوند که فقط چهرهی مشهور ورزشی، سینمائی، موسیقی و غیره بوده و به علت زیادبودن تعداد دنبالکنندگانشان در فضای مجازی، بهراحتی میتوانند اثرات عمیقی بر جامعه بگذارند. در صورتی که انتظار میرود، دانشگاه در فضای مجازی در مقام پایگاهی برای مراجعهی شهروندان جامعه در جهت کسب آگاهی و ارتقای سطح دانش، عمیقترشدن ادراک نسبت به مسائل روز، کسب ایدههایی جهت برطرفکردن مشکلات، آموختن مهارتهای زندگی و کارآفرینی و ارتقای فرهنگ در دسترس باشد. دانشگاه باید بتواند علاوهبر نسخههای سطح بالای آموزشی خود که کاربردهای عمومی کمتری دارند، نسبت به انتشار محتواهای الکترونیکی آموزشی همگانی که توسط عموم اعضای جامعه قابل درک و استفاده هستند، اقدام نماید. مهمترین اعضای جامعهی دانشگاهی که همانا اعضای هیأت علمی، دانشآموختگان و دانشجویان هستند، میتوانند با حضور پررنگتر در فضای مجازی و خصوصاً شبکههای اجتماعی، نسبت به آشتیدادن دانشگاه با جامعه ایفای نقش کنند. دانشگاههای ایرانی میتوانند با همکاریِ بخشهای دولتی و شرکتهای دانشبنیان، با برگزاری وبینارهای علمی، آموزشی و فرهنگیِ مناسب برای کلیهی اقشار جامعه، تولید محتوای ویدئویی الکترونیکی فرهنگی-آموزشی و انتشار آنها در فضای مجازی، تولید برنامههای کاربردی و حتی بازیهای دیجیتالی آموزشی و فرهنگساز، انتشار کتابچههای الکترونیکی رایگان و نیز تولید و انتشار انیمیشنهای آموزشی عامهپسند، تأثیر بهسزایی در جامعهی اطلاعاتی ایرانی داشته باشند. امید است «مسئولیتپذیری اجتماعی در فضای مجازی» در جهت آشتیدادن جامعه و دانشگاه، بیش از پیش در سرلوحهی کار دانشگاه و دانشگاهیان قرار گیرد.