دانشگاه رازی از جنس کرماشان نیست
جلیل آهنگرنژاد | بر هیچ ناظر آگاهی پوشیده نیست که در کرماشان سالهاست دستهای نیمهپنهانی مصمم است با «غیریت بخشی» به مؤلفههای فرهنگی، زبانی، اجتماعی، آیینی و…، این دیار مهم تاریخی را دچار «تهیشدگی» نماید. دیاری که جدا از عزت تاریخیاش، در دویست سالهی اخیر قطب بسیاری از تحولات بزرگ بوده است. در همین راستا اتفاقات ویژهای افتادهاست که میتوان به «اختگی» کانونهای دولتی فرهنگ اشاره کرد و به عنوان مصداق بارز این ادعا به معلولیت دانشگاههای کرماشان در اثربخشی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و… پرداخت. دانشگاه رازی به عنوان پیشانی مراکز و مؤسسات آموزش عالی استان، علیرغم برخورداری از کارمندانی شریف، اساتیدی مجرب و کادری قابل اعتنا به دلیل سیاستهای کاری غلط و ناکارا، کارکردهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی خود را از دست داده و پس از سالها از دیوارهای غبارگرفتهی خود قدمی فراتر نگذاشته تا به شهر برسد! نگارنده میداند که «سایههای پنهان» در لباس مدیریت غیر بومی و نگاه غیر فرهنگی، سالهاست کرماشان را با افتراقاتی عجیب روبرو کرده است که در حوصلهی این بحث نیست. پرسش اصلی این یادداشت این است؛ دانشگاه چگونه میتواند به جامعهی امروز کرماشان ورود کند؟ این اصل، پذیرفتنی است که برای ورود، نیاز به اشتراکاتی است. نگاه غیریتبخش در برخی از لایههای دولتی همواره عامل اشتراکزدایی بوده و متأسفانه این «خاص» کرماشان به تنهایی نیست. در گوشه گوشهی این سرزمین، با همین عینک غبار گرفته، بسیاری از داشتهها، باورها و آداب و رسوم فرهنگی_اجتماعی تا سرحد نیستی رفتهاند. این نوع نگاه بیش از هر چیزی بر دانشگاه رازی کرماشان سیطره یافته است. شاملو میگوید: «با نامی زیستهام که از آنِ من نیست…» همگان میدانند که به اهل شهر ری، «رازی» میگویند. حال این ابتدای آشنایی با فضایی است که الزاماً دانشگاهی در کرماشان است. چرا این نام؟ نام دانشگاه دولتی استان ایلام، همان ایلام و لرستان همان لرستان و کردستان همان کردستان و….است. اما کرماشان…؟ و این ابتدای «غیریتبخشی» است.
حال دانشگاهی که میتواند مرجع و اعتبار این دیار تاریخی باشد، چقدر توانسته است نشان دهد که از جنس کرماشان است؟ براستی و به گواه بسیاری از مستندات، هیچگاه این دانشگاه معرف، پیشانی و نمایندهی این استان نبوده است. مسؤولان این دانشگاه از اسبق تا امروز اعلام کنند که چه نقشی در توسعهی استان داشته اند؟ و یا چه نقشی در تحولات مثبت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و… استان داشته اند؟ کدام کار شاخص و چشمگیر دانشگاهی به نفع مردم استان انجام دادهاند؟ ضمن احترام به همهی استادان خوشنام کرماشانی،کدام چهرهی دانشگاهی از این دانشگاه برخاسته و نمایندهی تمام عیاری برای فرهنگ کرماشان شده است؟ بر اساس سیاستهای راهبری دانشگاه کدام گروه از نیروهای انسانی مؤثر آن توانسته است جریانات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی استان را هدایت نماید؟ چقدر در حل معضلات این استان کوشیدهاند؟ شاید مهمترین برگ افتخار برای نیروی انسانی مؤثر دانشگاه، لیست بلندبالای مقالات علمی-پژوهشی باشد که البته در جای خود ارزشمند است. اما خروجی آن برای کرماشان چه بوده است؟ و تاسف بارتر اینکه برخی از جوانان مستعد علمی این استان آواره شدهاند تا نیروهای غیر بومی به دلایلی نامعلوم! صندلیهای آنها را اشغال نمایند و صدای جوانان هم استانیمان به جایی نرسد! پرسش دیگر اینکه در کرماشان- بزرگترترین شهر کوردنشین- چرا جوانان نتوانند حد اقل دو واحد عمومی زبان کوردی را آموزش ببینند؟ دانشگاهی که درهایش را بر روی خواستههای قانونی و بحق ببندد، به مردم ظلم کرده و همواره در بین آنان غریب خواهد ماند. حرف آخر اینکه دانشگاه رازی از جنس کرماشان نیست. با این نگاه هرگز نمیتواند به جامعهی ما ورود کند مگر آنکه مطالبات بحق مردم را پاسخگو باشد.
* سرمقاله نشریه صدای آزادی