عناوین منتخب » یار مهربان
کد خبر : 1007
دوشنبه - ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۷

رسالت پیچیده دانشگاه در جهان امروز

مسئولیت اجتماعی دانشگاه

مهری مارابی | «در جوامع پیشرفته‌ی امروز اهداف کارکردی دانشگاه، به دیوارهای کلاس درس و مرزهای معمول آموزش و پژوهش محدود نمی‌­شود و عرصه مسئولیت اجتماعی آن، به حوزه‌­های متنوعی از فضای اجتماعات ملی و بین المللی گسترش می‌یابد. گویی تفسیر نوین فلسفه‌ی اجتماعی دانشگاه چنین می­‌نماید که تکاپو به وظایف متعارف علمی و تربیتی، کفایت رسالت اجتماعی دانشگاه نیست و ناگزیر باید به طیفی از فعالیت­های ناظر به نیازها و مصالح و خیر و سعادت عمومی جامعه دست یازید. مشارکت دانشگاه در ترویج فضیلت‌های شهروندی و صلح و رفاه و توسعه درپرتو آزاداندیشی و نقادی و نظارت عمومی ازجمله ارزش­هایی است که درپرتو مسئولیت اجتماعی دانشگاه به رشد و رهایی و تعالی معنوی و مادی جامعه منجر می­گردد.»

کتاب مسئولیت اجتماعی دانشگاه که با عنوان فرعی «رسالت دانشگاه در جهان پیچیده‌ی امروز» نوشته‌ی درک کی.بوک و دیگران با ترجمه‌ی آرمین امیر، علی پاپلی یزدی و مریم عالم‌زاده توسط دفتر سیاستگذاری و برنامه‌ریزی فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحققات و فناوری و با همکاری پژوهشکده‌ی مطالعات فرهنگی و اجتماعی منتشر شده است ما را با نسل جدیدی از دانشگاه‌ها مواجه می‌سازد که بنیان خود را بر مسئولیت اجتماعی در قبال جامعه نهاده‌اند.

کتاب حاصل ترجمه نه مقاله انگلیسی از نویسندگانی است که مسئله را از سویه­‌های متفاوت و با عناوین؛ اهداف دانشگاه و مسئولیت‌­های آن در برابر جامعه، مسئولیت­‌های اجتماعی پژوهش، دانشگاه‌­ها و موضع‌­گیری سیاسی، پیوند دانشگاه و اجتماع(مطالعه موردی؛ ادغام مسئولیت اجتماعی دانشگاه و بخش تجارت شرکتی به منظور رشد فراگیر در هند) مسئولیت اجتماعی دانشگاه، مسئولیت اجتماعی دانشگاه در اتحادیه‌ی اروپا، مدلی برای مسئولیت اجتماعی دانشگاهی و ارزیابی پایداری و مسئولیت اجتماعی در آموزش عالی مورد بررسی و واکاوی قرار داده­‌اند.

«درک­کی» در ارتباط با اهداف دانشگاه و مسئولیت­‌های آن در برابر جامعه در فصل اول کتاب، ضمن طرح سوالات متعدد از این دست که دانشگاه‌­ها چه وظایفی را بر عهده گیرند و کدام وظایف باید بر عهده نهادهای دیگر باشند؟ دانشگاه ها تا کجا می توانند بدون آنکه باری اضافی بر دوش کارمندان و اساتید خود بگذارند به طرح ها و خدمات سودمند خود بیفزایند؟ آیا دانشگاه‌ها فقط باید در برابر مطالباتی که در برابرشان نهاده می­‌شود پاسخگو باشند یا خود نیز باید در تصمیم­‌گیری در تعیین نیازهای جامعه پیش قدم شوند؟ دانشگاه‌­ها چگونه می‌توانند به بهترین شکل از منابع خود برای ایجاد تغییرات سازنده استفاده کنند؟ همچنین تلاش دارد تا با تأکید بر مؤلفه­‌های سازنده تاریخ آموزش عالی در آمریکا پاسخ­های متفاوتی را پیش روی خواننده بنهد.

به عقیده‌ی او یکی از مهم‌ترین منابع الهام بخش نهادهای دانشگاهی آمریکا در قرن نوزدهم مدل­‌های اروپایی بود. در مدل آلمانی­، دانشگاه باید خود را وقف پژوهش­هایی کند که توسط اساتید متخصص و دانشجویانی فعال تحت نظر اساتید پیش می­روند. در مدل انگلیسی­ تأکید بر آموزش در مقطع کارشناسی و برداشتی موسع از آموزش است. طبق این برداشت آموزش به معنای پرورش اخلاقی، احساسی و همچنین فکری دانشجویان است.

هر دو سنت انگلیسی و آلمانی، دانشگاه را به عنوان نهادی در نظر می­گرفتند که ارتباط چندانی با مسائل عمومی ندارد. آنچه برای این دو سنت در درجه اول اهمیت قرار داشت ارزش ذاتی آموزش و پژوهش بود. اما از نظر آمریکایی­ها آموزش عالی ابزاری بود در جهت تولید دانش و نیروی انسانی مورد نیاز برای جامعه­ای که با سرعت در راه توسعه گام برمی­داشت. دانشگاه­های آمریکا خدماتی را ارائه کردند که بسیار فراتر از آموزش­های تخصصی و شغلی بود و  در نهایت، حمایت گسترده از خدمات عمومی منجر به ظهور یکی از ابتکارات خاص آمریکایی یعنی دانشگاه چند منظوره شد که به دلیل در دست داشتن منابع ارزشمندی چون انحصار تقریبی ارائه مدارک لازم برای برخی مشاغل و نیز دریافت یارانه­های قابل توجه از دولت از فرصت کافی برای انجام پژوهش‌­هایی در راستای حل مسائل مهم اجتماعی برخوردار شدند.

اما ورود دانشگاه­ها به این عرصه با انتقاداتی همراه شد. سنت­‌گرایان صریح‌­ترین انتقادات را به رشد ناگهانی دانشگاه چند منظوره و مجموعه وظایف آن ابراز داشتند. به عقیده‌ی آنها دانشگاه­ها با افزودن فعالیت­ها و خدمات جدید به وظایف اصلی خویش، بوروکراسی عظیم و تنبلی را ایجاد کرده­اند و هدفمندی و انسجام درونی خود را به انبوهی از نهادها و مراکز و پروژه‌های اجتماعی گوناگون معطوف کرده است. به عقیده سنت گرایان، این روند باید هرچه سریع تر تغییر می­‌کرد. دانشگاه‌ها باید پروژه‌­های مربوط به حل مسائل اجتماعی را کاهش می­‌دادند و به خاطر اهمیت ذاتی دو امر آموزش و پژوهش، وقت و توان بیشتری را به این دو امر اختصاص می‌­دادند. در غیر این صورت، با پذیرش هر چه بیشتر وظایف مرتبطی که دیگر نهادها به راحتی می­‌توانند آنها را بر عهده گیرند دیری نخواهد گذشت که دانشگاه‌­ها از حفظ استاندارد کیفی وظایف محوری خود که فقط و فقط خود آنها می توانند این وظایف را بر عهده گیرند ناتوان خواهند شد.

در این بین، دانشگاه چند منظوره از ناحیه‌ی فعالان اجتماعی با حملات یکسره متفاوتی روبه‌رو شد. فعالان اجتماعی بر این باورند که دانشگاه‌­ها در عمل همچون یک «مزدور» عمل کرده و حاضرند برای کسب منفعت، منویات هر گروهی را که صاحب قدرت و ثروت بود تحقق بخشند و لذا با انواع و اقسام خدمت‌رسانی به گروه‌های صاحب قدرت و ثروت، بی طرفی خود را به باد داده‌­اند و به طور ضمنی حامی قدرتمندان و ثروتمندانی هستندکه کنترل جامعه‌ی آمریکا را در دستان خود گرفته‌­اند. در راستای چنین بینشی است که بسیاری از فعالان اجتماعی به دانشگاه‌­ها فشار می­‌آورند که پیوندهای خود را با موسسه­‌های دولتی و دیگر سازمان­هایی که بنا به قول معروف به بهره‌کشی و فعالیت‌های زیان­‌بخش مشغول هستند قطع کنند.

اما شکلی از مسئولیت اجتماعی وجود دارد که با اشکال ارائه شده از سوی سنت گرایان و فعالان اجتماعی کاملا متمایز است. کسانی که شکل سوم را به رسمیت می‌شناسند بر این باورند که دانشگاه­ها وظیفه دارند از طریق انجام آن فعالیت­‌هایی که خاص آنهاست به جامعه خدمت کنند. هر کسی که دغدغه‌ی انجام این وظیفه را دارد باید چند ارزش مختلف را به حساب آورد: حفظ و استمرار آزادی و آکادمیک، حفظ و استمرار استانداردهای بالای فکری، حفاظت از فعالیت­‌های آکادمیک در برابر دخالت‌های بیرونی، خدشه وارد نشدن به حقوق و منافع مشروع افرادی که تحت تأثیر دانشگاه هستند و لحاظ کردن نیازهای افرادی که قرار است از خدمات فکری که یک دانشگاه پویا و سرزنده ارائه می­‌کند بهره‌مند شوند.

مسئولیت دانشگاه در قبال تبعات انتشار پژوهش‌های خطرآفرین، نظارت بر پروژه‌های تحقیقاتی به‌جای دولت، موضع‌گیری‌های سیاسی دانشگاه، تعهد به گسترش صلح و ملزومات مدنی شهروندی ملی و بین‌المللی، پاسداشت محیط زیست، ملت سازی و رفاه‌طلبی آکادمیک، توسعه اخلاق و تفکر انتقادی و ده‌ها مسئولیت دیگر مواردی است که دانشگاه‌ها را این بار نه به مثابه سازمان‌هایی در خدمت دین یا دولت و یا حقیقت، بلکه در خدمت جامعه تعریف می‌کند. لذا کتاب ضمن ارائه تعاریف و تلقی­‌های متعدد از مفهوم مسئولیت اجتماعی دانشگاه، چندین مدل پیاده شده از پیوند اجتماع و دانشگاه را در دانشگاه‌­های اتحادیه اروپا، نیوزیلند و هند را با ذکر جزئیات و آمارهای دقیق تشریح کرده است تا خوانندگان را با جزئیات این رویکرد آشنا سازد.